استفاده از ماتریس‌ها در تحلیل اطلاعات و ویژگی‌های کلمات، جملات و آیات

1395.11.21 پنج‌شنبه 11 جمادی‌الاولی 1438

بله در بحث ویژگیهای کلمات و آیات و جملات در قرآن خوبه ما اینها رو به شکل یک ماتریس در بیاریم یک کلمه یه ماتریس n*1 هست nتا سطر داره یک ستون، کلمه بالا نوشته میشه سایر ویژگیها پست سر هم کنار هم، سطرها نمایانگر ویژگیهای خاصی از کلمات هستند که مستقل از هم هستند خود نحو چندین ویژگی مستقل از هم داره صرف همین طور حداقل این هست که صرف و نحو مستقل از هم هستند یک کلمه ای می تونه یه وزنی داشته باشه وزنش ربطی به نقشش نداره در وَهلِه ی اول این ها از هم مستقل هستند پسما یک سری لاین ها یک سری خطوط یک سری سطرهای مستقل از م داریم برای کلمه یه ماتریس n*1 ، برای جمله ماتریس n*m ، برای آیه هم ماتریس n*k . ما ماتریسهای اینطوری داریم بتونیم خروجیهای خاص این ماتریسها رو بدست بیاریم یعنی این آیات و جملات رو وارد این ماتریسها بکنیم ویژگیهاش موجود هست ماتریس آیات ماتریس جملات اینها رو داشته باشیم و بر اساس جملات ما بیایم یک تعریفی بکنیم بگیم ماتریس جملات ماتریسهای جملات کلا دارای این ویژگی هست این رو بتونیم تعریف بکینم یعنی ما بتونیم نقاط مشترک این ماتریسها رو در بیاریم نقاط مشترک ممکنه یه اشتراک گیری ساده باشه یا بر اساس یک ضابطه باشه یعنی بگیم اگر همه ی اینها در این ضابطه قرار میگیرند این خروجی رو دارند دقت می کنید یعنی ویژگی مشترک لزوما یک اشتراک گیری ساده نیست بگی اینها در همه ی اینها چه چیزی وجود داره یه موقعی شما میگی فلان موضوعات با هم یک ویژگی مشترک دارند میگی چی هست میگی وقتی مثلا در معرض آب قرار میگیرند خیس میشند ببینید شما ویژگی مشترک شون رو با یه پارامتر دیگه ای سنجیدی دقیت میکنید پس ویژگی مشترک لزوما یه اشتراک گیری ساده نیست ما ماتریسها رو پیدا می کنیم یه بخشی از ویژگی مشترک یه اشتراک گیری هست یه بخشی از ویژگی مشترک در معرض موضوعات دیگه قرار گرفتن هست در یک ضابطه قرار گرفتن هست در یک ضابطه اینها این ویژگی رو دارند همه ی اینها این ویژگی رو از خودشون نشون میدندو موضوعاتی از این دست اینها رو باید فکر بکینم یعنی اشتراک گیری طی یک ضابطه یا طی یک نگاشتی انجام بشه شما بگی من بعد از اینکه نگاشت میگیرم اینها این اشتراک رو با هم دارند ولی قبل از نگاشت توی قواعد مربوط به قبل از فضای اول شون تو اون قواعد اونجا اشتراکی با هم ندارند ولی بعدش دارای این اشتراکها با هم میشن، یا اشتراک گیری شون راحتتر میشه نگاشتها عموما این کمک رو به ما می کنند که ما رو میبرند جایی که رابطه های دیگه ای حاکم میشه و ما اونجا می تونیم بهتر تحلیل بکنیم روابط رو بهتر ببینیم. بعد مطلب دیگه اینکه ماتریسها کنار همدیگه چه تعاملی با هم دارند؟ مطلب کیفی و واقعیش مفهومیش در قرآن چند جمله کنار همدیگه یه مفهوم رو به ما میرسونند ترکیبی از این جملات اگر عوض بشه این جمله بره یه جمله ای دیگه ای بیاد متفاوت میشهآیا این خودش رو در ماتریس لسان قرآن ماتریسهای لسان قرآن نشون میده ما می تونیم این رو پیدا بکنیم؟ می تونیم اثری ازش ببینیم؟ مثلا اینکه در کنار همدیگه این دو تا جمله با هم تعامل میکنند ماتریسهاشون چگونه با هم تعامل می کنند؟ مثلا در ماتریسها ما بحثهای بسیار مفصلی داریم بحث تقارن در ماتریسها بحثهای مختلفی که در ماتریسها هست انواع ماتریسها وجود داره اینها بحثهاش وجود داره بعد شما دیگه وقتی ماتریسی نگاه کردی تقارن فقط این نیست که سه کلمه اینجا پشت سر هم گفته بشه بعد این سه کلمه به یه شکل خاصی مثلا دوباره برگرده اونجا قرینه ی این مطرح بشه یه ماتریس می تونه با هم تقارن داشته باشه شما این موضوع رو می تونید با توجه به صرف و نحو و موضوعات مختلفش دنبال بکنید حالا به عنوان یکی از ویژگیهایی که تو ماتریسها هست ماتریسها شاید بشمارید بیش از صد موضوع اینطوری در علم ماتریسها وجود داره و اونها داره کار میکنه و همه شون دارای منطق هست و اگر ما این نرم افزار رو درست کردیم و کارش انجام شد دیگه اونها یه فرمول نویسی ساده هست یعنی اگر زحمت کشیده بشه و این ماتریسهاش در بیاید که عملا داده هاش وجود داره ما باید اون الگوریتم اش رو آقای دکتر تعریف بکنه و بیاره و ببریم تو زبان برنامه نویسی خودش و اینها رو بیاریم تو قالب ماتریس و کارهای مقدماتی اولیه اش رو انجام بدیم کارهای مقماتی اولیه اش بخشیش حل بعضی اختلاف هست یعنی تصمیم گیری کنیم رو برخی اختلافات که وجود داره یا تعریف این واژگان به شکل پارامترهاست پارامترهای ثابت، اونها رو تعریف بکنیم اون موقع ما ماتریسهای رو ایجاد می کنیم و باقیش دیگه یه سری فرمول نویسی ساده هست می تونیم بدیم یه خروجی ببینیم، یه خروجی ببینیم حالا حداقل یا اطلاعاتی دست ما رو میگیره یا نمی گیره اگر جواب مثبتی گرفتیم فَوِهَل مراد اگه جواب مثبت نگرفتیم ضرر نکردیم فهمیدیم این نمیشه. الان دو تا جمله کنار هم قرار میگیرند از نگاه ماتریسی چه معنایی داره اینها دارند با هم جمع میشن دارند از هم کم میشن دارند با هم اشتراک گیری میشن دارند با هم اجتماع ایجاد میکنند خب اجتماع ماتریسهاست دارند با هم ضرب میشن؟ داره چه اتفاقی میافته؟ اگه از نگاه ماتریسی نگاه کنیم دو جمله کنار هم چند حالت رو می تونند داشته باشند آیا همه ی این حالت ها ممکنه وجود داشته باشند؟ ممکنه وجود نداشته باشه مطلب دیگه اینکه ما از نگاه ماتریسی خوب به کلمات، آیات، جملات نگاه ماتریسی داشته باشیم و وقتی یه کلمه رو می بینیم ماتریس کلمه رو ببینیم و یک کلمه نبینیم وقتی در آیه ی الحمدالله الرب العالمین می خوایم الحمد رو ببینیم الحمد دارای یک ماتریسی هست در مجموع الحمد در قرآن دارای به عنوان مثال ده نوع ماتریس هست این کدام ماتریس اش هست؟ این ماتریس رو می بینیم چه تفاوتی با اون یکی ماتریسها داره؟این رو باید ببینه، این تفاوت بر اساس چه تعاملی در اینجا ایجاد شده این رو باید ببینه این رو ببینه در مجموع این رو نگاه میکنه و جلو میره پس ما یه نگاه ماتریسی به کلمات داریم نه یک نگاه تک کلمه ای، از یک تعبیر دیگه نگاه ماتریسی ساده کردیم بحث رو اینجوری میگیم والا از یه تعبیر دیگه یه نگاه لایه ای به کلمات داریم همه ی لایه های کلمات رو می خوایم بدست ببینیم همه ی لاین ها و همه ی ویژگیهاش رو می خوایم ببینیم خب این ویژگیها رو ما در ماتریس می چینیم لذا با یه عنوان دیگه میگیم ویژگیهای ماتریسی کلمات رو ما ماتریسی می بینیم جملات رو هم ماتریسی می بینیم این به ما قدرت تحلیل بهتری میده تحلیل بهتری میده یعنی ما میتونیم اینها رو درکنار هم راحت تر تحلیل بکینم و موضوع رو از حالت فقط کیفی بودن درمیاره نظم بهتری به کار میده در قالب یک نظم ما می تونیم این موضوع رو بررسی بکنیم از این جهت چون ما کلمات رو می خوایم تو قرآن تحلیل کنیم پس اینها در هم تنیده هستند یعنی کلمه رو بیرون قرآن نمیاریم بخوایم تحلیلش کنیم ما الحمد رو بیرون قرآن تحلیلش نمیکنیم که فقط موضوع صرفش رو بررسی بکنیم الحمد رو توی قرآن می خوایم بررسی بکنیم پس حتما موضوع نقش و نحوش رو هم باید بررسی بکنیم چون هر کجایی که هست بالاخره یک نقش رو قاعده های نحوی براش مترتّب هست پس کلمات ما هم تقریبا عمده ی ویژگیهای موضوعاتی که در جمله می خوایم بررسی بکنیم رو دارند ولی باید بیشتر بررسی بکنیم آیا در جمله موضوع بیشتری هست باید بررسی بکنیم بهش برسیم ولی حداقل سطرهای ماتریس ما سطر صرف و کل لاین های مربوط به صرف نحو ممکنه بحث ریشه ی کلمات که این رو ما خواهیم گذاشت ولی این لایه ی دومی رو یعنی بُعد دیگری رو در ماتریس دو بُعدی ما شروع خواهد کرد که بحثش با مفاهیم شروع میشه بحث ریشه ها بعد سایر بحثها که ممکنه در بحثهای بلاغت و بحثهای دیگه مطرح باشه ممکنه بعضی از این لاین ها فقط در جملات، دیگه معنا داشته باشه ما اونها در کلمات دیگه حذف بکنیم بگیم اگه جمله شد جمله اینها رو هم داره، اگر مثلا آیه شد اینها رو هم داره ببینید کلمات دارای ماتریس هستند مجملات هم دارای ماتریس هستند آیات هم دارای ماتریس هستند ماتریس کلمه با ماتریس جمله چه فرق هایی داره؟ چگونه کلمات در کنار هم قرار بگیرند ماتریس جمله ای ایجاد میکنند؟ جمله ای ایجاد میکنند که اون دارای یک ماتریس جمله هست چه ترکیبی از ماتریس های کلمات ماتریس جمله ای ایجاد میکنه؟ این رو ما باید پیدا بکنیم چه ترکیبی از ماتریس کلمات ماتریس آیه ای ایجاد میکنه؟ این رو باید پیدا بکنیم یه تعبیر دیگه صحبت کنیم با استفاده از نرم افزار در اصل ما دارای آرایه های مختلف هستیم قبلا اینطور صحبت شد که هر آیه یا هر آیه یه آرایه هست بستگی داره تو کدام لاین نگاهش کنیم آرایه ای از ریشه ها پشت سر هم، آرایه ای از نحو پشت سر هم، آرایه ای از صرف پشت سر هم ، این آرایه ها چیده شدند ما الان همه ی این آرایه ها رو داریم میاریم تو نگاه ماتریسی کنار هم می چینیم والا سطر شماره ی یک تمام این ماتریسها مثلا حاکی از آرایه ای وزن کلمات هست آرایه ی وزن رو داره به ما نشون میده سطر شماره یک همه ی ماتریسها، سطر شماره ی دو شون حاکی از مثلا نقش کلمات هست داره این رو به ما نشون میده این قابل تحلیل هست اینها قابل بررسی هست اینها رو باید دنبال بکنیم مثلا از نگاه آرایه های مختلف از یک جمله به جمله ی بعد چی تغییر کرده؟ اگه همه ی این آرایه ها رو در نظر بگیریم نقاط عطف چی هست چی تغییر کرده؟ چه رَوَندی؟ هر چیزی بالاخره چی؟ چی تغییر کرده ؟ چی منظورمون یک کلمه نیست چه تغییری کرده؟ ما وقتی میگیم چی یعنی شما از یک کلمه از یک پارامتر در نظر بگیر تا رابطه ها تا ضابطه ها تا موضوعات مختلف تا روندها، یعنی با یک نگاه ریاضی با یک نگاه ضابطه مند به این موضوع نگاه کنیم چی تغییر کرده؟ از یک جمله به جمله ی بعد این رو پیدا کنیم از یک آیه به آیه بعد چی تغییر کرده؟ چه چیزهایی داره تغییر میکنه اینها رو پیدا بکنیم حتی مثلا از یک کلمه به کلمه بعد تو قرآن چه چیزهایی تغییر می کنند؟ اینها رو شما پیدا کنی اصلا شما خیلی اشتراکها رو می تونی پیدا بکنی مثلا بیای بگی بعد از این کلمه فقط این چیزها تغییر می کنه بعد از این ویژگیها و ماتریس همه ی کلمات رو نگاه کردم دیدم که اون ماتریسهایی که این سه ویژگی رو دارند کلمه ی بعدی شون ماتریس بعدی شون این تغییرات رو کرده این تغییرات توش وجود داره یا این تغییرات با این ضابطه، تغییرات رو فقط از تغییرات نقطه به نقطه نگاه نکنیم تغییرات ضابظه مند، این تغییر اتفاق افتاده، بخشی از اینها الان وجود داره مثل مثلا تو حوزه ی علم نحو شما میگی مثلا بعد از کلمات با عنوان مثال بعد از کفا حرف ب میاد، این تغییرات ایجاد شده،الان این خیلی ساده هست اصلا ماتریسی هم نگاه نشده کفا بود ب بگذار، بعدش ب هست به عنوان مثال حرف جَر بود بعدش مجرور هست خب این رو شما داری قاعده میگذاری کفا بود ب، اینکه الان نحوی نیست ولی اونجا که شما عرض میکنی مثلا میخوام بگم نوع لاین اینها الان متفاوت هست نوع خط اینها نوع سطر اینها الان متفاوت هست اونجایی که میگی حرف جر بود بعدش مجرور هست شما داری در مورد اِعرابش حرف میزنی اونجا کفا بود بعدش ب هست در مورد اعرابش حرف نمیزنی که، پس اینها لاین شون با هم فرق داره دو لاین هستند ما بصورت گسسته و پراکنده تو لاینهای مختلف تو علم صرف و نحو صحبت شده و تبدیل به قاعده شدند و شما اونها رو به عنوان قاعده قلمداد میکنی ما میخوایم به صورت یک پیکره اینها رو بحث کنیم همه ی جزئیات رو جزئی جزئی بحث بکنیم و پیکره ای هم با هم بحث کنیم تو رابطه های مختلف شون هم با هم بحث بکنیم به عنوان مثال اگر یه ماتریسی دارای این ویژگیها بود یعنی چی یعنی مثلا اگر صرفش این بود در این باب بود فلان نقش رو هم گرفت بود بعدش حتما فلان موضوع میاد من این رو در قرآن بررسی کردم دیدم بعدش حتما فلان موضوع هست یعنی بعدش ماتریس بعدیش حتما این ویژگی رو داره لزوما اون کلمه نیست ها ! مثلا ماتریس بعدی حتما اعرابش فلان هست ماتریس بعدی مثلا وزنش فلان هست شما یه موضوع اینجوری نگاه میکنی بعد ماتریس بعدیش رو نگان می کنی، یه ویژگی هم پیدا کنی که ثابت هست میگی این ویژگیش ثابت هست درست شد. بله در روند از یک جمله به یک جمله ی دیگه چه چیزهایی تغییر میکنه چه موضوعاتی دستخوش تغییرات میشه تو هر کدام از این سطهای ماتریس خب اینها رو باید پیدا کنیم همیطور میشه برای آیات همینطور میشه برای کلمات داستان اینجوری رو دنبال کرد. سطر ریشه اولین موضعی هست که ما رو می تونه به سه بُعدی شدن ماتریس حرکت بده یعنی ماتریسهای دیگری رو کنار این ماتریس ایجاد بکنه البته سطرهای دیگه هم این قابلیت رو دارند ولی باید یه تعریفی ازشون بکینم مثلا سطر وزن سطر نحو چگونه بُعد دیگری از خودشون رو ایجاد می کنند و ماتریس دیگری ایجاد می کنند عمده ترین موضوع از ریشه شروع میشه سطر ریشه ما رو به ماتریس دیگری کنار این ماتریس میرسونه که میشه ماتریس سه بُعدیف بگه ما ماتریس سه بُعدی داریم. ما سطر ریشه رو به عنوان سطر اصلی در نظر نگرفتیم گفتیم کلمات رو بالا می نویسیم مشخصات شون رو پایین مینویسیم یکی از مشخصات کلمات رو می تونیم ریشه در نظر بگیریم که فعلا به عنوان لاین اصلی ماتریس در نظر نمیگیریم در وَهلِه ی اول این لاین هست که ما رو می تونه کمک کنه ما ببره به سمت ماتریس بعدی ماتریس بعدی که یه سری ویژگیهای همین جوری لاین داره خودش، که اون رو باید تو بحث مفاهیم دنبالش بکنیم بله مثلا وقتی شما دو تا ماتریسهای جملات رو کنار هم مقایسه می کنی رابطه ی این دو تا جملات رو می تونی در بیاری ما بعضی از این رابطه ها رو می تونیم برای نرم افزار تعریف بکنیم مثلا رابطه ی استیناف رابطه ای عطف رابطه ی علت و معلولی، یه سری رابطه هایی که رویش قطعی هستیم اینها رو می تونیم بهش بدیم بگیم اینجا بین این دو ماتریس یه رابطه ایی وجود داره اسم اون رابطه هست رابطه ی عطف اسم اون رابطه هست رابطه ی استیناف اسم اون رابطه هست رابطه ی علت و معلولی یا روابط دیگه ای که ممکنه باشه اینها رو بهش میدیم تو این رو بشناس بعد این پارامترها به صورت ماتریسی اینها رو تحلیل کن فرض کنید شما به نرم افزار گفتی که بین این دو جمله رابطه ی استیناف وجود داره یا رابطه ی عطف وجود داره این موردی مثل این پانصد جای قرآن تعریف کردی به نرم افزار گفتی این می تونه بره بگه اگه را بطه ی عطف وجود داشته باشه رابطه ی مقایسه ی ماتریسهای اینها به چه شکل خواهد بود من مقایسه کردم چه تشابهاتی چه تناقضات چه تفاوتها چه چیزهایی اینجا می تونه وجود داشته باشه این رو من برای شما درآوردم پانصد مورد عطف برای من معلوم کردی من دو تا پانصد تا ماتریس با هم مقایسه کردم و این شده نتیجه ی مقایسه ی من اگر عطف باشند این خروجی وجود داره این نوع مقایسه وجود داره این نوع رابطه بین این دو ماتریس وجود داره. بعضی جاها هم نمیدونیم چیه مابر اساس این اطلاعاتی که به نرم افزار میدیم این بخشش رو مطمئن هستیم چیه نرم افزار رو هوشمند تر می کنیم آگاه تر می کنیم یعنی بهش اموزش هم میدیم بخشیش رو، بعضی موارد دیگه رو نرم افزار به ما کمک بکنه بگه من رفتم یه الگورتم پیچیده ای رو دنبال کردم جملات رو در کنار هم همه رو مقایسه کرده بودم فکر می کنم بین این دو هزار جمله در قرآن بین این دویست جمله در قرآن این نوع رابطه در ماتریسهاشون وجود داره یه رابطه ی مشترک بین اینها وجود داره بین رو برای ما در بیاره به ما بگه، ما علاوه بر بحث ماتریسها خوبه یه اطلاعاتی از بحث گروها هم پیدا بکنیم چون در قرآن بحث گروه پر رنگ هست لغات مختلف یک ماتریس بر اساس ویژگیهای کلمات چیده میشه ویژگی کلمات هستند گروه که تعریف می کنیم لغات مختلف در گروه بر اساس یه سری شاخصه های مشترک گروه بندی میکنه موضوعات رو شاخه درست میکنه خوشه ای میکنه خب این خیلی در بحث قرآن کاربرد داره در بحث قرآن ما عملا بسیاری از اوقات این کار رو انجام میدیم ارتباط بین کلمات مختلف ایجاد می کنیم این کلمه می تونه از یک ریشه یا از ریشه های مختلف باشه ارتباط ایجاد می کنیم خب گروه ها رو برای ما تعریف بکنه ما خوبه با علم گروه در قرآن و منطقهایی که در ریاضیات وجود داره آشنا بشیم با علم گروه و صف آشنا بشیم بله از موضوعاتی دیگه که باید در قرآن ما منطقش رو دنبال بکنیم بعد از این داستانها منطق فازی هست و ما این بحث رو این منطق رو در قرآن دنبال بکنیم چون بسیار به بحثهای مفهومی نزدیکتر هست منطق فازی به بحثهای مفهومی نزدیکتر هست بخصوص در مقایسه ها و ارتباط دادن ها منطق فازی خیلی می تونه کمک بکنه با منطق فازی گاهی جمع بین تضادها جمع بین برخی تعارضها شدنی هست یه چیزی هم هست هم نیست، یه جا هست یه جا نیست، تو یه شرایطی هست تو یه شرایطی نیست، یه یک چیز مطلق نیست بلکه گاهی این ور هست گاهی اون ور هست هم اون رو داره هم این رو داره، با این منطق با منطق فازی وارد این حیطه میشه شد در مورد این حیطه میشه بحث کرد و این حیطه در روابط انسانها خیلی وجود داره و گاهی ما با این موضوع در قرآن و روایات و مواجه هستیم و این موضوع رو می بینیم که منطق فازی می تونه و این امکان رو داره که در بخشی از این موارد حل کننده ای این موضوعات باشه یعنی ضرورت داره که ما منطقهای تحلیلها مون رو گسترش بدیم و روی این موضوع برنامه ریزی داشته باشیم منطق کار رو گسترش بدیم همیشه بر اساس یک سری قاعده های منطقی که از سالها پیش برامون مونده بر اساس اونها تحلیل نکنیم همیشه، بحث این نیست اونها غلط هست بحث این هست که علم در منطق هم پیشرفت میکنه و منطق هم توسعه پیدا میکنه نه اینکه اونها غلط هست بلکه ما با منطقهای جدیدی آشنا بشیم با عنوان مثال منطق فازی شما تا چند دهه ی قبل میری اصلا کسی با منطق فازی آشنا نبوده در ریاضیات منطقها لزوما اون منطقی که داری غلط نیست ولی لزوما هم کامل نیست و منطق باید توسعه پیدا کنه ما ها خودمون رو مثلا در یک تعارض ظاهری آیا لزوما بایستی خودمون رو مقید کنیم به چند تا منطق مثلا منطق مطلق و مقید، منطق مثلا عام و خاص، منطق فلان، یا نه ممکنه منطق دیگه ای وجود داشته باشه یه منطق بزرگتری نسبت به همه ی این منطقها وجود داشته باشه و اینجا این تعارض ظاهری که شما میبینی اصلا بر اساس اون منطق هست و تو اون منطق اینها با هم جمع میشن باید در استفاده ای از منطق فازی در حوزه ی علوم قرآن و روایات و جمع بندی این موضوعات فکر بشه شاید یکی از منطقهایی هست که می تونه تو بخشهایی به این موضوع کمک بکنه