رابطه‌ی علم صرف با علم اشتقاق

1399.06.18-01سه شنبه 19 محرم1442

تصریف یعنی تولید مشتقات

در بحث علم اشتقاق شاید با یک نگاه بشه گفت که علم صرف، زیر مجموعه علم اشتقاق هست. در واقع صرف بخشی از اشتقاق هست. از یک بن مایه ای واژه های جدید تولید میکنه. ما بخش صرف اشتقاق رو می شناسیم به لحاظ قاعده خیلی شاید تحلیل روش به لحاظ اشتقاقی نمیکنیم. در واقع وقتی یک بن کلمه ای، یک ماده‌ی اصلی کلمه ای یا کلماتی میاد و بر اساس قواعد صرفی تصریف میشه یعنی مشتقهای مختلف ازش تولید میشه. اون مشتقهای مختلف در واقع در دایره علم اشتقاق می تونند بحث بشوند پس میشه به یه شکل صرف رو زیر مجموعه علم اشتقاق دونست ولی با این موضوع که یک قواعد مدون در حدی درش وجود داره به بخشیش توجه شده، به ظاهرش توجه شده ولی به معناش به لحاظ اشتقاق کمتر توجه شده. مثلا فرض کنید فعل، وقتی فعل می خواد بشه فاعل یه الف بهش اضافه میشه بعد از فاءالفعل هم بهش اضافه میشه این همون اشتقاق یعنی ساخت یک کلمه جدیده، ما الان به قاعده اش نگاه میکنیم میگیم اگر شما بخواید از وزن فعل، فاعل بسازید باید اون رو ببرید در ساختار وزن فاعل. این قاعده است و میگیم فاعل هم فلان معنا را دارد بله فاعل هم نسبت به فعل یه معنایی دارد. تا اینجاش درسته اینها همه ذیل بحث علم اشتقاق هست از اشتقاق بیرون آمده ولی چگونه فعل شد فاعل؟ این یعنی اشتقاق. پس در علم صرف علم اشتقاق وجود داره. علم صرف کلا مبتنی بر علم اشتقاق ساخته میشه تصریف یعنی همون اشتقاق. تصریف یعنی همون مشتق های مختلف ساختن تولید مشتقات. ما در علم صرف به قواعد ظاهریش می پردازیم به نوع اشتقاقش نمی پردازیم. همونجا به نوع اشتقاق بپردازیم علم اشتقاق هست. یک منبعی که میتونه به ما کمک بکنه علم اشتقاق رو بفهمیم همون تصریف هست همون قواعد تصریفند و معنایی که اون تصریف ایجاد میکنه. مثلا چنانچه بعد از فاءالفعل الفی اضافه بشه میشه فاعل با یه معنایی. یه رابطه ای با فعل داره. پس یه مشتقی از یک بنی دو مشتق از یک بنی ایجاد شد با یه تغییر خاصی که مشتق دوم نسبت به مشتق اول داره و این دو معنا با هم یک ارتباطی دارند یعنی در واقع می تونه به ما در فهم اشتقاق کمک بکنه خب این شاید یک یه قدم مدون شده از علم اشتقاق.

علم صرف، بر اساس یک حروف پایه‌ایف بر بکارگیری حروف استوار است

یه بحث از علم اشتقاق اینجا باقی می مونه اینکه به همون کلمه یا واژه اولیه که در تصریف وجود داره در علم صرف وجود داره که سایر تصریف بر مبنای اون انجام میشه اون چه جوری تولید میشه؟ این هم موضوع علم اشتقاق هست. اگر علم اشتقاق می خواد بر حروف استوار باشه و بر به کار گیری حروف اگر یکی از موضوعات اشتقاق این باشه این اتفاق در صرف افتاده. علم صرف بر بکارگیری حروف استوار هست ولی بر اساس یک مبنای یک حروف پایه ای. حروف پایه ای که یک واژه معنادار ساختن دوباره از اون به بعد بر حروف دوباره استوار شده. تغییرات تصرف بر حروف استوار هست و حرکات. پس میشه علم صرف رو به نوعی به عنوان منبع استقرا اشتقاق در نظر گرفت ما اینجا استفاده کنیم به عنوان منبع علم اشتقاق شاید بشه توی یک تعریف اشتقاق و صرف رو معادل هم دونست. اشتقاق نگاه مشتق شدن هست. تعریف مشتق شدن هست. تولید مشتقات هست، صرف علم تولید مشتقات هست. صرف یعنی تصریف به معنابی علم تولید مشتقات. حتی ممکنه صرف رو تا حروف بشه گسترش داد یعنی بگیم از حروف مبنا واژه اول درست بشه صرف می تونه اینجا معنا داشته باشه. شما علم صرف رو توسعه بدید تا اینجا به معنای تصریف یعنی علم تولید مشتقات. اشتقاق یعنی تولید مشتقات می تونه این دو تعریف معادل هم باشه و دو عنوان برای یک موضوع باشه.