موارد مربوط به بحث نرم افزار و لسان قرآن

1399.02.02-01سه شنبه 27 شعبان 1441

رویکردهای مربوط به محتوای نرم افزار

در بحث نرم افزار ما داریم چی کار می کنیم؟ آنچیز که ما در محتوای نرم افزار دنبال می کنیم چندتا رویکرد درش نهفته هست. یکی گرداوری و تدوین آن مطالب و قواعد و معارفی که در مورد لسان قرآن هست. می خوایم این رو پیدا کنیم. ببینیم که در لسان قرآن این موارد هست، اینها گفته شده، تعریفش این هست، اینطور هست، اون رو گرداوری بکنیم، تدوین بکنیم یعنی شسته رفته بکنیم. اگر نیاز به این کار داشت، اون بخشهایی که نیاز به این کار داره. مرحله دیگر بحث تکمیل اون عناوین بحثهایی است که در لسان قرآن وجود داره و انجام شده و احیانا درش نقصی وجود داره یا به معنای کافی و کامل درش بحث نشده. این هم یه بخش از کار هست که منوط هست به اون گرداوری و تکمیل. یه مرحله دیگر ایجاد فرمها، نوع نگاه ها، دسته بندیهای جدید، به همین محتواهای موجودی است که جمع آوری می کنیم و تدوین میکنیم. اینجا مبتنی بر ابتکار هست. مبتنی بر خلاقیت هست. مبتنی بر کاربرد گرفتن نرم افزاری است و از این دست موارد.

تولید محتوا مرحله ای از کار نرم افزار

یک مرحله دیگر از کار تولید محتواست. محتوا تولید بشه به این معنا که اگر براساس روشی صحیح شما به این مطلب رسیدی که در عناوین علوم قرآنی عنوانی مغفول مونده و یه عنوانی وجود داره که عناوین موجود پاسخ گوی اون نیستند. پاسخگوی اون مطلبی که باید حل بشه نیستند، این میشه تولید محتوا تا این رو تولید بکنی، این عنوان رو اضافه بکنی، بحثش رو داشته باشی، نقاط تفاوتش رو با سایر عناوین روشن بکنی، ضرورتش رو روشن بکنی. این مطلب در تمام بحثهای مربوط به لسان قرآن می تونه داشته باشه. تمام زمینه های، حوزه های در لسان قرآن می تونه وجود داشته باشه. مجموعا ما این چند مرحله رو می خوایم در بحث تولید محتوایی مربوط به قرآن دنبال بکنیم.

کار با معیار نرم افزار قائده مندتر انجام میشود و از سلیقه شخصی نیز خارج می شود

چرا گفته میشه نرم افزار؟ دوباره عرض میکنیم به این خاطر که با معیار نرم افزار ما می تونیم کار رو قائده مندتر پیش ببریم. شسته رفته تر پیش ببریم. نرم افزار در واقع یه فرمه برای ما، یه بستره یه ابزاره که به ما کمک میکنه ما کار رو قائده مندتر و شسته رفته تر پیش ببریم. کار یه مقداری از سلیقه خارج بشه و کمتر درگیر سلایق افراد بشه. قبلا هم عرض شده مجموعه این محتوا رو ذیل عنوان روش پرداختن به قرآن دنبال کنیم.

مبنای روش پرداختن به قرآن، مبتنی بر لسان قرآن و علوم مربوط به لسان قرآن است

مبنای روش پرداختن به قرآن رو لسان قرآن و علوم مربوط به لسان قرآن می دونیم. باقی مراحل مربوط به روش پرداختن به قرآن رو مبتنی بر روش لسان قرآن می دونیم و خارج از این نمی دونیم. مفهوم یابی در قرآن رو مبتنی بر لسان قرآن باید دنبال بکنیم. ترجمه رو باید مبتنی بر لسان قرآن دنبال بکنیم. فهم صحیح از یک جمله یا از یک آیه رو باید از لسان قرآن دنبال بکنیم و علوم مربوط به لسان قرآن. ارتباط دادن چند آیه یا چند جمله ای که جداگانه فهمشون کردیم رو باید براساس لسان قرآن و علوم مربوط به اون دنبال بکنیم. تعریفمون از لسان قرآن چی هست؟ تعریف ما از لسان قرآن یعنی ادبیات، قواعد و روابط حاکم بر کلام الله که به واسطه رسول الله ص قرائت شده. یعنی آنچیز که در کلام که به شکل قرائت بیان شده وجود داره نه آنچیزی که اینجا وجود ندارد. آن علومی که مربوط به کلام هست، آن علومی که مربوط به قرائت هست، اون چیزی که از این، اون علومی که از این موضوع از این مقوله استنباط میشه و مرتبط این مقوله هست. این مجموعه تعریف ما از لسان قرآن هست.

لسان قرآن منحصر در بحث ادبیات معروف عرب یعنی فقط آواها، صداها، صرف، نحو نیست

لذا لسان رو منحصر در بحث ادبیات معروف عرب به معنای صرف یا نحو نمی دونیم بلکه می گیم یکسری قواعد خاص ادبیاتی هم درش هست مثلا مثل بلاغت. یکسری قواعد خاص بیانی هم درش هست یا قواعد خاص ارتباطی در این کلام هست مثلا مثل علوم قرآن. مثلا یک جایی مجمل در کلام گفته میشه جای دیگر مبین گفته میشه این یه قاعده هست در کلام که علمی است مربوط به کلام که یک جا مجمل بیان بشه جای دیگر مبین همون مجمل بیان بشه. این علم مربوط به پرداختن رودها رو دریاها نیست. ممکنه نباشه که نیست. این علم مربوط به ستاره شناسی نیست. علم مجمل و مبین مربوط به ستاره شناسی نیست. مربوط به کیهان شناسی نیست. موضوعی است مربوط به کلام که قرائت شده هست. علم در این حیطه هست. علم منطق، علم اصول که در این فضا قرار می گیره. روابط بین دو گفته من رو دو گفته گوینده رو مشخص می کنه یا از در کنار هم قرار دادن دو گفته ی متکلم نتیجه ای به دست بیاره. تفقه می کنه در کلام. این هم علم مخصوص خودش رو داره و لازم هست در این علم بررسی بشه. مجموعه این علوم رو ما که بخشیش البته مطرح شد، ما علم لسان قرآن می دانیم. منظورمون از علم لسان قرآن فقط آواها نیست. فقط صداها نیست. فقط صرف نیست. فقط نحو نیست. هر آن علمی که به شما کمک می کنه شما با کلام گوینده رابطه ایجاد بکنی، کلام گوینده رو بشنوی بفهمی درک بکنی و تحلیل بکنی، این میشه علم لسان. وقتی ما عرض میکنیم علم لسان قرآن این رو عرض میکنیم ولی باید دقت کنیم، علوم مربوط به کلام، علوم مربوط به کلام الله، علوم مربوط به قرائت. کلام الله یعنی آنچیزی که قرائت میشود. علوم مربوط به آنچیزی که قرائت شدنی است نه خود مصادیق قرائت شده بلکه علوم مربوط به قرائت آن موضوعات. مثلا یه متکلمی بیانی در مورد کوه داره، در مورد رشته کوه ها، ما که عرض میکنیم علوم مربوط یعنی علوم مربوط به این بیان به این توضیحاتی که در مورد رشته کوه ها است، شما چگونه می خوای با این توضیحات ارتباط بگیری؟ نظورمون علومی نیست که شما بری در مورد کوه تحقیق و تفحص کنی، خاک شناسی کوه بکنی، عمق شناسی کوهها رو بکنی، انواع کوهها رو بشناسی بری در کوه تحقیق و تفحص کنی، اونجا ممکنه علوم خودش رو داشته باشه و مربوط به خودش هست. در جای خودش باید بحث بشه. علوم مربوط به این توضیحاتی که در مورد کوه گفته شده و شما چگونه می خواهی توضیحات رو متوجه بشی؟

لسان قرآن یعنی اون علومی که با آن بتوانیم بیانات قرآنی در مورد اشیاء را به درستی ادراک کنیم و بفهمیم.

مثلا در قرآن در مورد آسمان صحبت شده، خوب ما علم، آنچه می گیم علوم مربوط به لسان قرآن یعنی اون علومی که ما این بیاناتی که در قرآن در مورد آسمان وجود داره رو به درستی ادراک کنیم و بفهمیم. منظورمون این هست. منظورمون علومی نیست که منتهی به کیهان شناسی می شودو منظورمون اون علوم نیست. منظورمون علوم تجربی نیست. منظورمون علوم مختلف دیگر که از دایره علم مربوطو به کلام و مربوط به قرائت خارج هستند، نیست. تعریف از لسان بود. سایر معارفی که از قرآن می خوایم برداشت بکنیم همه باید بر بستر لسان استوار باشه. یعنی ارتباط ما با کلام با قرائت، عنوانش هست لسان. بستر ارتباط ما کلامی که قرائت میشود عنوانش هست لسان. قواعد لسان. پس ما با لسان و قواعد حاکم بر اون و علوم در مجموعه لسان آشنا باشیم. یه کسی با علم کیمیا گری آشنا هست، لزوما قرآن شناس نیست. علم کیمیاگری مربوط به خودش هست. یه کسی با علوم غریبه آشنا هست، قرآن شناس نیست. یه کسی با علوم جزئی و دقیق کیهان شناسی و بلکه عمیقتر با علوم نجوم قدیم آشنا هست، قرآن شناس نیست. باید بحث بشه علومی که افراد در اختیار دارن در دایره علوم مرتبط به فهم قرائت قرآن، قرائت کلام الله هست یا نه؟ اون علوم اون موقع حاکی از این خواهد بود که این علم این فرد او رو یاری خواهد کرد برای اینکه از قرآن برداشت داشته باشه ارتباط ایجاد بکنه. یه مطلب دیگر آیا همه بحث و روش ارتباط گرفتن با قرآن در زمره قواعد و علوم مربوط لسان قرآن هست؟ با یه تعریف مبسوط از لسان قرآن میشه گفت بله ولی ما الان اصرار بر اون تعریف مبسوط نداریم. عرض میکنیم که نه لزوما ممکنه نباشه ولی باید نسبتش رو با علم لسان قرآن معلوم کرد. آیا همه بهره ها و خواصی که افراد از قرائت قرآن می برن منوط به لسان قرآن هست منوط به علم لسان قرآن هست؟ با یه بیان توسعه یافته از لسان قرآن ممکنه گفته بشه بله ولی.

بهره بردن از قرائت قرآن

ولی با یه بیان دیگر ممکنه گفته بشه خیر، ولیکن باید نسبت اون بهره، نسبت اون علمی که اون بهره رو می رسونه با قرآن مشخص بشه، با قرائت قرآن و علم لسان قرآن مشخص بشه. اینجا لازم هست مثالهایی زده بشه. حوزه هایی تعریف بشه و بحث بشه که جایگاه ها کاملا روشن بشه. مثلا شما ممکنه بگید که یه کسی قرآن را قرائت می کند و یه فرد دیگری می شنوه، فارغ از اینکه با این علومی که شما قبل از این صحبت کردید در حوزه علوم لسان قرآن، اون فرد آشنا باشه، اون فرد ظاهرا داره بهره می بره از قرآن از این قرائت قرآن. ممکنه عرض بشه که بله این در دایره بهره ای که اون فرد می بره، در دایره لسان قرآن معنا نمی شه. علوم دیگری نسبت اون علم، باید با علم لسان قرآن و محصولی که اون علم به دست میاره و انتظار از اون علم هست با لسان قرآن با محصول علم لسان قرآن بررسی بشه مقایسه بشه سنجیده بشه. و یه پاسخ دیگر هم می تونه این باشه که اون بهره ای هم که می برن در دایره لسان قرآن هست. خارج از لسان قرآن نیست. اون موقع یه بحث اینجا پیش میاد اون کسی که از لسان قرآن بهره می بره از قرآن بهره می بره و احتمالا این مطلب ممکنه مطرح باشه که خارج از دایره لسان قرآن و قواعد حاکم بر لسان قرآن بهره می بره سؤال اینجا میشه او بهره را از چه میبره؟ مطلب میشه از قرائت قرآن. خوب قرائت قرآن در دل لسان قرآن هست خارج از لسان قرآن نیست. اینجا باید بحث بشه.

موارد متعدد از خواص قرآن

موارد متعدد مثالها بیاد، موارد متعدد خواص قرآن خاصیتهای قرآن خاصیتهای سوره های قرآن، خاصیت نگاه به قرآن، موضوعات مختلف اینگونه، بیاد بحث بشه یا در زمره علم لسان قرآن قرار میگیره یا خارج از اون قرار می گیرن. اگه خارج بودن باید نسبتشون در فهم معارف قرآن نسبت به علوم مربوطه در لسان قرآن پیدا بشه. آنچیز که در لسان قرآن مطرح هست بحث علم، بحث تعقل و بحث تفقه در قرآن از جمله موضوعاتی که در لسان قرآن مطرح هست. در قرائت قرآن در آنچیزی که ما می خوایم از قرائت قرآن برداشت کنیم مطرح هست. باید دید که آیا سایر موضوعات که ممکنه سایر بهره ها از قرآن که ممکنه از دایره لسان قرآن دور باشن این خواص رو برای ما دارن؟ خواصی مثل تفقه. خواصی مثل تعقل اینها رو برای ما در پی دارن؟

لزوم شناخت نسبت موضوعات مربوط به قرآن با لسان قرآن

عمده موضوعات در واقع به معنای قاطع تر اگر عرض کنیم همه موضوعات که مربوط به قرآن مطرح هست رو ما باید نسبتش رو با لسان قرآن با تعریفی که عرض شد از لسان قرآن، بدونیم. اعجاز قرآن رو باید نسبتش رو با لسان قرآن بدونیم. شما می خواید اعجاز از قرآن برداشت کنید اعجاز رو در قرآن بحث کنید پس باید نسبتش رو با لسان قرآن بدونید. در بستر لسان قرآن این موضوع رو بپردازید. می خواید بحث هنر در قرآن رو بررسی کنید باید نسبتش رو با لسان قرآن بدونید. لسان قرآن با تعریف کاملش. می خواید رابطه انسانها، رابطه عمومی انسانها با قرآن رو پیدا کنید، معنا کنید باید نسبت این رابطه عمومی انسانها با قرآن رو در رابطه با بحث لسان قرآن پیدا بکنید. این چه رابطه ای می تونه داشته باشه؟ اگر یه کسی از قرائت کردن قرآن کس دیگری بهره می بره، لذت می بره، کیف می کنه این چه نسبتی با لسان قرآن داره؟ چه نسبتی با قواعد لسان قرآن داره؟ آیا ایشون هم در دایره لسان قرآن داره از قرآن بهره می ره یا خارج از لسان قرآنه؟

بهره بردن از قرآن عمدتا در بستر لسان قرآن هست

عرضمون اینه که ایشون هم در دایره لسان قرآن داره بهره می بره. یک کس دیگری قرآن رو به همان شکل که رسول الله ص قرائت کرده و به همان لسان که رسول الله ص قرائت کرده، قرائت میکنه، ایشون فرد شنونده، فارغ از اینکه علوم مربوط به اون لسان رو بشناسه، آن رو صحیح می شنونه. ممکنه صحیح نتونه در قلبش تفقه کنه، در قلبش تعقل کنه ولی صحیح می شنونه و بهره می بره. اگر کسی قرآن رو با اغلاط زیادی قرائت کرد اعم از غلطهای مختلف لسانی، بخشهای مختلف لسان، صرف و نحو و بلاغت و موضوعاتی از این دست و این غلطها مختلف بود و زیاد بود آیا شنونده واقعا بهره از قرآن می بره؟ پس چگونه داره بره می بره؟ آیا کسی پای مجلسی بنشینه که در اون مجلس قرآن قرائت نمی شود او فکر میکنه که قرآن قرائت میشه، آیا از قرآن بهره می بره؟ اونجایی که ممکنه از قرائتی که شامل برخی از غلطهاست بنشینه بگیم خوب بخش زیادیش هم درسته و بهره ببره بالاخره مواجه با قرآن هست ولو یه بخشی از اون لسان دچار ایراد هست. وقتی عرض می کنیم لسان، لسان یعنی همون قرائت. لسان یعنی بستری که قرائت بر اون انجام میشه. خب اگر کسی بنشینه پای کلامی که اون کلام قرآن نیست، او بهره از قرآن میبره؟ خب بهره از قرآن نمی بره. در دل خود این مطلب نهفته هست که شما هرگونه ارتباط بخوای با قرآنی که قرائت کردنی است، داشته باشی باید در بستر علمی که قرآن بر اون قرائت شده ارتباط بگیری و اون لسان قرآن هست. پس بسیاری از موضوعات که به عنوان بهره از قرآن مطرح هست رو در واقع بهره از قرآن در بستر لسان هست. وقتی گفته میشه قرآن رو نگاه کنید برای شما خاصیت داره، کدوم قرآن رو نگاه کنیم خاصیت داره؟ قرآن قرائت شده در بستر لسان. پس این نگاه کردن به این موضوع، چون این قرآن در بستر لسان قرائت شده است شما نگاه می کنید بهره می برید و الا یه کتاب خالی رو وقتی نگاه کنی بهره نمی بری. قرآن قرائت شده رو گوش کنید لعلکم ترحمون، شاید بهره ببرید. قرآنی که قرائت میشود. قرآنی که در بستر لسان قرآن قرائت می شود. پس بسیاری از بهره ها که شاید بشه گفت در زمره بهره های تفقه و تعقل در قرآن نیست ولی بهره از قرآن هست رو در دایره قرآن قرائت شده در لسان میشه دونست. ولی آیا همه قرآن و مفهوم قرآن و کتاب الله و کلام الله منحصر در قرائت هست؟ یه مقوله ای است که باید جداگانه بحث بشه. آیا همه راه دستیابی به علم قرآن و فهم قرآن و تفقه قرآن بستر لسان قرآن هست؟ باید جداگانه در موردش بحث بشه. ما الان نگاهمون این نیست که منحصر در این بحثی که عرض شد هستیم. ولی عرض میکنیم که این بحثی است که شسته رفته و روشن هست و بسیار مستند به قرآن و روایات و منش و کلام اهل بیت ع هست. آیا چیز دیگری هم وجود داره؟ گفته میشه که الشاهد علی المدعی. اگر مدعی بود شاهدش رو بیاره.

لسان قرآن تنها قواعد حاکم بر متن، قواعد صرف و نحو و بلاغت نیست، بلکه هم جهت متکلم و هم جهت گوینده در آن لحاظ شده است

یه بحث دیگر در مورد لسان قرآن اینکه آیا لسان قرآن تنها قواعد صرف و نحو و بلاغت اینها هست؟ یا تنها قواعد حاکم بر متن هست که گوینده داشته یا قواعد حاکم بر متن که بخشیش به سمت مخاطب هست. قواعدی که در متن بروز پیدا کرده. در متن میشه اون رو یافت ولی این قواعد، هم جهت متکلم رو داره هم جهت مخاطب رو. آیا این قواعد تنها یک قواعد خشک و دو دوتا چهارتاست یا اصولی رو بر خود متکلم حاکم کرده؟ اصولی رو بر خود مخاطب حاکم کرده؟ اون هم دایره لسان هست. مثلا یه فردی صحبت می کنه میگه صحبت من در قالب لسان هست، توش صرف دارم، نحو دارم، بلاغت دارم ولی یه نکته هم دارم. میگم اگر کسانیکه در این شرایط بنشینند و کلام من رو بشنوند اینگونه بشنوند، اونها حرف من رو بهتر متوجه میشوند. پس در نوع کلامم جوری بیان داشتم که مخاطب، نوع مخاطب، شرایط مخاطب در شنیدن این کلام لحاظ شده. این اعجاز قرآن هست. این مطلب خیلی مهمه. در دل قرآن جوری بیان وجود داره، در دل لسان قرآن جوری بیان وجود داره که مثلا اگر فردی مؤمن نباشد بهره ای را نمی برد که اون فرد مؤمن برد، از همون لسان. در همون دایره لسان. از همون قرائت. در واقع عرض می کنیم از همون قرائت. اینها اصول حاکم بر قرائت هست اینها هم تو دل لسان هست. الان در دایره خود انسانهاو سخنرانی انسانها و بیان مطالب از جانب انسانها یه انسان حکیم، وقتی بخواد بیانی داشته باشه این موارد درش لحاظ شده. هر چقدر حکیم تر باشه ممکنه این موارد درش بیشتر لحاظ شده باشه و در خداوند متعال این موارد به طریق بسیار اولی و بالا لحاظ شده و دیده شده.

قرآن قرائت شده کلام خداست و در آن آثاری وجود دارد که در کلام بشر وجود ندارد

در مورد قرآن قرائت شده وقتی صحبت می کنیم چندتا مطلب باید در نظر گرفته بشه. 1- متکلم. اینجا متکلمی وجود داره. قرآن قرائت شده، صادره ای، فعلی از متکلم هست. فعلی از گوینده هست. یعنی در مورد اینکه گوینده خداست. باید در اون فضا این مطلب بررسی بشه. کلام الله با کلام بشر فرق داره. ما قرآن رو و قرائت قرآن رو باید در تراز کلام الله بررسی کنیم. اینجا خودش نکاتی داره. کلام الله درش آثاری وجود داره که در کلام بشر وجود نداره. وقتی می گیم در کلام الله آثاری وجود داره در چه وجود داره؟ در کلام الله. منظورمون در خلقت الله نیست. منظورمون در موضوعات مختلف دیگر نیست. منظورمون در کلام الله، کلام الله، کلام خداوند متعال دارای آثاری هست که اون آثار باید مورد بحث قرار بگیره. اون آثار در بستری به مخاطب منتقل میشه. بحث اینکه اون بستر رو پیدا کنیم. در بستری به مخاطب منتقل میشه، مخاطب در جایگاه و مشخصات خاص خودش می تونه با اون کلام اللهی که برای او قرائت شده ارتباط بگیره.

مقالات مرتبط
تمامی مسیرهای نرم افزار بر اساس مسیر تخصصی شکل می‌گیرند توضیحاتی در مورد مسیر های پروژه نرم افزاری بالقرآن موارد مربوط به بحث نرم افزار و لسان قرآن افزایش میزان داده های صحیح دریافتی از قرآن فهم ما از آیات قرآن، مبتنی بر داده های دریافتی از قرآن می باشد اهمیت پیدا کردن روش تحلیل داده ها و رسیدن به صحیح ترین و کامل ترین معنا در فاز اول نرم افزار قرآن، مجموعه ی داده هاست و فازهای بعدی متکی به تحلیل این داده هاست. موضوعات مربوط به فاز اول بحث تحلیل قرآن به دست آوردن مجموعه‌ای از داده ها، در چهار فاز مسیر تخصصی مسیر اول موارد مربوط به چهار فاز مسیر تخصصی فرایند روش و داده‌ها در چهار فاز مسیر تخصصی لزوم مشخص شدن مبانی نظری و حدود و ثغور مربوط به بحث طرح بالقرآن اهمیت شناخت مدخل ورود به قرآن، در فاز یکم طرح بالقرآن ارزیابی طرح بالقرآن از جهات: تفکر و تعقل، تحقیق قرآنی، نتایج، مقایسه و نشانه‌ها تبیین فازهای مختلف نرم افزار بالقرآن