بحثی در ترتیب نزول، ترتیب قرائت و ترتیب مصحف

1395.02.18-01شنبه 7 شعبان 1437

ترتیب نزول، ترتیب قرائت و ترتیب مصحف همگی بر اساس وحی

بله ذیل بحث« ترتیب نزول، ترتیب قرائت و ترتیب مصحف » احتمالا هر سه ی این ماجراها بر اساس إذن خدا، وحی خدا انجام شده است یعنی ما هم بحث« وحی نزول » داریم و هم بحث« وحی قرائت » و هم بحث« وحی مصحف ». « وحی نزول » داشتیم به این مفهوم که آیه بر رسول الله صلوات الله علیه و آله نازل میشد،« وحی قرائت » یعنی« بخوان، یعنی اینجا بگو و اینجا نگو ». جالب هست این مطلب در آیات قرآن هم هست حتی ما در آیات قرآن داریم که خداوند به رسول الله صلوات الله علیه و آله میفرماید که قبل از اینکه ما به شما بگیم آیه رو نگو، عجله نکن و از این آیات برداشت میشه که آیات قرآن نازل میشده است و رسول الله صلوات الله علیه و آله سرفرصتی آیه رو قرائت میکردند. ببینید اصلا خود قرآن. چه چیزی از قرآن در دست ما هست؟ خود قرآن یعنی قرائت، یعنی« قرائت آیات » قرائت آیات دست ما هست. آنچیزی که میشنیدیم چی بود؟ قرائت آیات، آنچیزی که مکتوب شد چی هست؟ همون قرائت به یک ترتیب خاصی که شد« مصحف ».

آیه اول سوره علق اولین آیه قرائت شده و نه اولین آیه نازل شده

اولین آیه به تعبیری که ما شنیده ایم و می دانیم( اولین آیه ی نازل شده ) آیه ی«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ(1 العلق ) » قرائت کن. پس این« اولین آیه قرائت » هست نه « اولین آیه ی نازل شده ». اولین آیه ی« قرائت » هست دیگه درون خودش هست دیگه. اولین آیه ای که قرائت میکنیم. چرا به قرآن گفته میشه« قرآن »؟ میگیم« إقرا » پس قرآن هست.

سه ترتیب نزول، قرائت و مصحف همگی الهی است

بله پس ذیل بحث سه ترتیب« ترتیب نزول »،« ترتیب قرائت » و« ترتیب مصحف » میشه سه بحث« وحی » رو دنبال کرد. حالا اصطلاحا عرض میکنیم« وحی » شاید واژه ی قرآنی دیگری داشته باشه، شاید در یکی وحی باشه و در دیگری وحی نباشه ولی اینکه عرض میکنیم« وحی » به این خاطر هست که میخواهیم بگیم« یک دست خدایی » پشت ماجرا هست هم در نزول و هم در قرائت و هم در چیدمانش در مصحف. حتی چیدمان آیات در مصحف هم یک دست خدایی هست و ما اصطلاحا عرض میکنیم« وحی » در حالیکه ممکن هست اصطلاح قرآنی اش وحی باشه و ممکن هست که اصطلاح دیگری داشته باشه.

نزول و قرائت دو مقوله متفاوت که البته در بسیاری از اوقات بر هم منطبق بوده

این به این مفهوم نیست که لزوما بگیم حتما بین تمام آیات در همه ی آیات بین زمان نزول و زمان قرائت تفاوت هست، لزوما اینطور نیست الان نمیخواهیم این رو اثبات کنیم ولی میخواهیم بگیم که لزوما یکی نیست اون طرفش رو میخواهیم بگیم میگیم لزوما یکی نیست و ممکن هست که برخی یکی باشه و برخی متفاوت باشه. میخواهیم بگیم که دو مقوله هست، یک جایی ممکن هست که بر هم منطبق باشند و یک جایی ممکن هست که منطبق نباشند ولی دو مقوله هست.

آیه «ابلاغ»، حاکی از لزوم اذن از جانب خدا برای قرائت آیات توسط رسول الله ص

بله مثلا در بحث ترتیب قرائت بحث« ابلاغ » و موضوعات این چینین هم ذیل بحث« ترتیب قرائت » هست و همه ی اینها با إذن انجام میشه، یک چیزی نازل شده است و وقتی که إذن قرائت و ابلاغ باشه انجام میشه از جمله معروف ترین ها آیات مربوط به« غدیر » هست؛« المائدة : 67 يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ...» آنچیزی که قبلا نازل شده است اون رو ابلاغ کن. اینجا آیه مفهوم إذن هست. یک رفتار تقابلی بین رسول الله صلوات الله علیه و آله و خدا نیست. اینکه خدا بگه من میگم بگو و رسول الله هم بگن نه نمیگم اینطوری نیست. مگه میشه؟ اینطور نیست بلکه یک إذن هست، یک چیزی بر شما نازل شده، الان بگو، الان وقتش هست.« المائدة : 67 يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ...» یعنی اون چیزی که بر شما نازل شده بود الان وقتش هست، الان ابلاغ کنید. این یک مطلب. و اینکه در شکل و شمایل قرائت و ابلاغ« تدبیر » و ظرافت وجود داره.

مصون ماندن قرآن از تحریف، از جمله دلایل عدم صراحت به فضائل اهل بیت ع در قرآن

آیا میتونست این آیه یک جور دیگری قرائت بشه؟ آیا میتونست یک جور دیگری ابلاغ بشه؟ ممکن هست. اینجا تدبیر، ظرافت و ملاحظات زیادی وجود داره، منظورمون بحث« محدود بودن در شرایط » نیست. آیه یک بحث کلی هست؟ در قرآن مثلا آیاتی نازل شد. یک آیه ای مربوط به ماجرای امام حسین علیه السلام هست، آیا میشد واضح گفته بشه؟ این آیه یک جوری قرائت بشه که معلوم باشه؟ بله میشد. چرا نشد؟ ذیل همین بحث میشه همون بحث که" چرا بسیاری از اوصاف، فضائل اهل بیت علیهم السلام واضح تر در قرآن نیآمده است ؟ " رو پاسخ داد. قرآن باید محفوظ باقی بماند، بایستی حفاظت بشه. اگر فضائل اهل بیت واضح تر می آمد قرآن تحریف میشد، باید جوری بیاد که تحریف کنندگان هَوَسِ تحریف نکنند و ظریف بینان اونها رو پیدا کنند. این خیلی جالب هست. کسانی که انگیزه و زمینه ی تحریف دارند انگیزه تحریف پیدا نکنند، قلقلک شون نیاد که بریم حتما تحریف کنیم. کسانی هم که ظرافت دارند، تیزبینی دارند، نگاه های دقیق و بلند و عمیق بروند و پیدا کنند.

امکان وجود تفاوت و ملاحظاتی بین آن‌چه نازل شده و آن‌چه قرائت شده

مثال عرض میکنیم( این رو بعنوان مثال عرض میکنیم ) یک حکیمی میگه چون در این جلسه ی سخنرانی من آدم های مختلفی نشسته بودند، همه جور آدم بود، آدم کند ذهن، آمد قوی ذهن، آدم دوست، آدم معاند من حرفم رو زدم ولی یک جوری زدم که اونی که باید مطلب رو بگیره، بگیره. اون دشمن هم وقتی من میخوام از این در بیرون برم من رو نکشه. و برای دیگران آسیبی ایجاد نکنه. این رو بعنوان یک مثال عرض کردیم یعنی یک چیزی هست، یک مفهومی میخواد مطرح کنه یک جوری، یک مواردی رو در نظر میگیره و مطرح میکنه. پس بین نزول (آنچه که نازل شده است) و آنچه که گفته میشه این حتما همون هست ولی ممکن هست که ملاحظاتی باشه، نوع گفتن.

وجود امکان فارسی و عجمی بودن قرائت قرآن، ولیکن لسان قوم در قرائت ملاک است

حتی در برخی اقوال داریم که قرآن میتونست فارسی باشه« عَجَمِی ». با تعجب میپرسیم که یعنی از اون بالا نازل میشد فارسی می آمد؟ نه اون که « آیه » نازل میشد اما میتونست فارسی قرائت بشه. از آیات که برداشت میشه و ذهنم میاد که حتی روایات داریم که اگر قرآن فارسی نازل میشد شما عرب ها نمیرفتید که یاد بگیرید ولی عربی که نازل شده عجم ها میآند و یاد میگیرند. این حرف این رو میرسونه که" فارسی نازل شدن قرآن فرض محال نیست " اگر محال بود که میگفتیم که" شما استدلال به محال کردید " و اصلا قرآن نمیتونست که فارسی نازل بشه. مثلا آیه 44 سوره فصلت؛ أعوذبالله من الشیطان الرجیم« وَ لَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْءَانًا أَعجَْمِيًّا » اگر ما او رو قرآن اعجمی قرار میدادیم. یعنی چی؟ یعنی اینکه" عجمی برای شما قرائت میکردیم « جَعَلْنَاهُ قُرْءَانًا أَعجَْمِيًّا » یک آیه ای نازل شده، یک چیزی نازل شده، آنرا اعجمی برای شما قرار میدادیم« قرآن اعجمی » برای شما قرار می دادیم، قرآن رو به شکل اعجمی برای شما قرائت میکردیم این نشون میده که اولا میتونست که اینجوری باشه خدا قرار نداده. خدا میتونست قرار بده اما قرار نداده. اصلا اگر اینطوری قرار میدادیم « لَّقَالُواْ لَوْ لَا فُصِّلَتْ ءَايَاتُهُ » شما میگفتید آیاتش تفصیل داده نشده است. بله پس در قرائت خیلی چیزها در نظر گرفت میشه از جمله لسان قوم. خداوند میفرماید که ما رسولان رو به لسان قومشون میفرستیم. قرآن باید تفصیل داده بشه، چه طور؟ اینجا تفصیل به زبان عربی هست، میتونست به زبان دیگری باشه، میتونست به لسان دیگری باشه. این یکی از استدلال ها هست که میشه این بحث رو ادامه داد و باز کرد. این یکی از استدلال ها هست مبنی بر اینکه بین نزول و قرائت تفاوت هست. ببینید در هیمن آیه ی یک سوره فصلت خداوند میفرماید که أعوذبالله من الشیطان الرجیم « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ حم(1) تَنزِيلٌ مِّنَ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ(2) كِتَابٌ فُصِّلَتْ ءَايَاتُهُ قُرْءَانًا عَرَبِيًّا لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ(3) » خب خداوند اینکار رو انجام داده، به شکل« قرآن عربی » آیاتش تفصیل داده شد. پس این تفصیل رو خدا انجام داده و آیات دیگری هم هست که همین مطلب برداشت میشه.