لزوم تفکر بیشتر در آیات قرآن و ایجاد چارچوب علمی جامع

1396.12.10پنج‌شنبه 12جمادی‌الثانی 1439

معناشناسی در آیات قرآن باید به گونه‌ای جامع صورت پذیرد تا معنای آیات در یک محدوده بسته به انزوا کشیده نشوند

در بحث معنا شناسی بخصوص در حوزه ی سوره ی عادیات یکی از نتایجی که باید گرفته بشه این هست که شما به این جمع بندی برسید که نوع معناشناسی ما در به انزوا کشوندن یا کاربردی کردن در اوج قرار دادن آیات قرآنی مهم هست در قاطبه ی مفسرین و اهل معنا کسانی که به سوره ی عادیات پرداختند جوری هست که سوره ی عادیات به انزوا رفته بسیاری از آیات قرآن و سوره ی های قرآن اینجور هست فایل بحث بسته میشه، چرا؟ چون در یک حاشیه یا در یک کانال خاصی معنا انجام میشه یه معنای کاملا کانالیزه شده یه معنایی که یه جهت گیری کاملا خاص داره می تونه مثلاً یه مصداق باشه می تونه مثلاً یک جهت باشه می تونه یه منظر باشه می تونه یک شأن نزول باشه و در اونجا معنا معروف میشه و همه روی همون بسته میشند باید قرآن رو جامع معنا کرد یعنی در حوزه ی معنا شناسی هم باید معنای جامع انجام داد شما اگه بتونید در بحث نتیجه گیری سوره ی عادیات این رو داشته باشید خوب هست،

از آفات جامعه قرآنی عدم تفکر و وقت گذاشتن روی آیات و تشکیل یک روش علمی جامع برای بهره بردن از آیات و در مقابل از هم رونویسی نمودن و تکرار مکررات است

باید در آیات قرآن تفکّر کرد یعنی وقتی ما دعوت شدیم به تفکر در آیات قرآن یعنی باید یه چیزی باشه که تفکّر کنیم تفکّر کردیم که به چی برسیم؟ یکی از حوزه های تفکّر معناشناسی هست ما عمده ی ضعف مون یکی از پایه های ضعفی عمده که در جامعه قرآنی وجود داره عدم تفکّر هست عبور سریع هست تفکّر یعنی یه کمی وایستا ، ببینید شما نمی تونی روی یه چیزی ادعا کنی تفکّر کردی وقتی هیچ توقفی نکردی، شما همین الان در ذهنت بخوای به یه موضوعی تفکّر کرده باشی باید بگید من ده دقیقه این موضوع در ذهنم بود حداقل وقتی هیچ توقفی نکردی چگونه تفکّر کردی وقتی ما به سرعت از موضوعات می گذریم وقتی جامعه ی قرآنی ما دچار یک کپی پیست شده دچار یک از رو هم نویسی شده اسمش تفکّر نیست یه مقداری نیاز به کلام شناسی داریم یعنی حوزه ی کلام رو باید شناخت یعنی باید با کلام آشنا بشیم اصلاً با حوزه ی بحث کلام با بحث معانی البته بحث هایی هم الان در جوامع علمی وجود داره ولی خب خیلی کاربردی نشده در گذشتگان این بحث های کمتر بوده الان بیشتر هم اینکه یک چهارچوب علمی داشته باشیم و بر اساس اون چهارچوب علمی پیش بریم در حوزه ی معنا شناسی قرآن این مهم هست غالبهای این چهارچوب علمی در گذشته هم مطرح بوده ولی آدمها باید بهش پایبند باشند ببینید اینکه در جامعه ی علمی قرآنی هزاران کتاب نوشته شده باشه اصلاً اهمیت نداره اینکه چقدر تفکّر شده اهمیت داره،

در کارهای قرآنی، به جای اینکه دائم به تکرار مکررات پرداخته شود باید نوآوری صورت گرفته شود و حرفهای نو زده شود

فلانی وقتی میاد میگه من مثلاً صدتا کتاب نوشتم اصلاً مهم نیست چند تا حرف زدی؟ حرفی که پشتش تفکّر هست عمده ی کتبی که الان در جامعه ی قرآنی وجود داره یه جوری رونوشت هست از همه، هیچ مطلب جدیدی درش وجود نداره هیچ مطلب قالب تأمل مطلبی که پشتوانه ی فکری داشته باشه، چرا؟ چون یک جوّ زدگی در سرعت گیری وجود داره کسی نمی ایسته یک جا تفکّر کنه تند تند عبور می کنند و میرند وقتی شما هم نگاه می کنی می بینی هیچ تفاوتی با هم ندارند الان وقتی نگاه می کنی می بینی مثلاً بیست تا سی تا ترجمه ی فارسی قرآن وجود داره ما سی تا چهل تا ترجمه ی فارسی قرآن رو می خوایم چی کار کنیم بعد نگاه هم می کنیم می بینی تفاوت خاصی با هم ندارند حتی گاهی در نگارش ها بسیار شبیه هم هستند عادت به کار تکراری رو باید کنار گذاشت انسان علمی وقتی می خواد یه کاری انجام بده حتماً باید درش نوآوریش رو ببینه اون بخش جدید کاری که می خواد انجام بده رو ببینه اسلوب کار علمی انجوری هست دیگه شما الان میری یه پایان نامه ای یه مقاله ای انجام بدی میگند خب اون بخش جدید کار شما چی هست؟ ضرورت انجام این کار شما چیه؟ شما باید بتونی توضیح بدی بگی ضرورت انجام کار من این هست حرف من این هست بیست تا مقاله ی دیگه نوشته شده بود من دارم یه کار جدید انجام میدم ولی این در عمده ی کارهای ما دیده نمیشه چون همه ی کارها جزیره ای داره انجام میشه.