لزوم پیدا کردن دایره‌ی تعلق مفاهیمی همچون لسان، کلام، قول، نطق، به اشیا و موجودات مختلف

یک بحث در بحث لسان اینکه باید یک سری مفاهیم و واژه های ذیل بحث لسان رو معنا کنیم و بگیم که ما وقتی از لسان صحبت می کنیم کدوم یکی از این معانی را صحبت میکنیم مثلاً تکلم، بیان، قول و واژه هایی از این دست، کدوم یک مد نظر است یا به چه شکل این واژه ها به هم مرتبط هستند؟ مثلاً آیا قول به معنای لسان هست و ذیل لسان از قول یاد میشه یا میتونه باشه و میتونه نباشه هم برای لسان معنا میشه وجود داره و هم برای موضوعی که درش لسان مطرح نیست. این کجاست؟ اینا رو باید بحث کرد. مثلاً واژه قول برای آسمانها و برای زمین مطرح است خب آیا بحث لسان برای زمین مطرح است؟ اگر فرض این باشه که لسان برای زمین مطرح نیست پس قول یک واژه ای است که برای اشیایی که دارای لسان نیستند هم مطرح هست. یعنی ممکنه ما از قول داشتن شیئی از اینکه شیئی قولی داشته باشه نتوانیم نتیجه بگیریم که پس دارای لسان هست. در بحث لسان وقتی قرآن رو بررسی میکنیم و لسان مربوط به انسان هاست و مربوط به؟ بله وقتی به آیات نگاه میکنیم لسان به انسان‌ها نسبت داده شده. آیا دیگر موجودات لسان دارند؟ نمیدونیم طبق آیات چیزی به صورت وضوح استخراج نمیشه، تصریح نشده به دیگر موجودات و شاید نزدیک به بیست و چند مورد در قرآن از ریشه لسان واژه وجود دارد که همه آن‌ها صراحتاً به انسانها برمیگرده. خب این بحث انسان یعنی بحث لسان که برای انسان هاست. آیا از این میشه یک نتیجه ای گرفت؟ خب یکی از موضوعاتی که ما در مورد واژه های مربوط به لسان مثل خود لسان، کلام، قول، نطق و موضوعاتی از این دست باید انجام بدیم اینه که ببینیم دایره تعلق این مفاهیم به اشیا و موجودات مختلف چطوریه، به چه چیزهایی تعلق دارند؟