بکار گیری قاعده تناسب و توازن در آیه « اِنَّ ولیّ اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ»

1397.10.04-02سه شنبه 17 ربیع‌الثانی 1440

در قاعده‌ی تناسب با توجه به انواع ارتباط نحوی رابطه و نسبتی مابین دو موضوع رصد می‌شود سپس برای هر یک از آن دو موضوع شأن و رتبه و ترازی در نظر گرفته می‌شود و سپس با توجه به آن تراز، آن دو موضوع را در توازن هم قرار می‌دهیم

در بحث مفاهیم از یک قاعده میشه صحبت کرد قاعده ی تناسب و توازن در تمام موضوعاتی که به هم ربط پیدا می کنند انواع ارتباطات نحوی پس بین اونها نسبتی ایجاد میشه و در واقع به هم نسبت داده می شوند پس باید به این موضوع توجه کرد ببینید در بحث ارتباط نحوی باید به این موضوع توجه کرد که پس این موضوع این واژه به آن موضوع یا مفهوم نسبت داده شد پس یه تناسب وجود داره تناسب یعنی نسبت دادن شما باید مدام روی این نسبت دادن رفت و آمد کنید این دو موضوع به هم نسبت داده شدند مثلاً در روابط عطفی عطفی که حاکی از همسانی هست خب یک تناسب وجود داره تناسبش چیه؟ تناسب همسانی، تناسبی که عطف هست و حاکی از همسانی هست، توازن چی رو میرسونه؟ پس اگر ما از مفهومی آگاهی و شناخت بیشتری داشتیم و برای اون مفهوم وزنی قائل بودیم شانی قائل بودیم اعتباری قائل بودیم رتبه و درجه ای قائل بودیم مصداق خاصی قائل بودیم که حاکی از شان اون مفهوم بود سایر مفاهیم هم سطح سایر مفاهیم عطف به آن مفهوم هم باید در اون تراز معنا بشند و مفهوم بشند اون برای مفاهیم تراز ایجاد میکنه پس در توازن در واقع ما تراز یک مفهوم رو پیدا می کنیم و به دنبال ارتباط تراز مفاهیم هستیم و وقتی تراز مفاهیم رو دیدیم این تراز مفاهیم رو در تناسب در نظر میگیریم اگر فاعلی هست و مفعولی فاعل و مفعول با هم یک نسبتی دارند نسبت شون چی هست؟ نسبت شون همون فعل فاعل هست خب پس ما یه تناسب قائل شدیم تناسب مفعول و فاعل یا فاعل و مفعول به نسبت آن فعل از مسیر اون فعل اینها با هم تناسب دارند

«هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ»، یک طرف الله است و طرف دیگر صالحین که با فعل ولایت با هم نسبت پیدا کردند در ادامه باید به دنبال پیدا کردن تراز هر دو طرف ماجرا بود

مثلاً می فرماید هُوَ یعنی الله يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ خب اینجا بین صالحین و الله یک نسبت ایجاد شده پس تناسب وجود داره وقتی گفته میشه تناسب وجود داره یعنی شما به مسیر این نسبت دادن توجه کن مسیر نسبت دادن چی هست؟ عطف هست؟ نه، چه رابطه ای هست؟ شما می فرمایی که مسیر نسبت دادن فعلی از جانب خدا بر اینهاست با اون فعل این دو فاعل و مفعول با هم نسبتی پیدا کردند نسبت شون چی شد؟ شما می فرمایی که صالحین مولی الله هستند یعنی نسبت پیدا کردند می فرمایی یه کسی بچه ای را به دنیا آورد میگی او ولد اوست نسبت پیدا کردند شما در اون آیه صالحین رو منتسب به الله بدان اینها منتسب به الله هستند از چه مسیری؟ با چه نسبتی؟ از مسیر ولایت پس منتسب به الله هستند پس در تناسب سه مقوله هست دو سر نسبت و نوع نسبت، خب این نسبت رو دانستیم این قدم اول هست قدم بعدی این هست که تراز ایجاد کنیم یعنی بریم سراغ تراز دادن به مفاهیم هر طرف از این نسبتها و یا خود اون نسبت با نشانه هایی که در متن وجود داره تراز ایجاد کنیم بگیم این طرف اول نسبت یا طرف دوم نسبت و یا خود نسبت در چه ترازی هست اگر ترازهایی رو پیدا کردیم و بخشی از این موضوع مجهول موند با بقیه می تونیم پیدا کنیم با اون دو مقوله ی دیگه که ترازش مشخص شده می تونیم برای تراز اون یکی هم قضاوت کنیم و بخشی از تراز اون رو برای ما معلوم کنه، فرض کنید که ما تراز طرف اول و تراز طرف دوم رو معلوم کنیم اون موقع بین این دو تراز نسبت وجود داره نسبتی از مسیر ولایت این حرف خیلی کلی هست از نسبت باید یه قدم جلوتر بریم در واقع این مفهوم ، مفهوم طرف اول با مفهوم طرف دوم یعنی در واقع تراز طرف اول با تراز طرف دوم موازنه شدند با این مفهوم ولایت مثلاً فرض کنید که صالحین با الله نسبت چه دارند؟ نسبت ولایت بین شون نسبت ولایت وجود داره رابطه ی نسبت وجود داره در گام بعد باید این دو طرف رو دو طرف این نسبت رو تراز کنیم تراز طرف اول: الله کی هست ترازش کجاست؟ اَلَّذی نَزَّلَ الْكِتَابَ در اون آیه مطرح هست اَلَّذی نَزَّلَ الْكِتَابَ تراز الله اَلَّذی نَزَّلَ الْكِتَابَ هست خب همین طور بحث رو باید ادامه بدیم تراز صالحین چی هست؟ بر فرض در همین آیه یعنی آیه ی 96 سوره ی اعراف مطرح میشه که در انتهای آیه که خدا يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ شما یه تناسب در همین آیه می تونید پیدا کنید البته ببینید بین خدا و صالحین تناسب هست تناسب شون چی هست؟ ولایت از جانب خدا یعنی صالحین در ولایت به خداوند نسبت داده شده اند

در جمله قبل مطرح است «إِنَّ وَلِيِّيَ اللّهُ»، دو طرف رابطه خدای مُنَزِّل کتاب و رسول مُنَزَّل کتاب است و نسبت مابین آنها ولایت میباشد

در جمله ی قبل در همین آیه مطرح هست که إِنَّ وَلِيِّيَ اللّهُ بین رسول الله و خداوند تناسب هست تناسب به معنای نسبت دادن بین رسول الله و خداوند نسبتی هست نسبتی در ولایت خداوند ولی رسول الله هست خب پس این آیه دو جمله داره جمله ی اول یعنی دو جمله ی کلی داره منظورمون جمله ی نحوی نیست در جمله ی اول بحث نسبت الله با رسول الله صلوات الله علیه مطرح هست در ولایت در جمله ی دوم که عطف به جمله ی اول هست و در ادامه ی جمله ی اول مطرح شده نسبت الله و صالحین مطرح هست در ولایت ، پس در بخش اول خداوند با نسبت ولایت رابطه ایجاد کرده با رسول الله یعنی در واقع رسول الله نسبت پیدا کرده با خداوند در بحث ولایت ولایت شدن، تراز خداوند معلوم هست اَلَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ ، خب اینجا یک نشانه هست خدای مُنَزِّل کتاب رسول الله رو ولایت میکنه ولی رسول الله هست خدای نازل کننده کتاب ولی رسول الله مهربان هست... نمیخوره باید یه رابطه ای بین این نسبتی که اینجا مطرح میکنه برای خداوند توصیفی که از خداوند میکنه و رسول الله وجود داشته باشه اون توصیف اصلاً نَزَّلَ الْكِتَابَ ، نَزَّلَ الْكِتَابَ به کی؟ ما این مفهوم رو داریم نَزَّلَ الْكِتَابَ مثلاً عَلَی رسول الله پس در واقع اینطور هست خدایی که نازل کننده ی کتاب هست بر من بر من رسول، من رو ولایت میکنه تراز رسول الله چی هست؟ مُنَزَّل الکِتاب تراز خداوند چی هست؟ مُنَزَّلُ الکِتاب تراز رسول الله چی هست؟ مُنَزَّلَ الکِتاب،

در تناسب ولایت الله بر صالحین، تراز الله معلوم است(الله منزِّل کتاب)، تراز ولایت معلوم است(از جنس همان ولایتی که خدا بر رسول الله ص دارد)، و فقط تراز صالحین مجهول است که از آن دو تای دیگر پیدا میشود

در این فرآیند در این دو تراز یه رابطه وجود داره: ولایت، خداوند در این ماجرا یعنی خدای مَنَزَّلُ کتاب رسول الله مُنَزَّلَ الکِتاب رو ولایت می کنه مثلاً شما ببینید یه وقتی می فرمایید که علی معلم سعید را تنبیه کرد اینکه این فعل بر روی سعید انجام شده شما بر اساس تراز توصیف علی توصیفی از سعید هم پیدا می کنید میگید این سعید یک فعلی داشته یه جایگاهی داره یه ترازی داره الان که مربوط به اون تراز و توصیف فاعل هست تراز و توصیف علی هست پس حتماً درس نخونده بوده، بالاخره یه بحثی رو در درس خواندن یا نخواندن یا ارتباطی به وجه معلم گری علی داشته که علیِ معلم سعید را تنبیه کرد، رسول الله إِنَّ وَلِيِّيَ اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ رسول الله ارتباط داره تراز رسول الله توصیف رسول الله اینجا ارتباط داره به توصیفی که از خداوند مطرح هست این توصیف برای رسول الله ساده هست چون این مفهوم رو از جای دیگر می دانیم می فرماییم که مُنَزَّلَ الکِتاب هست که کتاب بر او نازل می شود خدایی که کتاب را نازل می کند بر رسول اللهی که کتاب بر او نازل می شود ولی هست ولی این رسول هست خب یه رابطه ای اینجا شکل گرفت یه نسبتی اینجا شکل گرفت نسبت بین رسول الله و خدا نسبت شون چی هست؟ ولایت توصیف این دو طرف توصیف دو طرف این نسبت یا تراز این دو طرف نسبت چی هست؟ در بحث نزول کتاب، اینجا یه ولایتی شکل گرفته و دو سری خدا و رسول الله، در ادامه ی بحث می فرماید که وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ و او او کیه؟ اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ دنبال میکنه تا ولایت کنه، ولایت کردن صالحین رو پی میگیره ولایت رو پی میگیره تا صالحین رو هم ولایت کنه، کدام خدا؟ خدا در چه توصیفی؟ می فرمایید اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ ، میخواد ولایت کنه صالحین رو کدام دو مفهوم از این دو مفهوم باقی مانده برای ما مجهول هست و کدام معلوم هست؟ میگیم تراز الله که معلوم هست اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ صالحین معلوم نیست يَتَوَلَّى ولایتی که قرار هست براشون جاری بشه معلوم عرض می کنیم هست میگیم اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ جنس ولایتش همون ولایتی هست که إِنَّ وَلِيِّيَ اللّهُ بود پس این جنس ولایت اینجا معلوم هست اون جنس ولایت رو بر افرادی عنوان شون هست صالحین جریان میده، پس اینجا باید ابتدای این آیه یک مجهول بیشتر مشخص بشه و اون این نسبت ولایت هست تراز خود ولایت معلوم بشه که می تونه معلوم بشه باید بحثش دنبال بشه و و این تراز از ولایت معلوم بشه اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ با رسول اللهی که با اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ میخواد ارتباط ولایی بگیره چه ارتباط ولایی میگیره؟ چگونه ارتباط ولایی چه جنس ولایتی چه تراز ولایتی اینجا جریان پیدا میکنه به تبع این تراز ولایت همون اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ این تراز ولایت رو در مورد صالحین هم اعمال خواهد کرد پس تراز ولایت رو باید از ابتدای این آیه بشناسیم تراز الله معلوم هست با دو تراز معلوم بریم صالحین رو پیدا کنیم پس در این آیه ما تراز صالحین رو از چه چیزی پیدا می کنیم؟ یعنی در واقع صالحین رو بر اساس چه چیزی توازن براش ایجاد می کنیم؟ میگیم بر اساس تراز ولایت و ولی که وجود داره ولی الله نازل کننده ی کتاب هست الله مُنَزَّل کتاب هست و ولایت ولایتی از جنس ولایت این الله بر رسول الله هست شما از اینجا دنبال به توازن مفهوم صالحین می پردازی بر اساس این تناسب تناسب چی هست؟

در «الله یتولی الصالحین»، در واقع دعوتی وجود دارد برای صالح شدن تا از ولایتی از جنس ولایت « اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ» بر رسول الله دریافت شود

صالحین با اون جنس از ولایت به اون تراز از الله نسبت داده شده پس اینجا شما به دنبال توازن صالحین خواهی بود در این نوع نگاه در این آیه یک دعوت وجود داره بیاید جزء این صالحین بشید از این ولایت خدا بهره مند بشید، از کدوم ولایت؟ همون ولایتی که در اون فضای اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ بر من رسول الله ولایت میکرد از اون جنس از ولایت از اون تراز از ولایت بهره مند بشید بیاید جزء این صالحین بشید بیاید جوری بشید که از این تراز بهره مند بشید مفاهیم از تراز یکدیگر اثر میگیرند و بنا به نسبتی که دارند از تراز یکدیگر اثر میگیرند الان در اونجا تراز الله چی هست؟ اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ ، تراز ولایت چی هست؟ میگید تراز ولایت اینجا تراز ولایت بر رسول الله هست صالحین از تراز اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ و از مسیر ولایت در تراز اون ولایت بر رسول الله اثر میگیرند ترازشون معلوم میشه شما مفهوم صالحین رو ترازش رو اینجوری معلوم میکنی تراز به معنای دادن برخی مشخصات به اون و جایگاه، جایگاه، شان، توصیف، تعریف هر نسبتی به اون مفهوم که نتیجه اش حاکی از ایجاد یک تراز یک سطح یک درجه از معنا یک توصیف از اون باشه پس گاهی در تراز پیدا کردن ما از همون تناسب استفاده می کنیم یعنی از تناسبی که وجود داره و با توجه به اینکه اجزایی از تناسب ترازشون معلوم هست تراز اون جزء از تناسب که ترازش معلوم نیست رو پیدا می کنیم گاهی هم از سایر تناسبات استفاده می کنیم در یک تناسبی یک جزئی از این تناسب ترازش معلوم نیست و بین اون جزئی که ترازش معلوم نیست و مفاهیم دیگری تناسباتی وجود داره از اون تناسبات استفاده می کنیم تا به یک تراز معلومی برسیم و بر اساس اون تناسبات تراز این جزء نامعلم رو جزئی که ترازش نا معلوم هست رو مشخص کنیم

برای یافتن تراز ضمائر میبایست با استفاده از همین قاعده تناسب مرجع ضمیر را پیدا نموده و تراز آن را عینا برای ضمیر قرار دهیم

مثال ساده اش در همین آیه ی مورد بحث در جمله می فرماید وَهُوَ هُوَ کی هست؟ میگیم هُوَ هیچ ترازی ازش معلوم نیست میگیم از بحث تناسب ضمیر و مرجع ضمیر استفاده کردیم مرجعش رو پیدا کردیم و تراز مرجعش رو یافتیم تراز هُوَ رو پیدا کردیم جای دیگری ممکنه به یه شکل دیگری باشه مثلاً جزء اول رو که وقتی ما میخوایم ترازش رو معلوم کنیم این جزء اول در قبل در بعد در جایی پیرامون همان متن که مرتبط به اون مفهوم و اون متن هست تناسبی پیدا کرده با یک مفعولی به عنوان مثال، اون مفعول دارای یک ترازی هست اون فعل هم خودش ترازی داره ما از اونجا تراز اون فاعل رو پیدا می کنیم اون فاعل مثلاً در این جمله ی مورد بحث ما یا در این تناسب مورد بحث ما ترازش معلوم میشه در این آیه ی مورد بحث ما هُوَ در واقع یک کلمه ی مستقل هست ما اومدیم تراز هُوَ رو معلوم کنیم در واقع از تناسبات استفاده کردیم گفتیم هُوَ نسبت داره با الله، چه نسبتی داره؟ ضمیر و مرجع ضمیر، الله چی هست؟ پس ما در یک نسبت در یک تناسب ضمیر و مرجع ضمیر هستیم الله چی هست؟ میگیم در هر تناسبی باید تراز طرفین معلوم بشه واژه ی هُوَ ترازش برای ما معلوم نیست اصلاً مجهول هست و به دنبالش هم هستیم میگیم الله ترازش چی هست؟ این سوال رو همیشه در تناسبات باید پرسید تراز الله اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ نسبت ضمیر و مرجع ضمیر تراز رو چگونه منتقل میکنه؟ عرض میشه عیناً منتقل میکنه اون تراز به اونجا منتقل میشه چون این ضمیر انگار جایگزین همون هست پس جایگزین همون تراز هست اون تراز رو به اینجا منتقل میکنه .