تناسب، تراز و توازن

1397.10.04-01سه شنبه 17 ربیع‌الثانی 1440

قاعده تناسب به این معناست که یک رابطه دارای دو سر میباشد و این دو سر دارای یک رابطه کامل با هم هستند

در بحث مفاهیم یک قاعده وجود داره به عنوان قاعده تناسب قاعده تناسب میخواد به ما چی بگه میخواد بگه که در یک ارتباط دو سر وجود داره شما باید این دو سر رو در اون ارتباط کامل بشناسید و به این نتیجه برسید که دقیقا چه چیزی به چه چیزی نسبت داده شده و با چه نسبتی وبا چه ربطی ، نسبتی که اینها پیدا کردند چی هست نه تنها این بلکه چه چیزی دقیقا به معنای کامل به چه چیزی نسبت داده شده و چگونه نسبت داده شده تناسب ما رو در این موضوع پیش میبره این که اون دو سر را بشناسید دو سر یک ربط رو کامل بشناسید

در آیه 56 سوره مائده دو سر رابطه عبارتند از اولیاء و مومنان

در خود اون مفهوم نهفته است در خود اون توسعه معنا در خود اون دقت نهفته است در خود اون دقیق تر شدن نهفته است ، مثلاً شما می فرمایید که اللهِ رحیم صالحین را اجر می دهد عرض می کنیم دو سر تناسب چی هست یک سر اللهِ رحیم کامل باید ببینید اللهِ رحیم این سر تناسب چی هست صالحین نوع نسبت چی هست اجر دادن، مثال دیگر مثلاً آیات پنجاه وچهار و پنجاه وپنج و پنجاه وشش سوره مائده ، می فرماید که يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ پس خطاب به مؤمنین هست قراره یه نسبتی با یه گروهی که عنوان شون هست اولیاء پیدا کنند یه ربطی پیدا بکنند یه رابطه ای شما باید هر دوسر ربط روخوب بشناسید و رابطه اونها رو در این دو سر ربط معنا کنید خوب یک سر ربط کی هست اولیاء، اولیاء کی هستند خدا و رسول الله ص و الذین آمنوا یه سر ربط کی هست میگیم يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ عرض میشه که نه شما اینجا خوب نشناختید دو سر ربط رو بهتر بشناسید

در بحث اولیاء، تراز الذین آمنوا، اقامه نماز است پس تراز الهیت الله و رسول الله ص نیز اقامه صلاة است

یک سر ربط اولیاء هست الله رسول الله و الذین آمنوا ، الذین آمنویی که این طوری هستند خوب اینجا هم شما در همون بحث اولیاء از قاعده تناسب وتوازن استفاده می کنید می فرمایید که تراز الذین آمنوا در بحث اولیاء چی هست يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ ، پس تراز اللهیت الله و تراز رسول الله ص تراز يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ هست

در طرف دیگر نیز باید تراز مومنان مشخص شود

یه شناخت این جوری اینجا پیدا می کنیم یعنی یک سر ربط رو دقیق می شناسیم میگید خوب اینجا گفته يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اینها کی هستند تراز اینها را دقیق بشناس این دو سر رو تراز کن در تراز خودشون بعد ربط رو ایجاد کن بعد بگو این ربط رو با هم دارند ،

در «اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ» ، دو طرف الله و مومنان هستند، تراز الله از توصیفاتی که برای خدا در آیه الکرسی وجود دارد مشخص می‌شود و تراز مومنان از آیه قبلی یعنیکفر به طاغوت و ایان به الله و تمسک به عروه الوثقی، رابطه نیز ولایت است

هم بحث ولایت در سوره بقره در آیت الکرسی می فرماید که اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ ربط چیه ولایت دو سر ربط چیه یک سر الله یک سر الذین آمنوا شما این دو سر را تراز کن یعنی الله چه اللهی کدوم الله ،کدوم الله یعنی با چه صفتی الله در چه اسمی الله در چه فضایی این رو تراز کن تراز کنی ترازش میشه دو آیه قبل اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ در اون فضا البته اون فضا طبق حالا قاعده های خودش تحلیل خودش رو میخواد یعنی شما بر اساس اون اوصافی که و اون اخباری که از خداوند در اون آیه گفته شده اون تراز رو بدست بیارید، سر دیگر کی هست الذین آمنوا این رو تراز کن شما تراز می کنی میشه کی میشه آیه قبل این الذین آمنوا کی هست کافر به طاغوت مؤمن به الله ومُستمسِک به بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ پس این رو شما تراز کردید اون تراز از الله با این تراز از مونان یک ربطی پیدا کردند یه نسبتی پیدا کردند نسبت شون ولایت کردن است

تناسب یعنی رابطه برقرار کردن میان دوطرف با تراز مربوط به خود

اون تراز از الله برای این تراز از مؤمنین هست اینها باهم نسبت پیدا کردند میشه تناسب ، تناسب یعنی نسبت پیدا کردن چه نسبتی با هم دارند میگیم نسبت شون ولایت خدا بر اینهاست چه اتفاقی می افته خروج از ظلمات به سمت نور یه موقعی ما تراز دو طرف رو تراز نسبت ها رومی تونیم انجام بدهیم یعنی در واقع وقتی دو طرف در تراز خودشون قرار گرفتند اون رابطه هم برای نسبت دادن این دوتراز تعریف میشه ، برخی از روابط در ترازهای مختلفی تنظیم میشه یعنی دو سر اون میتونه در تراز بسیار بالا پایینی نسبت به هم قرار داشته باشند ، خدای رحمان ، رحمان به کی میگیم یه موقعی رحمان به رسول الله ص یه موقعی رحمان به مؤمنین یه موقعی رحمان به ناس یه موقعی رحمان به پرندگان یه موقعی رحمان به مثال عرض می کنیم چرندگان ، پس هم نوع تراز مهمه هم سطح تراز دو فردمهمه و هم نوع نسبتی که پیدا می کنند و باید بدونیم به عنوان مثال اون دو فرد اون دو شیء در اون تراز با هم این نسبت رو پیدا کردند

دراین موضوع یک فضای سه جزئی داریم که اگر یکی از آنها مجهول باشد از روی بقیه می‌توان آن را معلوم نمود، در واقع وقتی در قرآن رابطه ای بین دو موضوع برقرار شد باید تراز هر کدام از طرفین پیدا شود تا معلوم شود این رابطه بین چه سطحی از این دو مقوله برقرار است

پس یه فضای سه وجهی داریم یا یه مسئله ای داریم که سه پارامتر در اون هست هر کدومشون مجهول باشه با اون دوتای دیگه میشه پیدا شون کرد اون دوتای دیگه می تونه ما رو به اون نزدیک بکنه یه موقعی تراز خداوند مطرح است میفرماید که من بعضی ها رو در این ترازی که از خودم ولایت می کنم ممکنه شما با معیارهای دیگه ای برید اون بعضی ها رو ترازش رو پیدا بکنید ، میفرماید من مؤمنین رو در این تراز از اللهیت الله ولایت میکنم شما میفرمایید کدوم مؤمنین رو ، این مؤمنین الان اینجا یک عنوان هست تراز نشده این رو باید ما به تراز خودش برسونیم میفرماید خوب الله در این تراز ولایت با این تراز و با این آثار اون نسبت را گاهی شما میخواید پیدا کنید تراز یا عیارش رو اون آثاری که داره میرسونه بر مؤمنین اعمال میشه مؤمنین باید در این تراز باشند ، تناسب در واقع یعنی پیدا کردن سطوح از ربط ها سطوح از مرتبط هاست شما یه مفهومی پیدا میکنید به یه مفهومی نسبت داده شده ، این میتونه از موضوعات درون جمله ای باشه تا موضوعات بیرون از جمله ای ، یه موقعی شما فقط میگید این به اون ربط داره شما با اصطلاح ربط عموماً تراز رو دنبال نمیکنید میگیم بفرمایید که نسبت داده شده نسبت داده شده یعنی یک تناسبی وجود داره ، مثلاً شما یه موقعی میفرمایید که رسول الله کتاب را نوشت میگیم خوب ربط داره بین رسول الله با کتاب ربط داره ربطش هم نوشتن فرض کنید این جمله در قرآن مطرح شده باشه پس کتاب به رسول الله ربط داره عرض میکنیم خوب ربط که داره شما یه قاعده دیگراینجا استفاده کن اینجا نسبت داره از نسبت به این برس که تناسب وجود داره بعد تناسب وجود داره فرض کن اونجا فرموده بود که رسول علیم کتاب را نوشت اون موقع شما باید کتاب رو تراز کنید رسول الله رو هم باید تراز کنید بگید رابطه شون این هست یا کتاب را اونجا میتونی ترازش رو پیدا کنی یا نمیتونی میگی رسول الله علیم ، ترازش کردم نوشتن رسول الله رو که تو این رابطه هست میرم از جای دیگه ای پیدا میکنم آثارش چیه چه ترازی هست از اون تراز کتاب رو تراز میکنم ،

در واقع در نظر گرفتن تناسب رهنمون به سوی تراز کردن مفاهیم و سپس توازن آنهاست

خوب بین تناسب و توازن ارتباط هست اگر تناسب وجود داشت شما توازن رو دنبال میکنید یعنی وقتی تناسب وجود داره باید اینها روهم وزن کرد پس تناسب ما رو به سمت تراز کردن میبره تراز کردن در واقع در مفهوم توازن دنبال میشه تناسب در واقع به معنای اون نسبت دادنه هست بدونیم این کتاب منسوب به رسول الله هست اون بخش مجهول از دو سر رو وقتی شما به دنبال تراز کردنش میرید یعنی در واقع دارید توازن ایجاد میکنید در این تناسب ،

مثلا در عبارت بیت الله کریم، رابطه مالکیت بین یک طرف که الله است با تراز کریم و طرف دیگر یعنی بیت برقرار است، با توجه به مشخص بودن تراز الله میتوان تراز بیت را پیدا نمود

مثال های مختلفی میشه زد در انواع ارتباطاتی که وجود داره مثلا شما می فرمایید بیتُ الله خوب فرض کن اینجا مطرح شده باشه که بیتِ الله پس اینجا یه ربط بین بیت و الله هست یه ربط هست پس یه نسبت هست شما از این یه نسبت در میارید نسبتی این گونه دارد نسبت مالکیت پس یه نسبتی مالکیت گونه بین بیت و الله وجود داره الله مالک بیت است پس نسبت رو پیدا کردیم بین این بیت و الله یک رابطه وجود داره یعنی یه نسبتی وجود داره و نسبت اون هم مالکیت است مثال عرض میکنیم میگیم وقتی اگر نسبتی وجود داشت این تناسبه وجود داشت حالا برو بگو الله ، اونجا مطرح است به عنوان مثال بیتِ اللهِ کریم بر فرض اگر این طور مطرح شده باشه پس بیت به اللهِ کریم نسبت داده شده ما خیلی از اوقات از این مفهوم می گذریم میگیم خوب بیتِ الله ، اول نسبت رو ایجاد کن بعد بدون در نسبت باید یک تناسبی وجود داشته باشه یعنی این نسبته باید ایجاد بشه حتماً و بعد از اون بر اساس تراز الله کریم بیت رو تراز کن ، همین الان شما می تونید بر اساس همین قواعد تناسب و توازن مفهوم بیت خدا رو تراز کنید ترازش رو پیدا کنید ،

گاهی تراز انسان را به نسبت میرساند و گاهی برعکس نسبتها به تراز رهنمون میشوند؛ آیا در جایی که سه صفت متوال وجود دارد هم نسبت ها و تراز مطرح است؟

پس موضوع تناسب رو باید دنبال کرد مثلاً برای یک فرد سه صفت متوالی گفته شده سه صفت به شکل توالی گفته شده این قاعده رو باید دنبال کرد بین این صفات تناسب وجود داره یعنی یه نسبتی وجود داره اون نسبته چی هست اون چیزی که اینها رو به هم منسوب کرده و نسبت داده چی هست و ترازشون چی هست گاهی ترازشون ما رو به اون نسبته می رسونه گاهی نسبت شون ما رو به تراز اونها می رسونه یعنی این تراز سه وجهی رو در صفات متوالی هم میشه دنبال کرد ، به عنوان مثال میفرماید که هَذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُّصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ خوب سه فضای صفت گونه مطرح شده بر فرض در حالتی که این سه بخش أَنزَلْنَاهُ و مُبَارَكٌ و مُّصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ صفت باشند خوب سه رابطه توالی یعنی سه صفت متوالی در کنار هم اومده اند در توصیف کتاب نسبت اینها با هم چی هست چه تناسبی اینجا وجود داره

گاهی مثلا در صفت های متوالی توازن به شکل هم سنگی است و گاهی توازن با توجه به نسبتی که وجود دارد وزن می‌گیرد

اونجایی که بحث تناسب هست بحث تراز کردن و توازن هم مطرح میشه لزوماً در همه تناسب ها توازن وجود نداره این رو هم باید بهش دقت کنیم در برخی تناسب ها باید توازن وجود داشته باشه در برخی تناسب ها لزومی نداره توازن بین دو سر وجود داشته باشه چون اونجا یه رابطه سه وجهی ست در توازن شاید اون رابطه واسط شون خیلی مهم نباشه مثلا ببینید شما میفرمایید خدای علیم بر حیوانات هم رزق میده اینجا این معنی نداره که شما باید بین این دو سر یک توازنی ایجاد کنید نه اینجا تناسب وجود داره تناسبی که تراز کردن به معنای توازن رو نداره یا اون توازنشون وزنش رو از نسبته داره توازن وجود داره به معنای اینکه وزنشون از این نسبته ایجاد میشه توازن به معنای هم سطحی وجود نداره گاهی توازن به معنای هم سطحی است هم سنگی است هم ترازیست گاهی توازن وزن پیدا میکنه که این وزن از اون نسبتی که وجود داره به دست میاد مثلاً در صفات متوالی ممکنه توازن رو در فضای هم سنگی بشه دنبال کرد خیلی اوقات ممکنه این طور باشه و نسبتشون اگر نسبت رو پیدا کنیم نسبت در توازن دادن مؤثره ،

در رابطه فاعل و مفعولی نسبت میانشان فعل است، در رابطه عطفی معمولا توازن هم سنگی وجود دارد

در رابطه فاعل ومفعول نسبتشون چی هست نسبتشون اون فعل هست رابطشون اون فعل هست بر اساس اون فعل به هم نسبت پیدا کرده اند ، بله پس در بحث توازن در تناسب ممکنه ما انواع مختلف توازن ها رو در تناسب های مختلف داشته باشیم ، پس در واقع ما در دل بحث تناسب توازن رو دنبال میکنیم بنا بر اون تناسب یه موقعی رابطه عطف هست یعنی نسبتشون عطف به هم هست بعد اونجا هم ترازی رو دنبال میکنیم هم ترازی یا توازن رو دنبال میکنیم اونجا توازن میشه هم ترازی هم سنگی مثلاً در بسیاری از روابط عطف ممکنه این طور باشه عطف با واو و مثلاً یه عطف معمولی ، در رابطه ی مثلاً اضافه مضاف و مضافٌ الیه هم ترازی میکنند در اون رابطه اضافه یعنی هم ترازی نمیکنند بلکه تراز میشوند هم ترازی واژه درستی نیست در تراز خود قرار میگیرند بنابر اون رابطه اضافه اگر مثلاً مضاف در یک ترازی باشه پس با توجه به تراز مضاف و رابطه اضافه مضافٌ علیه در ترازی قرار میگیره رها نمیشه این بحث در نسبت موصوف و صفت هم وجود داره و در سایر نسبت هایی که میتونه وجود داشته باشه

در رابطه فاعل و مفعولی، نسبت، فعل است، اگر تراز فاعل مشخص باشد با توجه نسبتی که فعل ایجاد کرده تراز مفعول نیز مشخص می‌شود

مثلاً رابطه فاعل و مفعول یعنی یه مفعول و فاعل با هم نسبتی پیدا می کنند نسبت شون چی هست همون فعل ، اگه فاعل در یک ترازی باشه بنا بر نسبت فعل و رابطه فعل مفعول هم تراز پیدا میکنه وتوصیف میشه تراز پیدا میکنه یعنی مشخصاتی پیدا میکنه یه مفعول رها نیست یه مشخصاتی پیدا میکنه مثلاً ببینید شما میفرمایید که خدای رازق خدا رزق میدهد مثلاً پرندگان را اینجا پرندگان یک مفهوم رها نیست خدای رازق ولی در بحث با نسبت رزق دادن پرندگان تراز پیدا میکنند یکی از ترازهایی که پیدا میکنند چی هست این که پرندگان در رزق پیدا کردن در رزق یافتن رها نیستند وِل نیستند پس یه ترازی پیدا کردند یه مشخصاتی بهشون وصل شد ،

مفاهیم بواسطه مشخصات و ملحقاتی که به آنها وصل است تراز می‌گیرند

چگونه مفاهیم تراز پیدا میکنند با مشخصات و ملحقّاتی که به اونها وصل میشوند با متعلقاتی که به اونها وصل میشند اون مفاهیم تراز پیدا میکنند

در سوره حمد آیه 5 بین نحن و انتَ یعنی خدایی که در آیات قبل توضیح داده شده و ترازش مشخص شده نسبت عبادت ایجاد شده است فلذا تراز نحن یعنی مومنان مشخص میشود

مثلاً مثال دیگه در سوره حمد در سه آیه اول یا در واقع چهار آیه اول خداوند بحث حمد را میفرماید و توصیفاتی از خداوند در آیه بعد میفرماید که إِيَّاكَ نَعْبُدُ ما تو را عبادت میکنیم این ما کی هست تراز این ما چیه میشه این ما رو توضیح بدید توصیف کنید بین این ما و خداوند خدایی با اون تراز نسبت ایجاد شده میگیم اصلا بین این ما و خدا نسبت ایجاد شده عموما به این نسبته می پردازیم میگیم ما خدا رو عبادت میکنیم از اون میگذریم قاعده تناسب به ما میگه که ببینید اولاً بین این ما و اون خدا تناسب ایجاد شده اون خدای با اون توصیفات تناسبی هم که ایجاد شده عبادت هست این رو مدنظر داشته باشید قاعده توازن به ما میگه حالا اینها را در تراز خودشون قرار بده در جایگاه خودشون قرار بده میگیم خوب تراز خداوند معلوم هست اللهِ رَبّّ عالمینی که حمد کلاً برای اوست اللهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ، الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ، مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ رابطه چی هست عبودیت بر اساس اون سمت تناسب بر اساس طرف دیگر این تناسب و براساس نوع تناسب شما باید اینجا نحن رو تراز کنید جاش رو معلوم کنید

در ترکیب اصحاب کهف نیز نسبت و رابطه ، اضافه است و تراز اصحاب نیز با توجه به آیات قبل مشخص است بر این اساس می‌توان مشخصات و تراز کهف را بدست آورد

به عنوان مثال یکی از مثال های دیگه یه ترکیب اضافه مثل اصحاب کهف خوب اصحاب کهف پس اصحاب به کهف اضافه شده اند خوب در بحث اضافه اصحاب کهف شما میگید که سه وجه داریم وجه اول اصحاب هستند، وجه دوم طرف دوم کهف است، نوع رابطه اضافه است اضافه شدن اصحاب به کهف خوب اگر ماتراز اصحاب رو پیدا کنیم یعنی بگیم در آیات اصحاب ترازشون معلوم است نوع نسبت هم معلوم است نسبت اضافه این دوتا هم حتما با هم نسبت دارند و نوع نسبتشون هم معلوم هست نسبت اضافه آیا میشه بر اساس قاعده تناسب و توازن تراز کهف رو پیدا کرد اینجا کهف رو توصبف کنید مشخصات کهف رو بگیم کهف رو در واقع مفهوم کنیم مفهوم کهف رو توضیح بدیم.