عدم وجود محذوفات در لسان بلکه وجود قواعدی در بسط مفاهیم

1397.10.22-03شنبه 5 جمادی الاول 1440

اینکه قاعده‌ای در زبان وجود داشته باشد که با ترکیبی از واژگان مفاهیم بیشتری رسانده شود به معنای حذف در زبان نیست

وقتی ما در محذوفات صحبت می کنیم محذوفات در کلام ببینید در واقع یه چیزی رو باید توجه کنیم لسان ساخته شده برای چی؟ برای اینکه با علامتهایی اعم از واژه ها، انواع ترکیبات، قواعدی که در این ترکیبات وجود داره، اعرابها، لحن کلام و موضوعاتی از این دست یه مفهومی رو به شما منتقل کنه، یه موقعی ممکنه یه قاعده ای تعریف بشه که اون قاعده یه قاعده ی بسیار ظربف و کوچکی هست مثلاً این واژه اگر با چنین لحنی بیان بشه یا این نوع ترکیب اگر چنین لحنی براش باشه این حاکی از ده جمله مفهوم هست، اینجا این به معنای حذف نیست این به معنای یک قاعده هست، وقتی ما میگیم حذف خودمون رو از این قاعده محروم می کنیم این به معنای یک قاعده هست نه به معنای حذف و الا تقریباً در تمام کلام در عمده ی کلامهای حکیمانه محذوفات وجود داره در واقع ما به نشانه ها و علامتهای در لسان قرآن به مفاهیمی میرسیم در واقع لسان حاکی از نشانه ها و علامتها که این نشانه ها و علامتها اعم از اعراب، الفاظ، ترکیبات، لحنها اختتام بودن ها، در یه آیه بودن یا نبودن ها، به شما مفاهیم رو میرسونه خب یه موقعی ممکنه یک علامت یکی از این علامتها یکی از این نشانه ها حاکی از یک مفهوم یا مفاهیم خیلی زیادی باشه یا نوع ترکیبی از این نشانه ها دو نشانه از این نشانه ها با هم در یک جا قرار میگیرند مفاهیم زیادی رو به شما منتقل می کنند این به معنای محذوفات نیست

در همه جملات حکیمانه محذوفات مفهومی وجود دارد که با استفاده از برخی از قواعد می‌توان به آن رسید مانند قاعده مفهوم مخالف، اینها به معنای محذوفات لسانی در کلام نیست

ببینید یه مثال بدیهی: وقتی شما می فرمایید که هوا سرد است در واقع درش از یک قاعده ی مفهوم مخالف استفاده می کنید می فرمایید که این رو برداشت می کنید از این جمله که پس هوا گرم نیست مفهوم مخالفش رو برداشت می کنید پس هوا گرم نیست خب یکی ممکنه از شما بپرسه ببخشید مگه این در جمله گفته شده؟ شما میگید نیاز نیست گفته بشه، میگید چرا برداشت کردید؟ بر اساس قاعده ی مفهوم مخالف من این رو برداشت کردم وقتی این جمله گفته شده این مفهوم درش هست پس شما با قاعده دارید برداشت می کنید ما وقتی قاعده ها رو بشناسیم می تونیم بساری از این بحث محذوفات رو حل کنیم در واقع در هر جمله ای تقریباً میشه گفت که محذوفی وجود داره اون محذوف رو شما بر اساس قواعد بدست میارید نه بر اساس اینکه در این لسان باید گفته میشد گفته نشد، نه یک سری قواعد هست که بر لسان حاکم هست و شما از اون قواعدی که در اون لسان حاکم هست اون مفاهیم رو بدست میارید پس در واقع نباید ما آنجایی که نمی دونیم یا نمی توانیم یه بحثی رو معنا کنیم یا به معنای دقیقتر برسیم محذوفی رو در نظر بگیریم بلکه باید به این مطلب توجه کنیم که تقریباً در همه ی لسان بخصوص لسان قرآن محذوفات وجود داره در همه ی ترکیبات محذوفات وجود داره در همه ی جملات محذوفات وجود داره یعنی در واقع اصلاً این محذوفات هستند که ما رو به سمت فهم بیشتر قرآن می برند

در آیات قرآن مفاهیم بیشتر از ظاهر کلام قرآن هستند این به معنای محذوفات در لسان نیست بلکه به معنای وجود قواعدی در جهت بسط مفاهیم می‌باشد

حالا این ما رو به چی میرسونه؟ به اینکه ما نباید از دریچه ی محذوفات وارد بشیم از دریچه ی قاعده های فهم مفاهیم بیشتر وارد بشیم یه موقعی شما نگاه می کنید به این مطلب که در قرآن در لسان قرآن گاهی برخی موارد محذوف وجود داره ما عرض می کنیم اینطور وارد نشید از اون طرف بیاید اگر بر اساس قاعده ها وارد بشید تقریباً قرآن اون واژه های ظاهری که می بینید نیست بلکه مفهومش بسیار بیشتر هست یعنی یه ترکیبی اونجا وجود داره اون ترکیب مفاهیمی خیلی بیشتر از اون ترکیب رو به شما میرسونه، وقتی می خوای در بحث مفاهیم در قرآن از منظر مفاهیم قرآن رو دنبال کنی در واقع باید قائل به این باشی که آن چیز که شما از ظاهر آیات می بینی آن چیز که باید از ظاهر آیات متوجه بشی بسیار بیشتر از آن چیزی هست که در ظاهر می بینی عرض می کنیم عنوان این رو ذیل بحث محذوفات دنبال نکنیم ذیل بحث قواعد بسط مفاهیم دنبال کنیم واسطه های مفهومی وجود داره روابط مفهومی وجود داره قواعد متعددی وجود داره قواعد مفهومی وجود داره که این قواعد مفهومی این واسطه های مفهومی در واقع همون بسط مفاهیم هستند ببینید وقتی شما می خواید آیاتی رو شرح کنید توضیح بدید، در واقع چی کار می کنیم؟ در واقع واژه هایی و مفاهیمی رو به پیرامون اون مفاهیمی که در ظاهر لسان گفته شده اضافه می کنیم در واقع شما قائل به این هستید که وقتی این ظاهری که در این آیه گفته شده حاکی از این مفاهیمی هست که گفته هم نشده، ما عرض می کنیم که این یعنی حذف مفهومی ولی این رو شما عنوانش رو نگذار که در قرآن حذف وجود داره در قرآن قواعدی وجود داره که مفاهیم قرآن رو مفاهیمی که شما می تونید از قرآن برداشت کنید رو نسبت به ظاهر قرآن بسط میده یعنی یه بسط در اون ایجاد میکنه، برخی از افراد در برخی موارد این رو به عنوان حذفیّات دنبال کردند ما عرض می کنیم اون یه استثناء از این موضوع هست و ضرورت هم نداره به عنوان حذف دنبالش کنید پس برای فهم دقیق آیات قرآن در واقع ما علاوه بر فهم ظاهر قرآن ظاهر ابتدایی قرآن باید ظاهر عقلانی قرآن رو بفهمیم یعنی توجه به لسان عقلانی مهم هست لسان عقلانی حاکی از مفاهیم مبسوط تری نسبت به واژه هایی هست که شما در لسان می بینید لسان قرآن بر پایه ی عقل هست برای اینکه مفاهیم رو بسط بده پس در واقع ما وقتی در لسان قرآن توجه می کنیم خب یک سری قواعد حاکی از چینش ظاهر آیات کنار هم هست بعد تحلیل مفهومی این قواعد در واقع یعنی تحلیلی که این واژه ها رو این ظاهر رو تبدیل به مفهوم می کنه در مفهوم شما بسط پیدا می کنی در واقع اگر حذف مفهومی وجود نداشته باشه حذف مفهومی وجود نداشته باشه که قرآن نیاز به شرح و بسط و تفسیر نداره، وقتی شما میگی نیاز به شرح و بسط و تفسیر داره یعنی حذف مفهومی وجود داره یعنی شما باید این ظاهر رو با توجه به نشانه ها، علامتها، واژه ها، ترکیبها که در این ظاهر وجود داره بسط بدی توضیح بدی توضیحش رو متوجه بشید، عرض مون این هست که ما به بحث حذفیّات موردی نگاه نکینم بلکه قاعده مند نگاه کنیم.