موضوع اجزاء لسان و نظام این اجزاء، در بحث لسان عربی

1399.06.30-05یکشنبه 2 صفر 1442

نظام ادبیات لسان عربی توسط ادیبان و با توجه به برخی از مفاهیم اجزا، به دست آمده است

بله در بحث لسان قرآن یعنی در واقع در بحث لسان عربی دو بحث وجود داره، 1- اجزای لسان 2- نظام این اجزاء. پیکره ای که این اجزاء ایجاد می کنند. اجزای لسان قرآن، اجزاء لسان عربی به چه شکل تولید شده؟ به چه شکل به دست آمده؟ روش رسیدن به این اجزاء کشف است. کشف از طریق استقرا و یافتن نمونه های مختلف در متون عربی. متون ادیبانه عربی. مهمترین متن ادیبانه عربی که در کشف این اجزا مورد استفاده قرار گرفته قرآن هست. چرا این اجزا باید کشف بشوند و لسان عربی تولید بشه؟ برای این که ما این متون عربی رو به خصوص متن ادیبانه عربی قرآن رو بهتر متوجه بشیم بر اساس لسان عربی. پس در بخش اجزا، اجزا به وسیله توجه و با مطالعه در متون ادیبانه عربی به دست آمده است و کشف شدند و توسط ادیبان و کاشفان، کاشفان این اجزا در قالب یک نظامی چیده شده‌اند در ارتباط با هم چیدمان شدند. کسی از اینکه این چیدمان آیا لازم بوده است بر اساس متون ادیبانه عربی از جمله متن ادیبانه قرآن، انجام بشه یا نه، کلامی به میان نمیاره. کسی این نظام رو بر اساس متنی از متون عربی نمی‌چینه، متنی از متون ادیبانه عربی طراحی نمیکنه. این نظام رو بر اساس مفاهیم برداشتی از خودش، مفاهیم برداشتی از اجزائش طراحی می کنند و طراحی شد. لذا نظام ادبیات لسان عربی توسط ادیبان و با توجه به برخی از مفاهیم اجزا به دست آمده و طراحی شده.

اهمیت الگوی نظام ایجاد شده در ادبیات لسان عربی

مسئله دوم اینجاست. این نظام باید بر اساس چه منطقی و چه الگویی طراحی بشه؟ اگر شما قرآن رو متنی عربی مثل سایر متون ادیبانه عربی که بر اساس ادبیات عربی که ادبیات عربی مستقل از آنهاست هر چند که ما برای کشف برخی از اجزا از آنها استفاده کردیم، بدانی، برای کشف این الگو سراغ قرآن یا یکی از این متون نمیری. ولی اگر شما لسان رو به معنای نظام و لسان رو به معنای اجزا، جزئی از قرآن بدانی، اون موقع نظام رو هم در قرآن کشف می کنی در متون دیگری این نظام وجود ندارد. در متون دیگر ادیبانه عربی متکفل معرفی نظام نبودند. آنها اصلاً معرف ادبیات نبودند بلکه مبتنی بر ادبیاتی بودند که خارج از خودشون است.

لسان عربی غیر از کلام الله نیست بلکه همان کلام الله، لسان عربی است

ولی لسان خارج از قرآن نیست. لسان عربی چیزی غیر از قرآن نیست. چیزی غیر از کلام الله نیست. لسان عربی یه چیزی نیست، کلام الله یک چیز دیگر مبتنی بر لسان عربی بلکه همان کلام الله، لسان عربی است. مثال عرض کنیم در بحث نظام. وقتی وارد علم صرف میشیم گفته میشه نوع کلمه، اسم، فعل، حرف. چرا اینجوری گفتی؟ چرا واژگان رو در چنین نظامی تقسیم‌بندی کردی؟ چرا گفتی همه واژگان در چنین نظامی است؟ اینکه واژه ای وجود دارد که مفهوم اسم فاعلی که تو تعریف کردی درش وجود داره، درست میگی. این جزء از اجزاء ادبیات هست و وجود دارد و تو در ادبیات قرآن این رو استقرا کردی به دست آوردی و آن تعریف براش وجود داره. چرا آن رو آوردی ذیل این نوع از دسته بندی، ذیل دسته اسم و در دسته اسم ذیل فلان دسته قرار دادی؟ چرا اینچنین پیکره ای رو چیدی؟ چرا چنین نظمی رو ایجاد کردی؟ چرا گفتی نوع کلمه اینهاست؟ چرا برای نظامت نظمی قراردادی، چیدمانی قراردادی و عناوینی قرار دادی و این عناوین رو تعریف کردی؟

عمدتاً تعریف اجزای جزء، از قرآن به دست آمده و با استفاده از فناوری وسیع‌تر انجام می‌شود

عمدتاً تعریف اجزا رو اجزای جزء رو، از قرآن به دست آوردیم یا مبتنی هست. مثلاً مفهوم فاعل رو از توی قرآن احصا کردیم گفتیم فاعل یه همچین مفهومی داره. همون کاری که ما الان در بحث روش مفاهیم، میگیم بریم مفهوم فاعل رو بدست بیاریم، چه کار کنیم؟ بریم فاعل رو استقرا کنیم ببینیم فاعل یعنی چیزی که خبری در موردش وجود داره یعنی چیزی که این موضوع در موردش وجود داره یعنی همچنین واژه‌هایی یعنی فاعل یعنی یه چیزی که فعلی انجام میده از توی روابط همین واژگانی که در قرآن وجود داره به دست میاریم یه مفهومی براش بدست میاریم. یه معنایی براش بدست میاریم. دیگران هم در گذشته همین کار را کردند، کمتر یا بیشتر. ممکن الان ما با استفاده از فناوری این رو وسیع‌تر انجام بدیم مسیر همین بوده. جزء رو به دست بیاریم، معنای جز رو تعریف جز رو.

پیکره ای که برای لسان طراحی شده است، باید بر اساس الگوی لسان کلام الله باشد

این جزء رو ذیل چه عنوانی گذاشتیم؟ این عناوین مختلفی اجزا ذیلشون هست رو چگونه به هم ارتباط دادی؟ بر اساس چه الگویی این نوع نظم رو در این عناوین ایجاد کردی؟ بر اساس چه منبعی بر اساس چه منطقی این عنوان گذاری ها رو برای این پیکره خودت انجام دادی و این تعاریف رو برای این عناوین ارائه کردی؟ تقریباً اگر بخواهیم بر اساس نرم افزار و نمودارهایی که تو نرم‌افزار هست تعریف کنیم در صفحه جستجو که وارد بشیم شما در واقع سه بخش دارید. بخش سمت چپتون متن قرآن هست، بخش وسط اجزاء لسان قسمت لیست ها، بخش نمودار درختی تون نظام لسان. این تقریبا اینجوری است اینجا باید یه تعاریف بیشتری گفته بشه این رو عرض کردیم که بهتر متوجه بشیم. در بحث نظام هم که صحبت میکنیم اگر اون نظام رو اون نمودار درختی مون را در واقع در نرم افزار به عنوان نمونه، تقریباً نمونه بحث نظام تلقی کنیم، اون بخشش برامون مهمه که نظم ایجاد شده یعنی اون نظم رو چرا ایجاد کردی؟ این نوع دسته بندی چرا انجام شد؟ این نوع ارتباط در این پیکره چرا بیان شد؟ لذا ما باید بیایم نظام را به عنوان نمونه آن نمودار درختی که مطرح است رو از قرآن استخراج کنیم. این نظام به ما یک الگو داده. این نظامی که الان طراحی شده به ما یه الگوی فکری داده. با اجزاش کار نداریم به معنای لیستها که البته برخی از این لیستها مثل لیست نوع کلمه در واقع درون نظام است. این اصلا حها باید انجام بشه ولی در مجموع اون پیکره ای که برای لسان طراحی شده رو باید بیایم بر اساس الگوی قرآنی به دست بیاریم یعنی این یک معرفت میخواد معرفت کلام الله. باید بیام بر اساس الگوی لسان کلام الله اون رو بدست بیاریم. حتی باید برخی از عنوان گذاری ها کلمه هایی که برای عناوین این پیکره استفاده شده آنها را هم عوض کنیم قرآنی بکنیم، تعاریف شون رو دقیق بکنیم قرآنی بکنیم، روابطشون رو دقیق بکنیم، قرآنی بکنیم.