تعیین ضریب معلوم و مجهول بودن مفهومی واژگان به کمک طرز بکارگیری آنها در متن

1397.11.30-02سه‌شنبه 12 جمادی الثانی 1440

واژگان از لحاظ معلوم و مجهول بودن در یک تراز نیستند و برخی مانند اعلام و اسم اشاره معلوم تر و برخی مجهول ترند

در بحث مفاهیم قرآنی ما با شبکه ای از روابط بین مفاهیم و واژگان مواجه هستیم یک مطلب که اینجا مطرح هست ضریب معلوم بودن و مجهول بودن مفاهیم مربوط به این واژگان هست برخی از واژگان ضریب معلوم بودن شون زیاد هست مثلا اسم های اشاره از نظر معنا ضریب معلوم بودن شون بیشتر هست برخی از اسم های عَلَم ضریب معلوم بودن شون زیاد هست خب همین طور در مورد واژگان مختلف میشه بحث ضریب معلوم بودن و مجهول بودن رو گذاشت یعنی ما باید بحثی رو داشته باشیم با عنوان معیارهای تعیین ضرایب معلوم بودن و مجهول بودن معانی واژگان، بر اساس برخی از دسته بندی ها به واژگان ضریب معلوم و مجهول بدیم بر اساس نوع بکار گیری واژگان در جملات قرآن ضریب معلوم بودن و مجهول بودن بدیم

در آیه 2 سوره بقره «ذلک» ضریب معلوم بودن بالای دارد برعکس «الکتاب»، دو عبارت «لا ریب فیه» و «هدی للمتقین» نیز معلوم ترند و بر اساس آنها کتاب شناخته می‌شود

مثلا وقتی در آیه دوم سوره ی بقره مطرح هست که ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ فرض کنید اگر اَلکِتاب عطف بیان باشه خب ذَلِک یک اسم اشاره است میگیم ضریب معلوم بودنش بیشتر هست معناش رو تا حدودی میشناسیم، اَلْكِتَاب عطف بیان هست لاَ رَيْبَ فِيه ِ خبر اَلْكِتَاب است خب لاَ رَيْبَ فِيه ِ خبر اَلْكِتَاب، یا حال برای اَلْكِتَاب، پس براساس این ترکیبی که اینجا وجود داره ضریب معلوم بودن لاَ رَيْبَ فِيه و ضریب معلوم بودن هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ بیشتر از اَلْكِتَاب است خب در این آیه مطرح هست که کتاب ریبی در آن نیست، هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ هدایتی هست برای متقین پس به نوعی لاَ رَيْبَ فِيهِ و هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ حال یا توصیف ویژگی یا خبری از اَلْكِتَاب هست پس اَلْكِتَاب برای ما به وسیله ی لاَ رَيْبَ فِيهِ به وسیله ی مفهوم لاَ رَيْبَ فِيهِ و مفهوم هدایت برای متقین روشن تر میشه ما مفهوم کتاب رو یا برخی از مؤلفه های معنایی مرتبط با کتاب رو که می تونه مؤلفه های معنایی تبعی باشه یا التزامی باشه و یا مؤلفه های معنایی مربوط به معنای حقیقی خود اون واژه باشه برای ما روشن میشه پس ضریب معلوم بودن و مجهول بودن واژگان گاهی از برخی از دسته بندی های دیگر بدست میاد

در اینجا منظور از معلوم و مجهول بودن در مفاهیم است و نه معرفه و نکره که موضوعی در لسان است و مربوط به مصادیق می‌شود

مثل مثلاً اسم های اشاره و اسم های عَلَم و گاهی بر اساس نوع کاربرد یک واژه در کلام گوینده بدست میاد این باید مورد بحث قرار بگیره مثلاً آیا میشه گفت که ضریب معلوم بودن صفت از موصوف بیشتر هست؟ وقتی از معلوم بودن و مجهول بودن صحبت می کنیم به لحاظ مفاهیم هست یعنی تفاوت داره با ضریب معلوم بودن در مصادیق، پس بر اساس نوع روابطی که متکلم در قرآن بین واژگان قرار داده و تحلیل اونها میشه ضریب معلوم بودن و مجهول بودن واژگان رو مشخص کرد در این جملاتی که متکلم در قرآن بکار برده بیشتر به دنبال این بوده که به وسیله ی چه واژگانی چه واژه ای رو تبیین بکنه در بحث این ضرایب معرفه ما منظورمون معرفه ی مفهومی هست نه معرفه و نکره ای که در لسان قرآن مطرح هست به نظر معرفه و نکره در لسان قرآن بیشتر روی مصادیق صحبت میکنه یعنی مصداق این مفهوم معرفه هست یا نکره هست، ما که اینجا از معرفه بودن صحبت می کنیم منظورمون معرفه بودن در مفهوم هست مثلاً وقتی در آیه ی دوم سوره ی بقره مطرح هست که هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ منظور از اینکه اینجا هدایت نکره هست این نکره نکره ی لسانی هست به این معنا که مصداق اون هدایت معلوم نیست به این معنا نیست که مفهوم هدایت معلوم نیست این نکره بودن به معنای معلوم نبودن مفهوم هدایت نیست این مطلب نیاز به بحث داره نیاز به تحقیق داره که چطور بکار گیری واژگان توسط گوینده نشان دهنده ی ضرایب معلوم بودن و مجهول بودن مفهومی اون واژگان هست .