ارتباط واژگان

1395.11.02-01

جستجوی واژگان

بله در بحث نرم افزار، ما تو حیطه ی جستجو در اصل دنبال چی هستیم؟ با چی مواجه هستیم؟ با یه سری واژه های قرآنی، قرآن، قرآن مکتوب برای ما یعنی یک سری واژه ها، اون چیز که ما از قرآن به دستمون هست واژه هاست چیز دیگه ای که دستمون نیست که. ما اون چیزی که از قرآن می شناسیم واژه هاست. شما کل واژه ها رو از تو قرآن برداری چیزی توی قرآن نمی مونه، پس ما با واژه ها مواجه هستیم، با چیز دیگه ای مواجه نیستیم، خب حالا ما توی بحث جستجو در قرآن در اصل داریم چی کار می کنیم؟ واژه ها رو بر اساس یک سری شاخص های مشترک دسته بندی می کنیم، به هم مرتبط می کنیم مثلا در جستجوی ریشه ای میگیم واژ هایی که همشون دارای فلان ریشه هستند، پس ما در بحث جستجو بین واژه ها ارتباط ایجاد می کنیم بر حسب یک سری شاخص های مشترک، بر اساس یک سری شاخصها، بر اساس یک سری معیارها، مثلا واژه هایی که دارای فلان نقش هستند واژه هایی که دارای فلان وزن هستن، در اصل مدخل ورود ما با واژه های قرآنند یعنی مدخل ورود ما وزن نیست صَرف نیست، نحو نیست، ریشه نیست، مدخل ورودی ما واژه های قرآنند. ما بین واژه های قرآن بر اساس یک سری معیار ها ارتباط ایجاد می کینم مثلا میایم میگیم که این دویست واژه همشون دارای یک ریشه هستند تو ریشه با هم مشترکنند، ولی آیا تو چه چیز دیگه مشترک هستند؟ سوال می پرسیم آیا توی صرف با هم مشترکنند؟ ممکنه نباشند که نیستند. آیا تو نحو مشترک هستند؟ دیگه تو چه چیزی با هم مشترک هستند؟ مشترکات شون رو پیدا کنیم پس عملا جستجو یک جوری وجه مشترک یابی بین واژه هاست، ما وقتی جستجو می کنیم وجه مشترک یابی می کنیم بین واژه ها، یه موقعی جستجو می کنیم عین یه واژه رو ، عملا وجه مشترک پیدا کردیم دیگه، یعنی می گیم اون واژه های که عیناً عین اینند، یه واژه های می نویسیم مثلا یه واژه توی آیه اول سوره ی حمد یعنی بسم الله الرحمن الرحیم هست الرحمن می گیم اونایی که وجه مشترک دارن با این، چه وجه مشترکی؟ میگیم اونایی که عین اینند، از نظر ظاهر عیناً عین همین هستند، از نظر تلفظ، ظاهر نگارش، عین همین هستند برو اونا رو پیدا کن، پس یه وجه مشترک پیدا می کنیم.

یکی از موضوعات مهم در حوزه ی نرم افزاری لسان قرآن، ارتباط دادن واژگان با هم هست

بله در قرآن وقتی از بحث لسان قرآن شروع می کنیم، یکی از موضوعات مهم در حوزه ی نرم افزاریش یکی از موضوعات مهم ارتباط دادن واژگان با هم هست، ما چگونه داریم واژه ها رو به هم ارتباط میدیم؛ اصلا ارتباط دارنه خیلی مهمه. شما یه موقعی بر اساس معیار های مشترک واژه های که توی آیات متعدد و مختلفی در سوره های مختلفی هستند رو به هم ارتباط میدی میگی اینها از نظر ریشه مشترکند یا از نظر فلان معیار مشترک هستد، توی حوزه ی مفاهیم هم ما باید بتونیم ارتباط اینجوری ایجاد کنیم یعنی واژه ها با هم ارتباط پیدا می کنند ارتباطی که شاخص هاش رو باید معلوم کنیم یعنی شاخص های ارتباط دادن در حوزه ی مفاهیم چی هست؟ دوباره عرض می کنم ما نگاه مون رو باید بیاریم روی واژه های قرآن، ما با چی مواجه هستیم؟ با یک کتابی به نام قرآن درش یک سری واژه ها وجود داره می خوایم بین این واژه ها ارتباط ایجاد کنیم. می خوایم ببینیم ارتباطات بین این واژه ها به چه شکل هست. در حوزه لسان قرآن تو حوزه ی نرم افزار با جستجو ما بر اساس معیارهایی که کُلیّتش رو در قالبهایی مثل اِشتِقاق یعنی ریشه و صرف، نحو، و بلاغت، چهار عنوان کلی گذاشتیم با زیر عنوانهایی و بین واژه ها ارتباط ایجاد می کنیم، میگیم این واژه ها با هم این ارتباطات رو دارن، ولی قراره به یه مفهومی برسیم تو حوزه ی مفهوم این ارتباطاتی که داریم ایجاد می کنیم چقدر نقش دارن و چه معیارهای جدید دیگری می خواد برای اینکه ما بگیم این واژه ها با هم ارتباط دارن ارتباط مفهوم دارن، اونجا ارتباط لسانی داشتند در حوزه ی لسان قرآن اینا ارتباط لسانی دارن. می خوایم به دنبال ارتباط مفهومی بگردیم واژه ها، واژه هایی که بر اساس این معیار با هم ارتباط دارن، ما باید دنبال چنین موضوعی باشیم. ببینید بخش بزرگی از مفهوم یابی در قرآن یعنی رسیدن اصلا به برداشت صحیح از قرآن یعنی ارتباطات یعنی شما بتونی ارتباطات معلوم کنی، باید علمی رو در قرآن تعریف کرد به عنوان علم ارتباطات عملاً هم همینه ها، یعنی علوم مختلف هم در واقع دارن این بحث رو دنبال می کنند، علم ارتباطات، علم ارتباطات بین واژگان قرآنی، این واژگان چگونه با هم ارتباط ایجاد دارن؟ در چه نظام ارتباطی با هم قرار دارن؟

ببینید در بحث قرآن مثلاً یک جمله خودش یک نوع ارتباط بین واژگان هست اولین ارتباطی این واژگان با هم دارن اینکه تو یه جمله هستند از نظر ساختار یک جمله اینا با هم ارتباط دارن الان دارای ارتباط شدند توی یک جمله، تا کجا این می تونه گسترس پیدا کنه ممکنه شما بگی تا عبارت نحوی، آیا تو آیه هم می تونه باشه؟ آیا تو سوره هم می تونه باشه؟ چه نوع ارتباطاتی می تونه وجود داشته باشه، یک واژه در یک سوره در یک آیه ای با یک واژه ای که در یک سوره ی دیگر و آیه دیگری می تونه ارتباط داشته باشه، ارتباطی داره ارتباط معنایی دارن، ارتباط مفهومی دارن؟ چه ارتباطی اصلا اینا با هم دارن؟ فقط ارتباط ارتباط لغوی هست؟ ارتباط مفهومی وجود داره؟ ما کلا ذهن مون رفته در داخل حوزه ی ارتباطات لغوی، تو بحث مفاهیم یه مقداری باید از اینجا بِکَّنیم، ضمن اینکه اینرو باید داشته باشیم باید از این بتونیم بریم جلوتر والا که همین جا می مونیم، نقطه ی خاصی نمیریم که، باید از این بتونیم دربیایم، دربیایم ولی بحث لسان قرآن رو همراه خودمون داشته باشیم ما در لسان قرآن نمونیم بلکه همراه خودمون اون رو داشته باشیم و بریم جلوتر، این مسئله مهمه، ذهن مون محدود در بحث ارتباطات لغوی و ارتباطات لسان قرآنی نشه

ارتباطات مختلف واژگان غیر از اشتقاق

در فاز مفاهیم تو حوزه ی نرم افزار یکی از کارهایی که انجام میدیم استفاده از کتب لغت هست، کتب لغت ارتباطاتی بین واژگانی ایجاد کردند یعنی در اصل یک راهنمایی هستند یک نمونه راهنمایی هستند که بخشی از ارتباطات واژگان قرآن رو به ما نشون نمایش میدند گاهی ارتباطی بین برخی ریشه ها ایجاد کردند ما از ریشه ها می فهمیم که پس این واژه های درون این قرآن چون ما این واژه ها رو ارتباط شون با اون ریشه ها میدونیم میگیم پس این واژه های درون قرآن این ارتباط رو می تونند با هم داشته باشند بر اساس نوع ارتباطی که بین اون ریشه وجو داره، کتب لغت دست گذاشتند بر ارتباطات بین عمدتاً ریشه ها، بخشیش وارد واژه ها هم شدند، از قِبَل ریشه ها وارد واژه ها شدن، یعنی واژه رو بر مبنای ریشه ها مرتبط دونستند و واژه ها رو بر مبنای ریشه ها ارتباط ایجاد کردند واژه ها رو بر مبنای صرف ارتباط ایجاد نکردند یا اگه کردند خیلی کمتر کردند، فرض کنید ریشه ها رو بگذاریم کنار ما اصلاً مفهومی به نام ریشه نمی شناسیم nتا واژه داریم مثلا 120 هزار تا واژه داریم در قرآن ، این واژه ها یه نوع ارتباطاتی می تونند با هم داشته باشند بر اساس یه معیارهایی بر اساس معیار ریشه یه سری ارتباطات دارن که عمده ی کتب لغت این معنا رو پرداختند بهش اینجا رو پرداختند بهش، بر اساس صَرف چه ارتباطاتی می تونند با هم داشته باشند ما لغات مون یعنی واژ هایی که تو قرآن مواجه هستیم قراره برای ما نمادی باشند قراره برای ما مفهومی رو برسونند معنایی رو برسونند معناشون رو از کجا می گیرند؟ یا از ریشه ها می گیرند از صرف می گیرند از نحو می گیرند از بلاغت می گیرند یا از موضوعات سایر می گیرند، دیگر، که می تونه بحث استعمال باشه، این واژه می تونه از نه از ریشه نه از از صرف نه از نحو نه از بلاغتش معنا نگرفته الان، بخاطر استعمالی که در محاوره ها یا در فضاهای اجتماعی بکار رفته این معنا رو گرفته، این معنا از این چهار حیطه درنیامده، بلکه به خاطر استعمالش دراومده و هیچ ارتباطی با این چهار حوزه نداره پس واژه ها قراره به ما معنایی رو برسونند یعنی واژه ها نماد هستند برای اینکه به ما مفهومی رو منتقل کنند این معنایی که می خواند به ما منتقل کنند بار معنایی شون رو از حیطه هایی می گیرند حیطه هاشون یا ریشه ها هستند یا صرف هست یا نحو هست یا بلاغت هست یا سایر هست یکی از سایر محاوره هاست و کاربردهاست، یعنی کجاها استفاده رفته، پس ما در بحث مفاهیم تو فاز مفاهیم ما با واژگانی مواجه هستیم که این واژگان قراره به ما مفهومی رو برسونند نماد مفهومی هستند نماد معنایی هستند برای ما، مفهوم و معناشون رو از کجا میگیرند بر اساس چه خط و خطوطی و چه چیزهایی در معنایی این بار معنایی و مفهومی این واژه اثر می گذاره که ما بتونیم اون رو بفهمیم و قراره اون رو به ما برسونه، یکی از چیزها ریشه هست لغت هست، یکی از چیزها صرف هست نحو هست بلاغت هست دیگه چی هست؟ این چهار تا در لسان قرآن بررسی شد ما در فاز لسان قرآن این چهار تا رو بهش پرداختیم دیگه چه چیزهایی رو باید بهش بپردازیم؟ مثلا سایر لغاتی که در این چهار معیار معیارهای ریشه، صرف، نحو و بلاغت با این واژه ارتباطاتی دارن اونها هم می تونه به ما مفهوم برسونه در مفهوم رسوندن این واژه به ما کمک کنه، این واژه داره چه مفهومی رو می رسونه.

کتب لغت عمدتا بحث ریشه اش رو پرداختند مثلا واژه های مترادف، متضاد اگر چنین بحثهایی رو ما بپزیریم که وجود داشته باشه مترادف متضاد وقتی میگیم حیطه اش میشه در این خط اول یعنی یه واژه رو ما داریم می خوایم به مترادف هاش نگاه کنیم به متضادهاش نگاه کنیم عمدتا توی خط اول که مبدأش میشه بحث ریشه، بحث ریشه های لغوی توی این خط و خطوط بررسی میشه. مترادف متضاد عمدتا تو خط مثلا نحوی بررسی نمیشه تو خط صرفی بررسی نمیشه، خب دیگه بقیه ی موارد چه چیزهایی رو میتونند چه ارتباطاتی میتونند بین این واژه و واژه های دیگر برای ما ایجاد بکنند و به ما برسونند؟ و بعد کلا چه ارتباطات دیگری وجود داره؟ ما با قرآن یعنی با یک کتابی که 130 هزار تا کلمات پراکنده داره که مواجه نیستم که، 130 هزار تا کلماتی که در یک ساختاری قرار گرفتن. در یک پیکره ای با هم قرار گرفتن اولین پیکره شون جمله هست بعد جملات کنار هم بعد آیه بعد سوره بعد کلا مجموعه ایی به نام قرآن. خب چه ارتباطاتی می تونی بین این واژه ها تعریف شده باشه؟ یکی از خطوط دیگه میتونه واژه های همجوار باشه، واژه های همجوار می تونه به ما کمک بکنه در مفهوم یابی این واژه . یکی از ارتباطات دیگه می تونه سایر استعمالات همین واژه در جاهای دیگه قرآن باشه.یعنی همین واژه اینجا ما دنبال معناش هستیم بقیه ی جاها چجوری به کار رفته بقیه ی جاها در چه فضایی بکار رفته یکی از فضاهاش همجواراش هستند یکی از فضاهاش جمله ایی که بکار رفته ، یکی از فضاهاش آیه ای که به کار رفته. در یه آیه ایی بکار رفته. اینها سایر استعمالاتش داره به ما مفهوم میرسونه، آیا می تونه به مفهوم یابی اینجای این واژه کمک بکنه این واژه در اینجا چه معنایی داره بخواد این رو به ما کمک بکنه استعمال همین واژه در قرآن در سایر جاهای قرآن چه کمکی می تونه بکنه؟ آیا این یه خطی هست؟ این خط میشه همون تحقیقی که گاهی هم انجام میشه مثلا شما یه تحقیق بکنی به عنوان مثلا واژه ی نماز میرسی یه سِرج میکنی میگی نماز، صلاه رو در بیار، من جاهای دیگه صلاه رو ببینم جاهای دیگه بررسیش کنم، یا میشه یه جوری مثلا تفسیر موضوعی، موضوعی یه مقداری گسترده تر از اینه، موضوعی لزوما واژه نیست، همین واژه نیست بعد ما باید تو گام های بعدی برسیم به مفهوم چون آن چیز که ما قراره از این واژه برداشت بکنیم مفهوم هست نه واژه. این خیلی مهمه یعنی اون واژه رو که قرار نیست برداشت بکینم قراره یک فهمی به ما برسه، قرآن ما رو دعوت به یه فهمی کرده نه دعوت به لسان ، لسان قرآن ، یعنی شما همه ی لسان قرآن رو گرفته باشی، قرآن رو که نگرفتی که باید فهم کرده باشی، ( لعلکم یفقهون )

در بحث مفاهیم باید کل ارتباطات مفهومی یک واژه با سایر واژگان بررسی و مشخص شود

حالا تو بحث مفاهیم ما خوبه که بیایم کل این خطوطی رو که می تونن در بحث مفهوم یابی واژه ها و ارتباطات مفاهیمی واژه ها با هم به ما کمک بکنند کل این خطوط لغت ریشه ، نحو، بلاغت و سایر موضوعات مثل مثلا همنشین ها و موضوعات دیگر شجره ی مفاهیم، ارتباطات مفاهیمی با سایر واژه های در قرآن، کل این خطوط رو بررسی بکنیم و دریاریم که چگونه میشه اینها در بحث مفهوم یابی کمک بکنند به ما. در بحث ریشه ما اون بحث کتب لغت رو ، اون پروژه ی کتب لغت این بحث خط لغت ماست. کل پروژه ی کتب لغت که انشاءالله دنبال بشه و انجام بشه این خط لغت ماست خط ریشه ی ماست. عمده ی تمرکزش ایجاد یعنی کتب لغت عمدتا اینجا رو دارن بحث میکنند یعنی عمدتا وارد نحو نمیشن عمدتا وارد موضوعات دیگه نمیشن، گذری دارن اونجاها ولی پروژه ای اصلی اونجاها نیست پروژه ای اصلی، پروژه ی اصلی ریشه هست، برای بقیه چکار باید بکینم اینها رو باید بهش فکر کنیم. پس ما در بحث مفاهیم چهار تا پروژه ذیل خط ریشه، صرف، نحو و بلاغت داریم که پروژه ها مون به این شکل هست که در اصل الگوریتم و اصول و قاعده ی اصل این خطوط یعنی کُنحِ این و بُن این خطوط رو برای ما مشخص میکنه،اینکه مثلا بین ریشه ها چه ارتباطاتی با هم وجود داره بعد اون ارتباطات رو ما بکشونیم بیاریم سراغ این واژه ها، بین اُوزان چه ارتباطاتی وجود داره اون رو بیاریم اینجا، در علم نحو بین نقوش کلا چه ارتباطاتی وجود داره؟ ممکنه شما بفرمایید که بحث مُسنَد مُسند الیه ریشه این کار هست، یعنی مبنای اینکاره، باشه اون رو باید تعریف بکنیم اونجا بگذاریم و بیایم اینجا، در بلاغت همین طور موضوع رو مشخص بکنیم و پروژه های دیگر از جمله پروژه های دیگر بحث واژه های همجوار هست، یکی از عناوین پروژه های دیگه مون واژه های همجوار هست، در واژه های همجوار ما بحث مون همنشین و بحث هم جمله بودن، چون هم جمله بودن خودش واژه های همجوار هست، یعنی بحث اینکه این واژه در چه جملاتی بکار رفته، این واژه های همجوار هست، واژه های همجوار می تونه خودش از اون چهار خط نشئت بگیره از اون چهار تا پروژه ی قبلی، یعنی همجواری در چی؟ همجواری در ریشه ها؟ در لغت؟ همجواری در اُوزان؟ همجواری در نحو؟ همجواری در بلاغت؟ یعنی از اینها می تونه اثر بگیره و اونها رو دنبال بکنه پی همجواری یک عنوان پروژه ی ماست که ذیلش همجواری در چهار حیطه ی قبلی بررسی میشه و همجواری تا چه حدی؟ همجواری در یک جمله، همجواری در یک آیه، همجواری درچند جمله ی در کنار هم، همجواری دقیقا کنار هم، همجواری با چه واسطه هایی، همجواری با واسطه های مثلا حرف، همجواری با واسطه های نوع خاصی از حرف، همجواری با واسطه ی نوع خاصی از کلمه ، نوع خاصی از مفاهیم، نوع خاصی از ریشه ها، نوع خاصی از ریشه ها، مثلا نحو وصرف و بلاغت، نوع خاصی از همجواری، یعنی ما موضوعات مختلف همجواری رو باید بررسی بکنیم. دو واژه، چند واژه با هم همجوار شدن بر اساس چی؟ اولی همجواری که یکی از بدیعی ترین همجواری ها که اتفاق می افته یک نوع همجواری نحوی هست، تشکیل یک جمله میدن با هم، یه نوع همجواری نحوی با هم تشکیل یک جمله میدن، جمله ی یک همجواری نحویست، دیگه چه همجواری هایی وجود داره؟ اینا رو باید با هم بررسی بکینم و بحث بکنیم ذیل بحث همجواری این رو دنبال بکینم پس همجواری لزوما دو واژه چسبیده به هم ممکنه نباشه، همجواری یعنی یک ارتباطی که بین دو واژه ایی که در یک محدوده ی مکانی نزدیک به هم، در یک جایگاه، موقعیت مکانی در آیات نزدیک به هم وجود دارن و یه نوع ارتباط خاصی بر اساس این چهار خط، حداقل چهار خط در حیطه ی لسان قرآن، بین این دو واژه وجود داره، یه بند مشترک وجود داره، این بند مشترک می تونه صرف باشه یا خطوطی از صرف باشه یا نحوه باشه یا در حیطه ی لغت باشه یا در حیطه ی بلاغت باشه، ما در مجموع بایستی این الگوریم ها رو برای نرم افزار تعریف بکنیم و نرم افزار رو وادار بکنیم که بر اساس این الگوریتم ها فکر کنه، این الگوریتم ها رو ما با ذهن مون نمی تونیم تحلیل بکنیم، نرم افزار تو دو جا به ما کمک خواهد کرد تو چند جا به ما کمک خواهد کرد یه جا در تحلیلهاییست که ما به لحاظ ذهنی می تونیم انجام بدیم ولی زمان بسیار زیادی از ما می بره، مثل خیلی از سِرج ها که انجام میدیم، یه تحلیل هایی نرم افزار قابلیت این رو داره به ما بده که ما به لحاظ ذهنی اصلا نمی تونیم انجام بدیم، یعنی امکان اینکه شما اون تحلیل رو دستی انجام بدی وجود نداره، یا تقریبا وجود نداره احتمالش نزدیک به صفر هست یه کار بسیار عظیمی هست و امکانش وجود نداره که شما بتونی انجام بدی، تو این دو حیطه نرم افزار می تونه به ما کمک بکنه، اگه ما حداکثر قابلیت رو از نرم افزار توی این حیطه ها گرفتیم، ما داریم از نرم افزار استفاده می بریم، اگه نگرفتیم هر چی کمتر بگیریم یعنی ما اسراف کردیم در این نرم افزار، باید بتونیم که بیشترین استفاده رو بگیریم.

در مجموع این بحث ها باید بتونه ما رو به مفهوم برسونه، ما در مفهوم یابی واژه ها کمک بکنه و نرم افزار بایستی با قدرت تمام یک محقق رو در بحث مفهوم یابی و کمک در فهم این واژه مؤثر باشه و به محقق کمک بکنه. این رو به عنوان یه نکته داشته باشید یه سری اطلاعات نرم افزار به ما میدی که این رو ما باید عمدتا داشته باشیم و بعد نرم افزار از این اطلاعات در مفهومیابی به ما کمک بکنه مثلا ما سراغ یه واژه میریم ، این واژه رو می خوایم استفاده کنیم یا بلاخره یه فهمی ازش داشته باشیم، بلافاصله نرم افزار باید عمده ی ویژگی های این واژه رو در قرآن بررسی بکنه، یه ذهن پژوهشگر داشته باشه و این رو تحلیل بکنه وبه یه سری اطلاعات بده مثلا اینکه بلافاصله ما رفتیم سراغ این واژه نرم افزار بفهمه که این واژه همیشه در این دو نقش استفاده شده و نقش دیگه ای استفاده نشده، الان می تونیم بگیریم ها ولی ما باید به یه الگوریتم تحلیل برسیم، الگوریتم تحلیل برای نرم افزار، والا ما الان می تونیم بگیم برو مشخصات این واژه رو به ما بده اینا نمایش هست، نمایش برای کاربر هست، الگوریتم تحلیل برای نرم افزار نیست الگوریتم تحلیل نیست، داریم به کاربر یه سری اطلاعات میدیم که خیلی هم خوب هست، تو مشخصات کلمه ما الان تو نرم افزار یه بحثی داریم با عنوان مشخصات کلمه، میگیم برو مشخصات این کلمه رو به ما نشون بده، خب نشون میده، چی بشه؟ خیلی هم خوبه، کاربر استفاده میکنه، این تازه مبنای شروع کار هست، مشخصات کلمه رو باید بریم از مشخصات کلمه یه در ورودی باشه برای ما به سمت یه الگوریتم تحلیل، تحلیل کنه این کلمه رو، ما اون بحث آماری که مثلا تعریف کردیم آمار یابی از این کلمه بخوایم آمار پیدا بکنه اون باید بتونه بیاره تو تحلیلها، تحلیل بکنه بر اساس اون، پس بر اساس مشخصات کلمه بر اساس اون الگوهای آماری، قراره آمارگیری بکنه از این کلمه، باید اینها رو بیاره در بحث تحلیلها، پس صرفش ، نحوش، لغتش، بلاغتش، مشخصات کلمه اش که عمدتا بخشی از اینهاست، برگرفته از اینهاست و آمارش و همجوارهاش، همه یاینها رو باید بتونه بیاره تو تحلیل، و یه الگوریتم تحلیل داشته باشه که اینا رو کنار هم بتونه بچینه، در بحث همجواری اگر ما بخوایم یه تعریفی از همجواری بکینم به این معنا که دو واژه در یک موقعیت مکانی نسبتا نزدیک به هم حضور داشته باشند در قرآن و با یه خط اتصالی این دو واژه به هم وصل بشن و این الگو تکرار شده باشه، چند باری تکرار شده باشه اون موقع ما میگیم اینها نوعی از همجواری دارن.