بحث مفهوم شناسی با توجه به رابطه مفاهیم صرفی و مفاهیم نحوی

1399.06.30-03یک شنبه 2 صفر 1442

اهمیت رابطه مفاهیم صرفی و مفاهیم نحوی در تولید هم افزایی معنا

یک موضوع که در بحث مفهوم شناسی در قرآن باید دنبال کرد رابطه مفاهیم صرفی و مفاهیم نحوی است. بین مفاهیم صرفی و مفاهیم نحوی بنا به رابطه مفهومی که وجود داره، میشه در تولید معنا هم افزایی صورت بگیره. در واقع همینه. مثلا به چه شکل؟ در آیه ۷ سوره بقره می فرماید، خَتَمَ اللَّهُ عَلىَ‌ قُلُوبِهِمْ. خب شما اینجا برای قلب یک جمله ای دارید که حاکی از یک نحو است. بنابراین روابط نحو‌ی و نقشهای نحو‌ی که این واژگان دارند شما می توانید یک واژه صرفی یا واژگانی صرفی برای برخی از این واژگان تولید کنید. اینجا جمله فعلیه است. برای فاعل و اون جار و مجرور عَلىَ‌ قُلُوبِهِمْ که به مثابه یک مفعول است شما می توانید واژه تولید کنید. بفرمایید الله خاتِم. عَلىَ‌ قُلُوبِهِمْ رو استفاده کنید بگید قلب مختوم. در واقع یعنی چی؟ شما میگید این جا که این مفعول شد پس معنای اسم مفعول، اسم مفعول از آن فعل، تعلق گرفت به این مفعول، یعنی شد قلب مختوم. اسم فاعل از آن فعل تعلق گرفت به فاعل، الله خاتِم. این تبدیل، یک قدم میتونه برای مفهوم یابی سهولت ایجاد کنه. یعنی در واقع ما باید چه بکنیم؟ وقتی با کلام مواجه هستیم با واژگانی در مشخصات صرفی خودشون در موقعیت نحوی و جایگاه نحوی خودشون مواجهیم، روابط نحوی رو باید به چه شکل استفاده بکنیم؟ روابط نحوی باید برای ما تولید واژگانی در مشخصات صرفی مختلف بکنه. یعنی واژه ما به ازا تولید بشه، ما به ازای دو واژه در یک رابطه صرفی یا ممکن سه واژه در یک رابطه صرفی. این رابطه فعل و مفعول را خب ما چه بکنیم؟ میگیم رابطه فعل و مفعول برای ما یک واژه ای تولید می کند، ما به ازای مفعول به اسمِ اسم مفعول، اسم مفعول به معنای فعل و مفعول نحوی است. فعل و مفعول نحوی وقتی با هم رابطه فعل و مفعولی دارند. ما به ازای چیه؟ ما به ازای اون مفعول در اون رابطه است. پس اون رابطه را در دل خودش داره. یعنی شما به جای خَتَمَ اللَّهُ عَلىَ‌ قُلُوبِهِمْ، ما به ازای خَتَمَ عَلىَ‌ قُلُوبِه، می توانید بگذارید مختوم. یعنی مختوم برآیند خَتَمَ عَلىَ‌ قُلُوبِه هست. هُوی درون مختوم به قلب برمیگرده و ختم درون مختوم به فعل خَتَمَ بر میگرده. لغتنامه یعنی این.

مفردات یعنی رفتن از واژه‌ی صرفی به یک ترکیب نحوی

لغت نامه بمعنای مفردات که وجود داره یعنی رفتن از واژه صرفی به یک جمله یا عبارت یا ترکیب نحوی. مفردات این رو معلوم میکنه. این یک رابطه دو طرفه است. شما مفردات رو به یک جدول دو ستونه تبدیل کنید ستون اول یعنی واژگانی که مشخصات صرفی دارند، ستون دوم یعنی ترکیب هایی که روابط نحوه دارند. این ترکیب ممکن است در برخی موارد یک واژه باشه، عموماً یک واژه نیست و نباید باشه منطقا نباید یک واژه باشه. خب گاهی مواردی هم میتونه باشه ممکنه دو مشخصه صرفیشون، یعنی مشخصه صرفی واژه اول ستون اول در مفردات متفاوت از مشخصه صرفی واژه در ستون دوم باشد و این رابطه بتونه این رابطه تناظر اتفاق بیفتد. همین ستون دوم مفردات رو شما به عنوان ستون اول قرار بدید یعنی چی؟ یعنی شما از یک ترکیب نحوی به سمت یک واژه صرفی میرید. یه واژه ای با مشخصات صرفی. یعنی حرکت از یک ترکیب نحو‌ی به یک واژه، به یک واژه با مشخصات صرفی. در مفردات اون واژه‌هایی که می‌خواهیم معنا بکنیم بخش اقلشون مصادر هستند بخش اکثرشون مشتقات از آن مصادر هستند. هر دو رو میگه. در واقع یعنی واژگان رو مطرح میکنه. پس در بحث مفاهیم یک بحثی که باید مقدمه بحث مفاهیم دنبال بشه تناظر های ترکیبات نحوی و عناوین صرفی است. یعنی بر اساس ترکیب های نحوی عناوین صرفی تولید بشه بر اساس مشخصات صرفی واژگان در قرآنف ترکیبات نحوی تولید بشه. ترکیبات نحوی ما به ازا. حالا این یه کاری است که باید انجام بشه.