لزوم پیدا کردن روش و علومی که ما را به درک صحیح و دقیق تر از کلام قرآن برساند

1399.05.28-01سه شنبه 28 ذی الحجه 1441

از جملات کلام، باید به یک مفهوم صحیح یا یک درک صحیح، برسیم

آنچیزی که ما در قرآن با آن مواجه هستیم و به دنبال حل اون مسئله هستیم اینه، ما در قرآن با کلام مواجه هستیم. کلامی که در قالب یک متن یا کلام صوتی برای ما مطرح هست. ما باید روشی رو پیدا کنیم، علومی رو پیدا کنیم که ما رو به درک صحیح و دقیق تر از این کلام برسونه.1- درک صحیح از خود عباراتی که دریافت میکنیم از کلام. کلام ما چیه؟ جملات. پس از تک تک جملات ما باید درک صحیح پیدا کنیم. شما یه چیزی رو می شنوی پس اون کلام رو شنیداری می شنوی یا یه جمله ای رو می بینی که این جمله به مسابه همون شنیدار هست. نگاشتی از همون صوتی هست که اینجاست. این جمله رو می بینی از این جمله باید یک مفهوم صحیح یا یک درک صحیح، ما رو واژگان مفهوم، درک، اینها الان تأکید نداریم با تعریف خودمون می گیم نه با تعریف علم منطق نه تعریف فلسفه و یا نه با تعریف اصول نه با تعریف دیگری، منظورمون عام هست الان. از این جمله ما یک استنتاج صحیح یک درک صحیح یک برداشت صحیح، از این جمله داشته باشیم، چه علومی ما را به این می رسونه؟

برای درک صحیح از جملات قرآن، جایگاه صرف، نحو، بلاغت و منطق کجاست؟

قرآن رو یه کسی کلامش رو به ما گفت، یه جمله اش رو به ما گفت، گفت: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‌ الْعَلَمِين. از این جمله ما چی می فهمیم؟ شما چی فهمیدی؟ این رو ببینیم چه علومی ما رو به این درک صحیح می رسونه. دوم قرآن حاکی از، به عنوان یک کلام حاکی از جملات متعدد هست که به اشکال مختلفی با هم در رابطه هستند، چه علوم دیگری ما را از مجموعه این جملات به ما درک صحیح تری میده؟ یا ما رو به مجهول های دیگری که در این جملات در واقع ظاهر نیستند، ما رو به اون می رسونه؟ جایگاه علم صرف چیه؟ جایگاه علم نحو کجاست؟ بلاغت کجاست؟ منطق کجاست؟ این ها رو پیدا کنیم بیاریم اینجا اینها رو کاربردیش کنیم. دوستان اگر می خوان مطالعه بکنن در بلاغت به شکلی مطالعه بکنن که در نهایت به اینجا برسیم. بگن آقا بلاغت در جملات در استنتاج از یک تک جمله اینجوری به ما کمک میکنه، در استنتاج از جملات کنار هم به این شکل به ما کمک می کنه. فعلا تعریفمون از کلام اینه، تعدادی از جملات در کنار هم که ارتباطی با هم دارند. هر جمله دارای اجزایی به نام کلمات هست، به نام واژگان هست. واژگان درون جملات هم با هم روابطی دارند. علمی که این رو، علومی که این رو به ما کمک میکنه درک بکنیم.

به دنبال علمی از منطق هستیم که در برداشت از یک جمله خطا نکنیم.

ما دنبال علم منطق نیستیم که فلسفه بفهمیم که بر اساس استنتاجات عقلی اثبات وجود خدا بکنیم و در اون استنتاجات و استدلالات عقلیمون برای اثبات واجب الوجوب بالذات اشتباه نکنیم، الان دنبال اون علم منطق نیستیم. ممکنه اون علم منطق همین علم منطقی باشه که در کلام هست ها ولی ما الان اگر منطق اینجا کاربرد داره دنبال منطقی هستیم، علمی از منطق هستیم که در برداشت از یک جمله خطا نکنیم. اگر مثلا بحث مفهوم مخالف در علم منطق بحث میشه اگر از یک جمله ای من می خوام مفهوم مخالف برداشت کنم، اشتباه و به خطا مفهوم مخالف برداشت نکنم. بدونم از کدام جمله مفهوم مخالف ایجاد میشه از کدام جمله ایجاد نمیشه. ما الان دنبال رد علمی نیستیم. دنبال زیر سؤال بردن جایگاه علمی نیستیم. دنبال این هستیم که از علوم مطرح موجود در این کارمون استفاد بکنیم. مثلا از نحو استفاده میکنیم، حالا آیا واقعا بریم بحث بکنیم، نحو جایگاهش اینجور هست که ما داریم استفاده میکنیم، نه یه جای دیگه. جای دیگه بحثش رو بکنیم. ببینید وقتی ما یه جمله ای میگیم به نام "علی آمد" اینجا صرف وجود داره، نحو وجود داره، بلاغت وجود داره که ما این جمله را اول مفهوم کنیم، بفهمیم، درک کنیم. بعد از اینکه این جمله رو درک کردیم، صحیح درک کردیم براساس این علوم، بعد از اون می تونیم از این جمله ادراکات دیگری رو، مفهوم های دیگری را استنتاج کنیم.

یک معلوم صحیح می تواند برخی از مجهولات را برای ما حل کند

این معلوم صحیح، این علی آمد یک معلوم صحیح برای ما میشه، این معلوم صحیح می تونه برخی از مجهولات رو برای ما حل کنه، برخی از معلومات دیگه برای ما ایجاد کنه. این چه علمی هست که می تونه بیاد از این معلوم صحیح مجهولهای دیگری را برای ما معلوم کنه. سؤالات دیگری را برای ما پاسخ بده. مثلا علی از تهران به قزوین آمد، یکی از ما سؤال می پرسه، آیا علی تهران هست؟ یه مجهوله دیگه، شما پاسخ می دی نخیر علی تهران نیست. چرا؟ چون یه معلوم داشتی علی از تهران به قزوین آمده است. پس یه مجهول را شما حل کردی. یه عبارت جدید به دست آوردی. یه معلوم جدید. اون معلوم چیه؟ علی تهران نیست. این خودش الان یه معلومه، یه عبارته یه جمله هست. اون چه علمی است که ما را به این می رسونه؟ خطاها اینجا اتفاق می افته. و اون چه علمی است که از اینکه علی آمد و مثلا علی از تهران به قزوین آمد و در قزوین باران آمد، اون چه علمی است که می تونه به ما برسونه که آیا بین آمدن علی و باران آمدن ارتباطی هست یا نیست؟ این جمله ممکنه برای ما خیلی بدیهی باشه چون الان می فهمیم این رو، می گیم خب حتما ارتباطی نیست. چه ربطی داره. بعضی موقع ها خود این موضوعات، خود اون معلومات برای ما یه کمی ثقیلند و به اندازه کافی معلوم نیستند یا مشهود نیستند یا به اندزه کافی ما با مصداقش آشنایی نداریم ممکنه ربط بدیم، بگیم علی آمد باران آمد، اینها به هم ربط دارند. اون چه علمی است که از این خطا جلوگیری کنه،بگه بین آمدن علی و باران آمدن ربط نداره یعنی یه کسی نیاد از این دو جمله نتیجه بگیره که اگر علی بیاید باران میاید، یه جمله اینجوری نسازه. ما میخوایم در مورد این علوم بحث کنیم.