یعنی در مجموع سوره های قرآن اینطور هست شما یه بار باید بحث مفهوم رو بشناسی بعد بر اساس مفهوم تبیان و مصداق، مصداق این سوره هم مصداق اصلی داره هم مصداقهای فرعی یعنی هم عالی ترین مصداق مطرح هست هم مصداقهای دیگر، در خیلی از آیات و سوره ها اینطور هست مثل سوره ی عادیات، یه معنا داره یه مفهوم داره عالی ترین مصداقش میشه امیرالمومنین علیه السلام، اهل بیت علیهم السلام، مصادیق دیگه هم داره اینقدر مصادیقش پایین میاد تا اسب هم میشه مصداقش، اسب هم مصداق عادیات هست، ما نباید در مصداق گیر کنیم، باید مفهوم رو بشناسیم، با مفهوم مصادیق رو بشناسیم، پس در آیات قرآن در معنا کردن آیات قرآن باید مفهوم رو دنبال کرد و بر اساس مفهوم تبیان و مصادیق رو دنبال کرد و بر اساس مفهوم، مفهوم صحیح تبیان و مصادیق رو دنبال کرد و در مصادیق به دنبال عالی ترین و اصلی ترین مصادیق گشت،
یعنی اینطور نیست که آیه ی قرآن فقط یک مصداق داشته باشه ممکنه آیاتی داشته باشیم فقط یک مصداق داشته باشند مصداقشون در یک مصداق حصر شده باشه ولی این ضرورت نداره، بسیاری از آیات مصادیق متعدد دارند اگر مصادیق متعدد داشت ما نباید خودمون رو در یک مصداق حصر کنیم محدود کنیم محدود کنیم به یه مصداق و معنا رو فقط در اون مصداق دنبال کنیم، این اشکالی هست که گاهی در ترجمه ها در تفاسیر وجود داره، موضوع محدود میشه به یک مصداق که لزوما اون مصداق هم مصداق عالی ایی نیست،
دوم حتی اگر شما موضوع رو به یک مصداق ولو اون مصداق مصداق عالی باشه مصداق مرتفعی باشه محدود کنی باز هم محدود شدی، مثلا میشی کتب تفاسیر روایی، ذیل آیه یه روایت نوشته این آیه فلان مصداق، این آیه فلان مصداق، باز هم شما اونجا محدود شدی،
شاید یکی از وجوه اعجاز قرآن همین هست مفهومی مطرح میشه که دامنه ای از مصادیق رو در بر می گیره، مفهومی مطرح میشه که در وجوه مختلف مصادیق متعددی رو شامل میشه، و البته در بحث مصداق اون هم نظام خودش رو داره و شما نباید از عالی ترین مصادیق غافل بشی.