بحث مفهوم یابی در قرآن

1397.06.28-02پنج شنبه 19 محرم 1441

تبعات رفتن به سراغ مفاهیم با لحاظ اینکه مفاهیم در قرآن هستند

برای مفهوم یابی در قرآن یک فرض کلی رو لحاظ کردیم و اون اینکه مفاهیم در قرآن هستند. پس ما با لحاظ اینکه مفاهیم در قرآن هستند، سراغ مفاهیم رفتیم. این تبعات خودش رو داشت. یعنی کلام خدا هستند در طراز مفهوم خدایی هستند. کلام خدا به رسول الله ص هست. یک سطح از خطاب اینجا و اصلی ترین سطح خطاب اینجا خداوند با رسول الله ص هست. پس این خودش یک بار معنایی آورده. یعنی نوع پرداختن به مفاهیم رو تغییر داده. دوباره وارد شدیم گفتیم خوب حالا وارد میشیم و می خوایم مفهوم رو بررسی کنیم. از جزئیات شروع کردیم داریم میایم بالا. گفتیم خوب این در بستر لسان عربی هست. در بستر لسان عربی پس ما به قوائد لسان عربی توجه می کنیم. یه نقصی ممکنه اینجا وجود داشته باشه. قوائد لسان عربی ممکنه دقیق عربی نباشه. قوائدی که در دست ما هست از لسان عربی ممکنه دقیق نباشه. میگیم بله این ممکنه هست. باید بریم و در یک رفت و برگشتها این عدم دقتها رو پیدا کنیم و فقط هم به برخی از قوائد معروفتر توجه نکنیم بلکه بیام کلام خدا بودن رو هم در نظر بگیریم. پس به صرف توجه می کنیم به علم صرف. به علم نحو توجه می کنیم برای مفهوم یابی. علم صرف و علم نحو رو براساس علم منطق گسترش می دیم.

گسترش ارتباطات مفاهیم

علم منطق گسترش دادن علم صرف و نحو هست. گسترش می دیم. دامنه ارتباطات مفاهیم گسترش بیشتری پیدا می کنه. پس با قوائد منطقی و دخالت دادن قوائد منطقی در روابط نحوی ما ارتباطات مفاهیم براساس روابط نحوی رو گسترش می دیم. یک گام دیگر ارتباط دادن مفاهیم به هم فراتر از فراز نحوی است نه براساس منطق. ما یک بار براساس منطق روابط نحوی رو روابط مفاهیم براساس علم نحو رو از فراز نحوی گسترش می دیم و البته تکرارها رو در جاهای مختلف قرآن می بینیم و در کنار هم قرار میدیم. یک بار دیگر ما براساس معارفمون از قرآن، اینکه این شیئی که با او مواجه هستیم قرآن هست روابط نحوی رو گسترش میدیم. این روابط مفاهیم رو بر چند موضوع گسترش می دیم و از روابط از فراز نحوی و از روابط نحوی خارجش می کنیم، توسعه میدیم. که همه براساس معرفت ما به قرآن هست. یه معرفتمون به قرآن معرفت اسمائی است. یعنی می آیم یک معرفت اسمائی رو بحث میکنیم اگر مبنا داشت و مبناش رو یافتیم می گیم پس در قرآن روابط اسمائی هم وجود داره که این موضوع رابطه مفاهیم رو از یک فراز نحوی توسعه میده و گسترش میده. لزوما اون رابطه رو بر مبنای اینکه این دو با واسطه یا بی واسطه رابطه نحوی داشته باشن لحاظ نمی کنه بلکه براساس معرفت اسمائی این موضوع رو دنبال می کنه و سایر موضوعات قرآن.

رابطه مفاهیم با لحاظ اینکه یک سوره یک پیکره هست

مثل اینکه بالاخره یکسوره یک پیکره هست. دو سیاق وقتی به دنبال هم هستن بی ربط نیست دنبال هم بودن اینها. دو آیه وقتی به دنبال هم هستن ولو اینکه رابطه نحوی بینشون وجود نداره ولی بی ربط نیست. اینکه این دو آیه در توالی هم هستن. برخی از معارف اینچنین رو که از قرآن داریم و مفروض داریم از قرآن، اونها رو هم وارد، در بحث مفهوم یابی مون می کنیم که یکی از این موضوعات فرم همنشین هاست. یعنی در واقع ما فرم همنشین ها رو، فرم همنشین ها توسعه دهنده، یکی از ابزارهای توسعه دادن ارتباط مفاهیم در فراز نحوی است و البته در این ارتباطات ما باید اون معنای حقیقی و مؤلفه های معنایی رو د دنبال کنیم. معانی التزامی رو ببینیم معانی تبعی رو ببینیم یعنی دسته بندی های لازم از روابط مفاهیم با هم رو داشته باشیم. یعنی به موازات این پی کردن، پی کردن مفاهیم براساس روابطی که تعریف شد ما باید دسته بندی های لازم از مفاهیم رو هم دنبال کنیم. مثل مفاهیم التزامی تبعی مثل مثلا شامل و مشمول و موضوعات دیگر. مثلا در بحث نزول در آیه دوم سوره یوسف ع هست که، إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْءَانًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُون. براساس روابط نحوی بین نزول، وقتی شما مفهوم نزول رو دنبال می کنید، بین نزول و کتاب مبین رابطه هست بین نزول و قرآن. حالت قرآن عربی رابطه هست. روابط نحوی اینجا وجود داره که به شما گزاره هایی رو می رسونه. ولی در تطبیق آیه 2 سوره یوسف ع و آیه 3 سوره زخرف، در آیه 3 سوره زخرف مطرح هست که، إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْءَانًا عَرَبِيًّا، که در هر دوی اینها اون ضمیر هُ به کتاب مبین برمیگرده. در تطبیق اینها براساس علم منطق یا علوم دیگر شما موضوع رابطه نحوی رو توسعه میدید و می رسید که بین نزول و جعل رابطه هست.