مفاهیم قرآن با فرهنگ متکلم دو در غالب لسان قوم

1397.11.30-01سه‌شنبه 12 جمادی الثانی 1440

درست است که قرآن به زبان عربی است ولیکن فرهنگ حاکم بر آن فرهنگ متکلم آن است در واقع برای بیان مفاهیم از قواعد زبانی عربی بهره گرفته شده ولی تعاریف مد نظر گوینده گفته شده است

در بحث مفاهیم یک نکته ای که باید بهش توجه بشه گوینده ی کلام هست گوینده ی کلام عموما اینطور هست یعنی فرض ما این هست گوینده ی کلام بر اساس فرهنگ خودش صحبت میکنه بر اساس فرهنگ خودش حرف میزنه، واژگان در فرهنگ گوینده ی کلام معنایی از نگاه گوینده ی کلام دارند مثلا در قرآن، قرآن در فرهنگ متکلم قرآن صحبت میشه ولی به لسان عربی، این دلیل نمیشه که وقتی گفته میشه که کتاب در خور فرهنگ شعرای عرب این مفهوم مطرح شده باشه وقتی گفته میشه که علم در خور فرهنگ اعراب دوران صدر اسلام این واژه ی علم معنا شده باشه بلکه علم در خور فرهنگ متکلم قرآن مطرح شده، یعنی چی؟ یعنی تمام مفاهیم وقتی در قرآن به لسان عربی گفته میشند با تعریف متکلم گفته میشند پس کلام قرآن در خور فرهنگ متکلم قرآن بیان شده و به لسان عربی، پس خداوند به لسان عربی صحبت میکنه یعنی با ضوابط و قواعد کلام در عربی نه در سطح مفاهیمی که عرب میفهمید کلام خداوند در سطح مفاهیم و در سطح فهم عرب نیست وقتی واژه ی اَلکِتاب مطرح هست این به معنای کتاب نیست که عرب می فهمید مثلا کتابی دستش میگرفت میگفت این کتاب شعر است یا از کتاب یه تعریفی داشت به معنای اون نیست بلکه به معنای بکار گیری اون قواعد بیان در زبان عربی هست،

بین مفاهیم مطرح در قرآن که با فرهنگ خدایی بکار رفته و مفاهیم همان واژگان در نزد عرب ممکن است تشابهاتی وجود داشته باشد ولیکم تراز این دو متفاوت است، ضمنا قرآن خود را مقید به استفاده صرف از لغات عرب ننموده و گاهی برای بیان برخی مفاهیم واژگانی جدید ابداع نموده است

آیا مفاهیم و وازگانی که در قرآن بکار برده شده با واژگانی که عرب بکار میبرد هیچ وجه اشتراکی ندارند؟ وجه اشتراک دارند در تراز هم نیستند در فرهنگ هم نیستند ولی وجه اشتراک دارند یعنی اگر در قرآن واژه ی کتاب بکار برده شد اینطور نبود که وقتی در قرآن گفته میشه کتاب اون مفهومی که از کتاب مد نظر بود عرب به اون مفهوم میگفت دیوار، در قرآن برخی از واژه ها دارای مفاهیم مشترک با همون واژگانی هستند که در عرب بکار میرفته، برخی واژگان هم ممکنه واژه ها ابداعی قرآن باشند اولین بار بکار رفته اولین بار اصلا در قرآن بکار رفته عرب این واژه رو هیچ وقت استفاده نمی کرده در عرب وجود نداشته برخی واژگان در قرآن ابداع شدند این خودش یکی از دلایلی هست که قرآن پایبند به واژگان بکار گرفته شده در زبان عربی نبوده بلکه برخی واژگان رو خودش ابداع کرده، اگر اینطور باشه که قرآن واژگانی رو ابداع کرده باشه که قبل از اون در زبان عربی وجود نداشته اگر اینطور باشه این یعنی اینکه قرآنی که پایبند به لسان عربی هست و در لسان عربی صحبت میکنه به این معنا نیست که در واژگان و مفاهیم بکار برده شده در زبان عربی و با استفاده از اونها باید صحبت کنه بلکه با استفاده از قاعده های اونها باید کلام رو پیش ببره، کلام دیگران اینطور نیست کتب دیگران اینطور نیست کتب اشعار اینطور نیست عموما اینطور نیست شما در زبان فارسی مثلا سراغ کتاب مثنوی معنوی اینطور نیست کتاب دیوان حافظ بری اینطور نیست یعنی از واژگانی که وجود داشته استفاده می کردند واژه ابداع نکردند قرآن واژه هایی رو ابداع کرده، پس این مقوله یه مقوله ای هست که البته نیاز به تحقیق بیشتر داره یعنی باید کار بشه واژگانی که برای اولین بار در قرآن در زبان عربی بکار گرفته شده.