خب وقتی ما میخوایم مفاهیم رو بشناسیم در واقع کی میخواد مفهوم رو بشناسه؟ ما میخوایم بشناسیم پس یه بحث مفهوم شناسی میشه مفهوم در ارتباط با ما، یه بحث از مفهوم شناسی میشه مفهوم در ارتباط با ما یعنی شما مفهوم رو باید ببینی در ارتباط با چه چیزی میخواید بشناسید در ارتباط با اون مفهوم و شناخت مفهوم رو دنبال کنید
به عنوان مثال در بحث مفهوم شناسی صلاۀ یکی از لایه های شناخت مفهوم صلاۀ مفهوم در ارتباط با انسانهاست مفهوم صلاۀ در ارتباط با انسانهاست باید اونجا بررسی بشه انسانها چه ارتباطی با صلاۀ پیدا می کنند و می توانند چه ارتباطی پیدا کنند یا باید چه ارتباطی پیدا بکنند و بر اساس اون به جستجوی فهم صلاۀ باشید میگیم مطرح میشه که مفهوم صلاۀ اصلی ترین ارتباطی که پیدا می کنند ارتباط فعلی هست فعلی در خود مفهوم صلاۀ وقتی شما یک ارتباط فعلی با خود اون مفهوم پیدا میکنی این یه حد خاصی از شناخت هست یه نوعی از شناخت اون مفهوم هست شما فاعل اون مفعول میشوی ویه ارتباط فعلی با اون مفهوم پیدا میکنی در بحث مفهومی مثل مفهوم صلاۀ این گونه هست اون مفهوم میشه نقطه ی عطف و نقطه ی ثقل این مفهوم شناسی یعنی شما وقتی میخوای در پیکره ی این مفهوم شناسی پیکره ی اون مفهوم رو پیدا بکنید اون نقطه ای که شما رابطه ی فعلی با اون مفهوم رابطه ی فاعلی با اون پیدا می کنید اون میشه نقطه ی عطف شما اون رو پایه قرار میدید باقی مفاهیم رو پیرامون اون می چینید باقی رفتارها و مفاهیم رو پیرامون اون می چینید
در پیکره ی یک مفهوم شناسی بعضی مفاهیم مفاهیم رابط و واسط هستند با اون مفهوم مثلاً در بحث صلاۀ بسیاری از مفاهیم دیگر مثل علم مثل اقامه مثل حفاظت مثل دائمیّت مثل قرب و مفاهیمی از این دست مفاهیم رابط هستند بین شما و صلاۀ اتفاق اصلی مفهومی کجاست؟ در اینکه شما فاعل فعل صلاۀ هستی شما فاعل فعل صلاۀ هستی گاهی شما فاعل افعالی دیگر نسبت با صلاۀ هستی در ارتباط با صلاۀ هستی پس شما با افعال دیگر با صلاۀ ارتباط میگیری پس بسیاری از مفاهیم مفاهیم رابط با اون مفهوم هستند وقتی شما در اون مفهوم وارد شدی که فاعل اون مفهوم باشی البته در بخشی از مفاهیم اینطور هست شما فاعل اون مفهوم باشی بخصوص در مفاهیمی که بحث فعلی اون مفهوم فعل بودن اون مفهوم و فاعل بودن اون مفهوم مطرح هست
بله و در مفاهیم مرتبط و افعال مرتبط باید این نکته رو توجه داشت که اون افعال مرتبط فعل خود اون ماجرا فعل خود اون مفهوم نیست مثلاً در بحث صلاۀ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُون اینها چهه فعلی انجام میدند؟ فعل حفاظت فعل حفاظت در ارتباط با صلاۀ، در واقع فاعل چه چیزی هستند؟ فاعل حفاظت یعنی عنوان شون چی هست؟ اگه بخوایم عنوان این فاعل رو مطح کنیم چی مطرح میشه؟ حافظ، پس اینها حافظ هستند در اقامه ی صلاۀ فاعل چه چیزی هستند؟ فاعل اقامه، عنوان شون چی میشه؟ عنوان فاعلی شون چی میشه؟ میشه مقیم، مُقیمَ الصَّلاۀ، پس در بحث مفاهیم باید مفاهیم رو دسته بندی کرد به این معنا که برخی از مفاهیم قابلیت فاعلیت در اون مفهوم وجود داره برخی از مفاهیم قابلیت فاعلیت در اون مفهوم وجود نداره در هر کدوم از این مفاهیم انواعی از ارتباطات با اون مفهوم وجود داره یکی از مهم ترین ارتباطات ارتباط فعلی با اون مفهوم هست چه نوع ارتباطات فعلی با اون مفهوم وجود داره یعنی در واقع اشیاء، افراد، دیگران یا خداوند چه نوع ارتباط فعلی با اون مفهوم ایجاد کرده؟ فاعل چه فعلی برای اون مفهوم بودند به عنوان مثال ارتباطات فعلی با نور ارتباطات فعلی با کتاب شما می فرمایید ارتباطات فعلی با کتاب چی هست؟ می فرمایید ایمان به کتاب ما می توانیم فاعل ایمان باشیم در ارتباط با کتاب می توانیم فاعل حمل باشیم نسبت به کتاب و موضوعات مختلف خب اینها نوع ارتباطی هست که ما می تونیم با اون مفهوم بگیریم آیا می تونیم فاعل خود اون مفهوم باشیم یعنی عنوان مون بشه کاتب؟
