درک مفاهیم بر اساس مفاهیم معلوم‌تر

1397.09.19-03دوشنبه 2 ربیع الثانی 1440

از جمله موضوعاتی که ما را به سوی درک مفهوم واژگان نزدیک می‌کند، تصویر واژه و مفهومش است

یک بحث در مورد مفاهیم و واژگان باید دنبال بشه با عنوان ارتباط مفاهیم و واژگان با هم خب این بحث رو باید یه مقداری پایه ای تر دنبال کرد یکی از منابعی که برای این وجود داره کتب لغت هست در واقع باید اینطور نگاه کرد که کلیه ای واژگان و مفاهیم یه تعداد معدودی هستند ما با تعداد معدودی از واژگان و مفاهیم مواجه هستیم البته عرض کنیم محور بحث مون هم واژگان قرآنی هست ما تعداد معدودی از واژگان و مفاهیم قرآنی مواجه هستیم که به دنبال مفهوم یابی هستیم میخوایم مفاهیم رو بهتر بشناسیم، چه موضوعاتی در مفهوم یابی به ما کمک می کنند؟ چه موضوعاتی ما رو به سمت فهم دقیق تر یک واژه ای که حاکی از یک مفهومی هست ما رو پیش میبره، یک موضوع تصویر اون ماجراست وقتی اگر کسی از یک واژه ای صحبت کنه یعنی یک واژه ای رو ذکر کنه و تصویرش رو به شما نشون بده اون واژه رو برای شما مفهوم کرده این تصویر می تونه تصویر در هر جایی باشه تصویر می تونه تصویر در خیال و ذهن شما باشه تصویر در واقعیت مادی باشه تصویری در واقعیت غیر مادی باشه اگر یک تصویری به شما نشون بده شما به سمت فهم اون واژه نزدیک شدی یعنی مقصود گوینده رو از اون واژه متوجه میشی

هدف از درک مفاهیم، یافتن مقصود گوینده می‌باشد، اگر گوینده خود تصویری را نشان دهد مقصود خود را بیان داشته است

ما اصلاً چرا میخوایم دنبال مفاهیم واژگان بریم؟ به دنبال اینکه میخوایم مقصود گوینده رو متوجه بشیم میگیم وقتی میخوایم یک واژه ای رو فهم کنیم در واقع کلام گوینده رو فهم کنیم در واقع میخوایم مقصودش رو متوجه بشیم اگر یک موضوعی رو گوینده ای داره شرح میده ما رو با اون کلامی که عنوانش هست شرح شرح یک موضوعی شرح یک ماجرایی شرح یک مقوله ای، ما رو از اون شرح میخواد یعنی با توجه به اون کلام ما رو میخواد به اون مقوله برسونه پس ما در اون کلام به دنبال مقصود اون گوینده هستیم ابزار ما یا ابزارهای ما برای فهم بیشتر اون مفاهیم مفاهیم اون کلام چی هست؟ یکیش شد تصویر گوینده ما رو ببره و اون تصویر رو نشون بده ما رو ببره در همون ماجرا

مفاهیمی که تصاویر مشخص تری دارند درک مفهومشان ساده تر و ارجح می‌باشد

اون تصویر رو در ذهن ما قرار بده این همه جا امکان پذیر نیست بعضی جاها امکان پذیر هست یعنی خود این کمک میکه به بحث، خود این یک جا یک سر فصل برای ما باز میکنه اون مفاهیمی که تصویرشون مشخص تر هست فهم شون ساده تر هست فهم شون ارجح تر هست برای ما، خب این یک بحث

مفاهیم به خصوص در کتب لغت بوسیله مفاهیم دیگر توضیح داده میشوند هر چقدر مفاهیم توضیحی واضح تر باشند درک مفهوم اول ساده تر است

یه بحث دیگه که ما بحثش رو در کتب لغت دنبال کردیم بحث ارتباطات مفاهیم با هم یعنی یکی از ابزارهای دیگر که ما مفاهیم رو در کنار هم متوجه میشیم مفاهیم رو متوجه میشیم مفاهیم در کنار سایر مفاهیم هست خب پس یک بحث میشه اینکه مفاهیم در کنار مفاهیم معنا پیدا می کنند در واقع مفاهیم به وسیله ی سایر مفاهیم توضیح داده میشند بر اساس ارتباطی بین سایر مفاهیم و ارتباطی که با خود این مفهوم پیدا می کنند توضیح داده میشند در واقع وقتی میگیم یک مفهومی مجهول هست خب ما برای توضیح این مجهول باید از معلومات استفاده کنیم در واقع معلومات این مجهول رو برای ما توضیح میدند هر چقدر مؤلفه هایی که در توضیح یک مفهوم مجهول به کار برده میشند مؤلفه های معلوم تری باشند یا به معنای معروف باشند یا به معنایی نزدیک به بدیهیات باشند واضح باشند یا دارای تصویر واضحی باشند اون مفهوم بیشتر توضیح داده میشه اون مفهوم مجهول صحیح تر معنا شده یا در شبکه معنایی که براش ایجاد میشه حتماً باید به معلومات واضح وصل بشه اگه به معلومات واضح وصل نشه شما در یک شبکه ای در یک ارتباطاتی از مفاهیم مجهول درگیر هستی یعنی در واقع در این شبکه مفاهیم ما در این مجموعه ما حتماً ورودی های معلوم داریم ورودی هایی که واضح هستند ورودی هایی که کاملاً معلوم هستند و از این ورودی ها باید استفاده کنیم یعنی این ورودی ها پایه ی تبیین اون مفاهیم مجهول هستند با این ورودی ها میشه اونها رو معنا کرد

مفاهیم نزد ما با مفاهیم نزد خدا تفاوت دارد، در نزد ما فعل بر اسم تقدم دارد و در نزد خدا اسم بر فعل یعنی خدا خالق است قبل از اینکه خلقتی انجام دهد

یه عنوان بحث در بحث مفاهیم وجود داره مفاهیم نزد ما مفاهیم نزد خدا، خب این دو تا با هم متفاوت هستند مفاهیم نزد ما یه معنا داره درک ما از مفاهیم یه معنا داره تعریف مفاهیم از جانب خدا یه معنا داره، ما می خوایم یه مطلب اینجا عرض کنیم و اون اینکه اسماء خداوند عناوین فعل خداوند نیست فقط یک عنوان نیست بلکه اصل بر فعل خداست، اصل بر فعل خدا هستند خب این در بسیاری از مفاهیم این معنا می تونه دنبال بشه در بحث مربوط به خداوند افعال خداوند رو باید ذیل اسماء و صفات خداوند دنبال کرد اسماء و صفات خداوند فقط عنوان یک فعل انجام شده نیستند بلکه سوار بر یک فعل انجام شده هستند بلکه منشأ یک فعل انجام شده هستند مبداء و منشأ یک فعل هستند در انسان عموماً اینطور نیست در مفاهیم مربوط به انسانها حداقل در بسیاری از مفاهیم مربوط به ما اینطور هست که فعلها رفتارها حرکات منشأ و مبداء یک اسم و یک صفت هستند به عنوان مثال می فرمایید یک انسان مهربان شما همین طوری به قیافه ی یه انسان نگاه کنی نمیگی یه انسان مهربان یک دوره ای فعل مهربانی کردن او را می بینی میگی انسان مهربان پس از فعل او از فعل اوست که اون اسم یا اون صفت بر او اطلاق میشه و اصلاً برای او ایجاد میشه ولی در مورد خداوند اینطور نیست مثلاً شما در مورد انسان می فرمایید که یک انسان مصلح یک انسان صالح حتماً باید یه کثرتی از عمل صالح و صالحیات در او وجود داشته باشه این فعل رو انجام داده باشه یعنی عَمِلُ الصَّالِحَات رو دنبال کرده باشه بعد این رو انجام داده باشه بعد از یه زمانی شما به او بگی صالح یعنی این اسم رو بر او اطلاق کنی ولی در مورد خداوند اینطور نیست خداوند الحکیم هست خداوند الرحیم هست الرحیم هست وقتی که فعل رحمت فعل مربوط به الرحیم انجام نشده، الحکیم هست مثلاً وقتی فعل مربوط به الحکیم یا حکم کردن انجام نشده اون فعل بر اساس این اسم و صفت انجام میشه .