ارتباط بین مجموعه مفاهیم و مجموعه واژگان

1395.12.01

یکشنبه 19 جمادی‌الاول1438

بله در بحث مفاهیم قرآنی یه بحث که وجود داره ارتباط مجموعه ی مفاهیم با مجموعه واژگان هست مجموعه ی واژگان مجموعه ی B ، مجموعه ی مفاهیم مجموعه ی A هست واژگان نمادها و اصواتی که ما برای مفاهم تعریف کردیم بحث خودش رو می طلبه و روابط خودش درش وجود داره برخی ها اصلی ترین هستند برخی ها فرعی تر هستند مثل ریشه ها که ازش اشتقاقاتی به نام کلمات در میاد روابط خاصی اینجا وجود داره باید بررسی کنیم این روابط خاص که اینجا وجود داره آیا با نوع روابطی که در بحث مفاهیم وجود داره ارتباط داره و در بحث مفاهیم ما باید دنبال این باشیم که مفاهیم مستقل و مفاهیم وابسته چجوری تعریف میشن آیا مفهوم اینجوری وجود داره بحث اینجوری وجود داره که برخی مفاهیم مستقل هستند برخی مفاهیم وابسته و مفاهیم مستقل در ترکیب با هم مفاهیم جدیدی ایجاد می کنند؟ چه نوع ارتباطاتی اونجا وجود داره؟ آیا برخی مفاهیم، وابسته به مفاهیم بنیادین هستند؟ منشعب شده اشتقاق یافته از مفاهیم مستقل هستند یعنی مفاهیم مستقل به خودی خود با گرفتن یک ضریب مفهوم ایجاد میکنند؟ اگه ما اینجا یه الگوی ریاضی بگذاریم فکر میکنم که شاید بتونه ذهن ما رو نزدیکتر بکنه به بحث، یعنی ما یه الگویی پیدا بکنیم یه مجموعه ای داریم به نام مجموعه ی A ها در این مجموعه ی Aها ما روابطی ایجاد شده برخی از این A ها A های مستقل هستند برخی از این A ها A های وابسته هستند نوع وابستگی اینها چیه؟ چجوری وابسته میشن؟ مثلاً شما میای میگی که YAX ، Y فقط به یک مفهوم متغیر مستقل بستگی داره پس چند تا متغیر مستقل با هم ترکیب نشدند یه Y بسازند ولی این متغیر مستقلِ یه ضریبی گرفته یه تغییری کرده که این متغیر رو ایجاد کنه، ممکنه مثلاً برخی از اشتقاقات از ریشه ها رو ما بتونیم اینجوری تعریف کنیم بگیم اینکه یک ریشه ای این اشتقاق رو پیدا میکنه یه ضریبی گرفته یه وزنی گرفته این رو ایجاد کرده این A تو ریاضیات گاهی مفهوم وزن هم داره شما توی اشتقاقات هم مفهوم وزن رو هم می گذاری میگی این وزن رو گرفت از این ریشه این وزن رو میگیره میشه این، یعنی یه ضریب میگیره مفاهیم دیگه درش دخالت نمی کنند شما وقتی رَحَمَ رو میاری و میکنیش اَلرَّحمن از ریشه ی رَحَمَ اَلرَّحمن رو ایجاد می کنی مفاهیم دیگه رو درش دخالت نمیدی یه وزنی بهش میدی یه الگویی که اون الگو ممکنه خیلی جاها رعایت بشن، میگی اگر با این الگو هر ریشه ای بره یه اشتقاقی پیدا بکنه این الگو درش رعایت شده و این مفهوم رو گرفته این وزن رو می گیره این ترکیب درش ایجاد میشه، برخی مفاهیم، مفاهیم مستقل در ترکیب با هم مفهوم وابسته ای رو ایجاد می کنند مثلاً شما میگی کهY A1X1+A2X2 خب پس یه X1 با یه X2 یهY درست کردند با عنوان مثلاً شما میای میگی که مفهوم مرد رو می خوام تعریف کنم شما میگی که خب این مفهوم به مفاهیمی ارتباط داره این رو به عنوان مثال عرض می کنیم حالا ممکنه دقیق نباشه، مثلاً میای میگی که مرد یعنی انسان بالغِ مذکر، خب انسان یه مفهوم مستقل، بالغ یه مفهوم مستقل، یعنی انسان بودن با بالغ بود با مذکر بودن سه تا مفهوم مستقل هستند نسبت به هم این رو شما میای در مفهوم مرد با هم ترکیب میکنی میگی اگه این سه تا به شکل خاصی بایه ضریب خاصی با هم ترکیب بشن ممکنه ضریب شون با هم مساوی بشه اینجا، با یه ضریب خاصی با هم ترکیب بشن کنار هم قرار بگیرند به شکلی اگر اینها کنار هم قرار گرفتند اون مفهومی که ایجاد میشه اسمش رو ما می گذاریم مرد، یه مفهوم جدیدی ایجاد شده اسمش رو میگذاریم مرد، همه ی مفاهیم لزوماً نمی تونند با هم ترکیب بشند شما مثلاً انسان به عنوان مثال با یه مفهوم دیگری مثلاً چهارپا، مفهوم مثلاً دیوار، مفهوم مثلاً فلان اینها رو نمی تونی کنار هم بگذاری پس هر مفهوم هر کدوم از این مفاهیم قابلیت ترکیب شدن کنار هم رو ندارند و لزوماً نمی تونند با هم ترکیب بشند به هیچ نحوی نمی تونند با هم ترکیب بشند، این مفاهیم کنار هم قرار می گیرند این مفاهیم به ما یه مفهوم جدید میدند میشه Y چند جور مطلب وجود داره اینجا خود این Y مفهوم وابسته، با چند تا مفهوم ارتباط داره؟ و این مفاهیم چگونه با Y ارتباط پیدا کردند بر اساس چه رابطه ای بر اساس چه ضابطه ای ارتباط ایجاد کردند؟ خود این مفاهیم هم مفاهیم، مستقل کنار هم، چجوری کنار هم قرار گرفتند؟ شما تو ریاضیات مثلاً میگی که Y A1X1+A2X2 ممکنه بگی A1X1-A2X2 ممکه بگی A1X1*A2X2 ممکنه بگی A1X1/A2X2 و روابط دیگه، آیا تو بحث مفاهیم این جور ترکیب شدن ها با هم وجود دارند؟ ممکنه بگی از یه مفهومی از یه چیزی رو کم کنیم این میشه ممکنه بگی به یه چیز، یه چیز اضافه کنم یه چیزی میشه، بریم تشدید کنیم این میشه تشدید کنیم آیا تشدید کنیم به مفهوم ضرب هست؟ و مفاهیم دیگه. ما خوبه که مثلاً یه فضای رابطه های منطق ریاضی رو اینجا حاکم بکنیم و از نگاه منطق ریاضی و معادلات ریاضی به این نگاه کنیم این منطق هست دیگه ولی به زبان ریاضیات که به ذهن ما نظم بده فقط این رویکرد ما بحث مون دلخوشی از ریاضیات نیست یا ذوق زدگی برای ریاضیاتش نیست برای اینکه به ذهن مون نظم بده و از پراکندگی در بیاره ما به شکل مجموعه ای به این نگاه کنیم مهم کشف رابطه های موجود هست مهم درک نحوه ی این رابطه هاست مجموعه رو بشناسی رابطه ها رو بشناسی بعد که شناختیم چند تا مثال هم حل می کنیم باقی مثالها هم وجود داره دیگه و هر مثالی خاصی ببینیم وجود داره یا نه باید بیای اینجا قرار بدیم در مورد اینکه آیا مفاهیمی که مستقل هستند و ظاهراً هم هیچ ارتباطی با هم ندارند و نمی تونند با هم ارتباط بگیرند اگر یه کسی در دنیای واقع اومد مفاهیمی که ظاهراً هیچ ارتباطی با هم ندارند مستقل هستند و اصلاً نمی تونند با هم ارتباط بگیرند طبق قائده های حقیقی نمی تونند با هم ارتباط بگیرند فرد میاد اینها رو با هم مرتبط میکنه خب اینجا چه چیزی شکل می گیره؟ ممکنه بسیاری از صنایعی که ما تعریف می کنیم صنایع ادبی اینجا شکل بگیرند شما میگی این انسانِ دیوار، میگی خب انسان که دیوار نیست اینها نمی تونند کنار هم قرار بگیرند، اون مرد انسانِ دیوار است میگیم خب اینها که نمی تونند کنار هم قرار بگیرند انسان که نمی تونه کنار دیوار قرار بگیره که، اینها مفاهیم مستقلی هستند که هیچ ارتباطی به هم داشته باشند، میگیم این اومده اینها رو به هم ربط داده، ربط داده ربط حقیقی نیست، ایجا روابط حقیقی وجود نداره ممکنه ایجا بحث اون صنایع ادبی و مجاز و بحث های این دستی شکل بگیره، این خیلی بحث می طلبه، دنیای جدید روی این موضوع تو دو لبه دارند حرکت می کنند، دو جهت، یک جهت مثلاً میاند میگند که خب این موضوع حقیقت اینها هستش بعد اینها هر کی یه درکی داره یه درک کلی و بدیهی از حقیقت می گیرند، الان بحث هایی وجود داره در بحث های مفهوم شناسی و بحث های جدیدتر علوم جدید که پیشترفت کردن و دارند بحث می کنند روش که خیلی چیزهای حقیقی رو اصلاً حقیقت نمی گیرند و غیر واقعی می دونند و درک انسان ها می دونند از اون و بخاطر این تفاوت های زیادی قائل میشند که درک اون برای خودش هست درک تو برای خودت هست، تو اون رو حقیقت می دونی من اون رو حقیقت نمی دونم.

این فایل هنوز به فایل کلی اضافه نشده