اهمیت تعداد معلومات در استفاده از منطق

1399.05.28-04سه شنبه 28 ذی الحجه 1441

در بحث منطق باید همه عوامل را که در یک واقعه می توانند تأثیر داشته باشند، بشناسیم

در بحث منطق در استفاده از منطق یکی از چیزهایی که ممکنه مهم باشه تعداد معلوماتی است که ما داریم. گاهی ما از کنار هم قرار دادن دو جمله ممکنه یه نتیجه ای بگیری. مثلا دوتا معلوم داریم با کنار هم قرار دادن دو معلوم یک نتیجه میگیریم. یه معلوم اینه، انسان با یک ضربه شدیدی میمیرد. یه معلوم دیگه هم اینه، انسان اگر از ارتفاع صد متری سقوط کنه و به زمین بخوره ضربه شدیدی خواهد خورد ضربه بسیار شدید خواهد خورد. میگیم یک انسانی از یک ارتفاع صد متری افتاد پایین. نتیحه میگیریم پس میمیره. ولی ممکنه نمیره. در واقع ممکنه نمیره.. در واقع ممکنه اتفاق دیگری بیفته. چه چیزهایی رو ندیدیم؟ اگر خدا نخواهد نمی میره. خواست خدا غالب براین واقع طبیعی جاری است. اتفاقات دیگری ممکنه بیفته که این آدم نیمره. از ارتفاع بیفته به زمین ولی نمیره. مثلا به زمین بخوره هزار نقطه بدنش بشکنه ولی خداوند جونش رونگیره. پس یه بحث که در منطق وجود داره همه عواملی که در یک واقعه میتونند تأثیر داشته باشند رو آدم باید بشناسه. اون موقع منطق کامل میشه. اون موقع منطق شما معنا داره. این یه بحث در منطق.

موضوع معجزات خداوند، بحث دیگری در منطق می باشد

یه بحث دیگه در منطق معجزات خداست. معجزات خدا حاکی از عوامل دیگر هست. ذیل همون بحث اول هست ولی تأکیدا به عنوان یه بحث دیگه بگیریم معجزات خداست. در واقع معجزات خدا می خواد یه بخشی به ما همین رو بفهمونه، این اتفاقات که می افته این اوامر در کنار هم وجود دارند و شما یک نتیجه ای رو می بینی، اینها همه آن چیزی نیست که هست. دانش شما کافی نیست. معلومات شما کافی نیست. ممکنه ا زکنار هم قرار دادن چهار موضوع پنج موضوع، تعدادی از معلومات نتیجه ای بگیرید که در ظاهر درسته ولی در واقع غلطه. چرا؟ چون شما این چند موضوع رو که کنار هم قرار دادید، چند موضوع دیگر است که کنار اینها قرار ندادید. چرا؟ چون اصلا علمش رو ندارید. اینها جزء معلومات شما نیستند. ما همیشه نتایج رو از چی میگیریم از چه چیزی نتیجه میگیریم؟ از تعدادی از معلومات.

ما باید منطق، استدلال آوردن، نتیجه گرفتن از قرآن را، از خداوند متعال یاد بگیریم

کلام خداوند مربوط به کیه؟ خداوند علیم. عالم یعن چی؟ یعنی عالم به همه معلومات. مجهولی برای خداوند متعال وجود نداره. اگر استدلالی از جانب خداوند به عنوان متکلم قرآن آورده شده و نتیجه ای گرفته شده حتما از اون استدلال اون نتیجه گرفته میشه. لذا باید بریم یاد بگیریم. ما باید منطق رو از قرآن از خداوند متعال یاد بگیریم. استدلال آوردن رو یاد بگیریم. نتیجه گرفتن رو یاد بگیریم. صغرا و کبرا رو باید بریم یاد بگیریم. نحوه پرداختن به معلومات و نتیجه گیری از معلوم و روشن کردن یک مجهول رو یاد بگیریم. حالا موارد متعددی در بحث منطق وجود داره که ما باید اونها رو بشکافیم. اینها همون موضوعات بدیهی در منطق هستند که ما در منطق بشر از همون موضوعات استفاده میکنیم. این موضوعات بدیهی رو بشکافیم یک فرد دیگری را در منطق اضافه بکنیم و آن خداوند متعال هست. و کلام خداوند متعال رو کلام یک عالم به منطق بدونیم. ما کلام خداوند رو منطقی می دانیم ولی از جنس منطق خدا. در طراز منطق خداوند متعال. آیا منطق بشر همخوانی با منطق خداوند نداره؟ ممکنه داشته باشه. ممکن هم است نداشته باشه. منطقیون اینجا کم کار کردند. بحث منطق ارتباطش با منطق خدا دور است. یه مقدار فاصله داره.