اهمیت اتخاذ روشی برای توسعه‌ی بحث ضمیر و مرجع ضمیر

1399.07.15-01سه شنبه 17 صفر1442

ضرورت اصلاح خطاها و تعیین روابط نحوی، در بحث ضمیر و مرجع ضمیر

در بحث ضمیر و مرجع ضمیر 1- باید مراجع ضمیر رو خطا هاشون رو اصلاح کنیم. حالا روشی پیدا کنیم خطا هاشون اصلاح بشه. 2- روابطی که بین ضمیر و برخی از اسم ها وجود دارند و میتونه حاکی از این باشه که اون اسم با عنوان مرجع ضمیر به این ضمیر تلقی بشه اون روابط رو پیدا کنیم، روابط نحوی رو بخصوص. مثلاً مبتدا و خبر مفرد. اگر مبتدا ضمیر باشه و خبر مفرد اسم جامد، آیا میتونیم بگیم که این اسم جامد به عنوان مرجع ضمیر این ضمیر که مبتدا است تلقی بشه؟ یه دونه این بحث رو داشته باشیم. پس ما در بحث ضمیر و مرجع ضمیر برای مرجع ضمیرها ما در واقع می خوام به یک اسم جامد برسیم. خب اسم جامد رو اگه پیدا کردیم میشه مرجع ضمیر این اسم جامد یا قبل از اون ضمیر وجود داره یا ممکنه بعدش وجود داشته باشه که مثلاً به عنوان یک خبر، خبر برای ضمیری که مبتداست. اینجا این بحث را داشته باشیم و مرجع ضمیر رو بحثش رو توسعه بدیم و بیاریم اینها را به عنوان مرجع ضمیر تلقی بکنیم.

چگونه اسم مشتق را به عنوان مرجع ضمیر تلقی کنیم؟

و بحث بعد اینکه چنانچه در روابط، ضمیر به یک اسم مشتق اشاره می کرد، این مرجع ضمیر رو چه کار کنیم؟ یعنی اگر مرجع ضمیر یک اسم مشتق بود مرجع ضمیر یک اسم جامد نبود اون موقع چه بکنیم؟ اگر اسم مشتقی قبل از یک ضمیری اومده و اون ضمیر به اون اسم مشتق اشاره میکنه مثلاً مؤمن، قبل از یک ضمیر آمده و بعد از اون یک ضمیری آمده هو، و شما میگین مرجع ضمیر این هو مؤمن هست. خب حالا اگر رابطه بین هو و مؤمن مبتدا خبر بود، چی؟ مؤمن رو به عنوان مرجع ضمیر این تلقی بکنیم یا نه؟ همان کاری که در اسم جامد می خواهیم انجام بدیم. یه بحث پس می‌مونه اسم مشتق ها. خب اسم مشتق ها را چگونه مرجع ضمیر تلقی می کنیم؟ اگر اسم مشتق ها رو مرجع ضمیر تلقی میکنیم آیا میشه از نگاشت بین نحو و صرف استفاده کرد و اسم مشتق تولید کرد برای ضمیرهای بدون مرجع؟ ما در واقع اسم مشتق تولید می کنیم. چنانچه در متن یک جایی ضمیر هُم به مومنین برگشته باشه شما اون مومنین را به عنوان مرجع ضمیر تلقی می کنید حالا اگر ضمیر هُم که ظاهراً بدون مرجع است، در یک جمله ای آمده باشه به عنوان فاعل آمده باشه فاعلی که، هُم یومنون بالله. آیا ما میتونیم بگیم اینجا هُم همان مومنون هستند؟ یعنی یومنون بالله رو نگاشت کنیم اسم فاعل هُم رو به دست بیاریم، اسم فاعل صرفی هُم که فاعل نحوی است رو به دست بیاریم و بگیم مومنون. اگر این کار را بکنیم و این ارتباط نحو و صرف رو بپذیریم این دقیقاً شبیه همان جایی است که در متن، مومنین وجود داره و هُم به اون برمیگرده و شما میگید مرجع ضمیرش مومنون است. این دقیقاً عین همونه. این هُم مثل همون هُم هست. این هُم همان هُم هست. این دو ضمیر یه جور باید باهاشون رفتار بشه. این بحث اصلاح خطاهای ضمیر در فاز ۱ نرم‌افزار هست.

مفهومی کردن موضوعات با استفاده از ارتباط صرف و نحو، در فاز دوم

بحثهای بعدیش بیشتر به فاز دوم می خوره. یعنی یه ذره موضوع رو مفهومی تر کنیم. یه ذره از ارتباط نحو و صرف استفاده کنیم مفاهیم را در نظر بگیریم و همون مفهوم رو جایگذاری کنیم. مثلا اگر در آیه مطرح است، یا ایها الذین آمنو اتقوا الله. اینجا این الذین در واقع کیا هستند؟ ایمان آورندگان از قبل. یک فعلی رو قبلا انجام دادند خوب اون فعل رو انجام دادند اسم فاعلش چی میشه؟ مؤمنون. پس ما میتونیم به این الذین بگیم مؤمنون. در ادامه میفرماد اتقوالله. این ضمیری که در اتقوا وجود داره به چی برمیگرده؟ به الذین. یعنی به چی؟ یعنی به مومنون. یه مقداری این جایگذاری های مفهومی رو بر اساس قواعد انجام بدیم که دسترسی هامون دقیقتر بشه. شما میگید در قرآن آیا به مومنین دستور رعایت تقوا داده شده یا نه؟ شما میگید بله به مومنین گفته شده اتقوا الله. لذا نمیگید اتقوا الله به الذین بر می گردد و الذین ضمیر بدون مرجع است. که درسته این حرف‌ها. این تو فاز 1، تو فاز 2 اینا رو یکم به لحاظ مفهومی و روابط مفهومی جایگذاری می کنیم.