لزوم تفکیک علوم لسان قرآن از یکدیگر

1399.06.29-01شنبه 1 صفر 1442

اهمیت مشخص شدن تعاریف و عناوین مربوط به علم صرف و نحو و رابطه‌ی بین این دو علم

در بحث علوم لسان قرآن باید تا جایی که می‌توانیم این علوم را از هم تفکیک بکنیم. مرز مشخص علوم رو روشن بکنیم مثلاً علم صرف و علم نحو رو از هم تفکیک بکنیم، کامل. تعاریف مربوط به ایجاد علم صرف و نحو باید نسبت به هم تفکیک بشوند. عناوین مربوط در علم صرف و نحو باید از هم تفکیک بشوند. و در مرحله بعد رابطه بین این دو علم رو معلوم بکنیم. همین رابطه باید بین علم صرف، نحو، علم معانی روشن بشه. وقتی مسئله ای را دنبال می‌کنیم باید بتونیم اجزای اون مسئله رو در هر کدام از این علوم روشن بکنیم. بگیم این مسئله کدام جزئش مربوط به علم صرف هست کدام جزئش مربوط به علم نحو هست و کدام جزئش مربوط به علم معنا شناسی است. این مسئله می تونه هر مسئله‌ای باشه. مثلاً یک مسئله معناشناسی، باید بگویم که کدوم جزئش در صرفه کدوم جزئش در نحوه کدام جزئش در مباحث مربوط به علم معنا شناسی باید دنبال بشه. مثلا اسم‌فاعل صرفی یک تعریف داره که با فاعل نحوی متفاوته. لذا ما رابطه اسم فاعل صرفی با فعل صرف متفاوت از رابطه فاعل نحو و فعل نحو است. در نحو، بین یک اسم از هر اشتقاقی و یک فعل از هر اشتقاق دیگه میتونه رابطه فعل و فاعل اتفاق بیفتد. در صرف وقتی ما میگیم اسم فاعل و فعل مربوط به اسم فاعل اینها از اشتقاق هستند. و اینجا تعریف و بحث خودش رو داره. لذا این بحث رو در مجموع باید دقت بشه که تفکیک صورت بگیره.

لزوم رابطه بین تعاریف علم صرف بر اساس علم نحو و رابطه تعاریف بین علم نحو از اسم صرف

در مرحله بعد باید رابطه بین تعاریف علم صرف بر اساس علم نحو انجام بشه. رابطه تعاریف بین علم نحو از اسم صرف انجام بشه. مثلا اسم فاعل صرفی میشه تصور کرد یعنی در معناش این وجود دارد که یک فاعلی وجود داشته، یک جمله نحوی وجود داشته که در اون جمله نحوی یه فاعلی بوده و یه فعلی از ریشه همین اسم فاعل. یه ریشه ای هم اشتقاق، یه فعلی هم اشتقاق از این اسم فاعل ولی یه فاعلی که هم اشتقاق از این اسم فاعل نیست، میشه بعد چنین جمله ای رو استخراج کرد. به معنای چی؟ اون فاعل رو چون ما الان نمی شناسیم لذا میگیم یک ضمیر. از اینجاست که میگیم مثلا در اسمهای مشتق یا مثلا اسم فاعل یک ضمیر وجود داره. موقعی ضمیر وجود داره که ما این اسم فاعل رو این اسم مشتق رو بتونیم یک جمله ما به ازا در نحو بیان کنیم اون موقع میگیم ضمیر وجود داره در این اسم مشتق.

رسیدن به هم معناها، در رابطه علم صرف و نحو

اون ضمیری که در اون اسم مشتق وجود داره ارتباطی به صرف نداره. در علم صرف مورد بحث قرار نمی‌گیره، در واقع تصریف نیست بلکه رابطه علم صرف و علم نحو هست. رابطه علم صرف و نحو هست. به این معنا که یک جمله نحوی وجود دارد که ما به ازای مفهومی و معنایی این عنوان صرفی است. در واقع اینجا یه مقداری وقتی این رابطه علم صرف و نحو رو دنبال میکنیم به یه معنا به یه تعریف هم معناها را دنبال می‌کنیم. یک عنوان صرفی چه هم معنایی مثلاً به یه معنایی اشاره میکنه چه عبارتی یا چه عنوانی در نحو به همان معنا اشاره می کند. اینجا باید دیگه توجه کرد که عنوان فعل صرفی با عنوان فعل نحوی متفاوتند. فعل صرفی معنای در صرف رو دنبال می‌کند فعل نحوی هم معنایی در نحو دنبال می کنه.