فهرست عناوین

مشخصات کتاب


بحار الانوار

بحار الانوار

علامه مجلسی، محمد باقر

استفاده شده در:

روایات ذیل آیات

میزان استفاده از این کتاب در پایگاه داده بالقرآن

کل روایاتی که ذیل آیات در این کتاب وجود داشته، به صورت کامل در نرم افزار وارد شده است


دلایل انتخاب

بحار الانوار جامع ترین منبع روایی شیعه در 110 جلد می باشد


معرفی کتاب

كتاب« بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار( ع)»، تأليف مرحوم علامه مجلسى، مولى محمد باقر بن محمد تقى( 1037- 1110)، است. اين كتاب كه به زبان عربى است، دائرة المعارف بزرگ حديث و از عمده‌ترين و گسترده‌ترين جوامع حديثى شيعه است كه روايات كتب حديث را با تبويب و نظم نسبتا كاملى جمع نموده است و شامل كليه مباحث اسلامى از تفسير قرآن و تاريخ گرفته تا فقه و كلام و... مى‌باشد.

ابتداى نوشتن بحار در سال 1070 بود و تا سال 1103 ادامه يافت.

البته مجلدات بحار، به ترتيب، تأليف نگشت، بلكه كاملا متفرق آماده شدند؛ مثلا در سال 1077، جلد دوم بحار تمام شد و پس از آن، جلد پنجم و سپس، جلد يازدهم آماده گشت.

جلد دهم، در سال 1079، به اتمام رسيد و پس از آن، جلد نهم كامل شده و جلد سوم نيز در سال 1080، به اتمام رسيد.

آخرين مجلد بحار نيز جلد چهاردهم آن بود كه در سال 1103، كامل گشت.

مرحوم مجلسى، پس از آموختن كتب روايى مشهور، به دنبال كتب و مراجع دور افتاده رفت. اين اصول، به خاطر بى‌اعتنايى به آنها و توجه زياد بزرگان به كتب مشهور از قبيل كتب اربعه و... مهجور مانده بودند و سال‌ها كسى سراغ آنها را نمى‌گرفت.

علامه كه اوضاع را چنين ديد، عده‌اى را براى يافتن اين كتب به شهرها و كشورهاى مختلف اسلامى گسيل داشت و با همت و پشت‌كار او تعداد زيادى از اين كتب پيدا شد.

علامه مجلسى، پس از مطالعه اين منابع مهم و پى بردن به ارزش آنها، نهايت سعى خويش را براى نسخه‌بردارى و تكثير اين كتب نمود؛ به همين جهت است كه هم‌اكنون نسخه‌هاى خطى فراوانى از كتب مختلف اسلامى از قرن 11 و 12 در دست است.

علامه، شاگردان خود را نيز به اين كار تشويق مى‌كرد، به‌طورى كه مثلا از سيد نعمت اللّه جزايرى كه از شاگردان مبرّز علامه مجلسى است، ده‌ها كتاب موجود است كه به خط خويش آنها را استنساخ نموده است.

علامه، مشكل مهمى در اين كتب يافت و آن تنوع فراوان عناوين كتاب‌ها و تنوع موضوعات بود، به‌طورى كه گاهى يافتن مطلب و موضوع دل‌خواه در آنها كارى بسيار مشكل و خسته كننده مى‌شد.

از سويى بيم آن مى‌رفت كه پس از چند سال يا چند دهه، دوباره گرد غربت بر اين كتب بنشيند و زحمات علامه و معاصرانش عقيم بماند و احتمالا تمام نسخه‌هاى اين كتب نابود گردد. به خاطر اين مسائل بود كه علامه مجلسى كمر همت بست تا« بحار الأنوار» را تأليف نمايد و اين ميراث و گنجينه عظيم را براى هميشه جاودان سازد.

از طرفى، علامه، همه چيز را در روايات و سنت نبوى و علوى مى‌ديد، لذا با آنكه در علوم مختلف قدم برداشت و راه‌هاى گوناگون علمى را سپرى نمود، دوباره به سراغ اهل بيت( ع) و سخنان آنان آمد. او خود، در مقدمه بحار چنين مى‌گويد:

« من، در آغاز جوانى بر دانش‌آموزى در انواع علوم حريص بودم و مدتى از عمر خويش را در استفاده از اين دانش‌ها سپرى كردم، ولى پس از انديشه در ثمرات اين علوم و تأمل در علم سودمند براى آخرت، دريافتم كه زلال علم تنها از سرچشمه وحى و روايات اهل بيت( ع) به دست مى‌آيد...»

بدين سان علامه كه علوم عقلى و نقلى گوناگون عصر خويش را خوانده و در هر يك از آنها استادى توان‌مند بود، وجهه نظر خويش را معطوف به كلمات گهربار معصومين( ع) نمود و تمام تلاش خود را در حفظ و تعليم و تعلم آنها صرف كرد و با اين اقدام بى‌نظير، ده‌ها هزار روايت ارزش‌مند را از خطر نابودى نجات داد.

ساختار

كتاب بحار الأنوار، به كتاب‌هاى متعدد تقسيم شده؛ به اين صورت كه هر موضوع كلى، يك كتاب را تشكيل مى‌دهد و هر كتاب نيز داراى ابواب كلى است و زيرمجموعه هر باب كلى، باب‌هاى جزيى قرار دارد و برخى ابواب جزيى نيز داراى فصل‌هايى است كه زيرمجموعه آنها هستند.

در هر موضوع نيز، ابتدا، آيات قرآنى مرتبط با آن موضوع آمده است و در صورت لزوم، توضيح و تفسيرى هم براى آيات بيان شده كه بيشتر استفاده علامه در اين باره، از تفسير« مجمع البيان» طبرسى و« مفاتيح الغيب» فخر رازى است.

پس از آن، روايات هر باب به تفصيل با ذكر سند كامل و مأخذ نقل، ذكر شده است.

روايات تكرارى از يك يا چند منبع آدرس داده شده و اختلافات در سندها يا متن روايات مشابه، در كتب گوناگون، تذكر داده شده است.

در بسيارى از موارد، علامه مجلسى، با عنوانى مانند« بيان»، توضيحات و شرح‌هايى براى روايات ذكر كرده است كه بسيار از حيث مطالب و موضوعات، متنوع است؛ به‌طورى كه جمع‌آورى اين شرح‌ها و بيان‌ها، خود، چند جلد كتاب ارزش‌مند مى‌شود.

بحار الأنوار، توسط مؤلف، در 25 جلد تنظيم شد، البته به جهت طولانى شدن جلد 15، اين جلد، به 2 مجلد تقسيم شد و رقم مجلدات بحار به 26 رسيد.

دار الكتب الاسلامية، همين 26 جلد را در 110 جلد، چاپ نموده كه جلد 54- 56 آن، فهرست‌ها و آدرس‌هاى كتاب مى‌باشد.

متأسفانه، علامه مجلسى، فرصت پاك‌نويس قسمت دوم جلد 15 تا پايان كتاب را نيافته است.( به جز جلد 18 و 22).

اين مجلدات، توسط ميرزا عبد الله افندى، صاحب رياض العلماء كه از شاگردان علامه بوده، پاك‌نويس شده است؛ به همين خاطر، شيوه نگارش اين مجلدات با بقيه كتاب، بسيار متفاوت است و برخى عناوين باب‌ها خالى است و روايتى در آنها ديده نمى‌شود. هم‌چنين توضيحات و بيان‌هاى علامه نيز در اين قسمت از كتاب، كاهش چشم‌گيرى دارد.

شيوه چينش مطالب در بحار، بسيار متأثر از كتاب كافى است، البته تفاوت‌هايى هم در اين بين ديده مى‌شود، از جمله، علامه، برخى ابواب و كتب را براى اولين بار مطرح كرده، مانند« كتاب السماء و العالم» و تاريخ انبياء و ائمه( ع).

گزارش محتوا

مرحوم علامه، در مقدمه بحار، در ضمن پنج فصل، پيرامون اصول و كتبى كه از آنها نقل حديث نموده و اعتبار و ارزش آنها و نيز از رموزى كه براى آن كتب، وضع نموده و اصطلاحاتى كه براى اختصار در اسناد به كار گرفته و پاره‌اى از مطالب لازمى كه صاحبان كتب منبع در آغاز كتب خود آورده‌اند، سخن گفته است.

ايشان، در فصل اول از مقدمه، نام 375 كتاب را به عنوان مصادر بحار آورده و به آثارى ديگر با كلماتى چون« و غيره» و« و ساير آثاره»، اشاره نموده است.

اين منابع، از حيث تنوع موضوعات، بسيار گسترده‌اند و شامل كتب حديث، فقه، اصول، تفسير، رجال، انساب، تاريخ، كلام، فلسفه و لغت مى‌شوند.

به خاطر اشتهار كتب اربعه، علامه، از آنها مطالب فراوانى نقل نكرده است( به جز« كافى» كه بيش از 3500 مورد به آن استناد شده و الا مثلا از« من لا يحضره الفقيه» كمتر از يك‌صد مورد، نقل دارد).

در بين منابع، به جز كتاب« شهاب الأخبار»، بقيه كتب كاملا شيعى است( علامه، قاضى نعمان بن محمد، صاحب دعائم الإسلام را هم شيعه مى‌داند).

بيشترين ذكر علامه مجلسى از كتب اهل سنت، به جهت تأييد يا توضيح روايات است يا براى رد روايات عامه.

ميزان استفاده علامه مجلسى از منابع مختلف، يك‌سان نيست. ايشان، براى حدود 80 منبع از مصادر بحار، اسم رمز مشخص كرده كه اين كتب، در حقيقت منابع اصلى بحار هستند.

بعضى كتب، مانند طب الرضا( ع)، توحيد مفضل، مسائل على بن جعفر( ع)، فهرست شيخ منتجب الدين و كتاب أهليلجه به‌طور كامل در متن بحار آمده‌اند.

علامه، جز اين منابع، از ديگر كتب، بسيار كم استفاده كرده و در بيشتر موارد، آن كتب را در توضيح و شرح روايات استفاده نموده است.

علامه، از برخى منابع ذكر شده در ابتداى كتاب، اصلا استفاده نكرده، مانند كتاب‌هاى« جمل العلم و العمل» و« المقنع» سيد مرتضى و« منتقى الجمان» و بسيارى از آثار ابن طاووس( شايد علامه، قصد استفاده از آنها را داشته، اما به جهت مشكلات و موانع اتمام بحار و اتمام شرح بر مجلدات آن، موفق به اين كار نشده است).

علامه مجلسى، با دقت و وسواس بسيار به اعتبار و عدم اعتبار منابع خويش مى‌نگريست. او، در فصل دوم از مقدمه بحار، بحثى مفصل در اعتبار منابع و نسخه‌هاى كتب آورده است.

بسيارى از اين كتب، انتسابشان به مؤلفين، بسيار مشهور است؛ به‌طورى كه علامه نيازى به بحث پيرامون اعتبار آنها نديده است و برخى از آنها چون احتجاج و غرر الحكم كه اسناد روايات را حذف كرده‌اند، چون رواياتشان مطابق ديگر كتب بوده، معتبر دانسته شده‌اند.

از كتبى مانند عوالي اللآلي و تنبيه الخواطر كه روايات شيعه و سنى را مخلوط كرده‌اند، بسيار كم استفاده شده است.

روايات برخى كتب، همچون كتاب قاضى نور الله شوشترى، چون در منابع مشهورتر عينا آمده، از آن منابع نقل شده است.

از كتاب‌هاى مصباح الشريعة و ديوان امام على( ع) بسيار كم نقل شده، چرا كه سند ندارند و شباهت آنها به كلام معصوم( ع) كم است.

علامه، صحيح‌ترين و معتبرترين نسخه‌ها را در حد امكان به دست آورده، بنابر اين، شهادت به صحت و اعتبار مصادر مورد استفاده‌اش در بحار، داده است كه البته اين، به معنى قبول تمام روايات آن كتب نيست، چنان‌كه علامه نيز گاهى در بيان‌هاى خويش، به ضعف برخى روايات اشاره دارد.

علامه مجلسى، در تفسير و شرح روايات، از منابع مختلف لغت، فقه، تفسير، كلام تاريخ، اخلاق و... استفاده كرده است.

علامه، براى جمع‌آورى مطالب اين كتاب، به جهت امكانات فراوانى كه در اختيار داشته، بهترين و معتبرترين نسخه‌هاى موجود از هر كتاب را به دست آورده است.

مجلسى، در نقل مطالب، بسيار دقيق عمل كرده و تقطيع در اين كتاب، جايگاهى ندارد. هم‌چنين امانت در نقل و شيوه نقل مطالب، دقيقا رعايت شده است. در مجموع، بحار الأنوار، كتاب‌خانه‌اى جامع از كتب و تأليفات معتبر شيعى است كه مطالب آن با نظم منطقى در كنار هم چيده شده است.

در اين كتاب، مكررات نيز حذف شده و تنها آدرس موارد مشابه ذكر گرديده است.

چنان‌كه از سخنان علامه روشن مى‌شود، ايشان در ضمن تأليف بحار، تصميم به نوشتن شرحى بديع و جامع بر بحار داشته است. هم‌چنين قسمت« بيان» علامه در 13 مجلد از بحار، بسيار كم است و روشن است كه علامه، فرصت نوشتن آنها را پيدا نكرده است.

مجلسى، رواياتى را نيز در دست داشته كه در بحار نياورده و بنا داشته آنها را همراه با روايات جديدى كه به دست مى‌آورد، در كتابى مستقل با عنوان« مستدرك البحار»، جمع نمايد كه متأسفانه اجل به او مهلت نداد.

فهرست مباحثى كه در دوره بيست و پنج جلدى بحار، مطرح شده است، از اين قرار مى‌باشد: كتاب العقل و العلم و الجهل، كتاب التوحيد، كتاب العدل و المعاد، كتاب الاحتجاجات و المناظرات و جوامع العلوم، كتاب قصص الانبياء( ع)، كتاب تاريخ نبينا و احواله( ص)، كتاب الامامة و فيه جوامع احوالهم( ع)، كتاب الفتن و فيه ما جرى بعد النبى( ص) من غصب الخلافة و غزوات امير المؤمنين( ع)، كتاب تاريخ امير المؤمنين صلوات الله عليه و فضائله و احواله، كتاب تاريخ فاطمة و الحسن و الحسين صلوات الله عليهم و فضائلهم و معجزاتهم، كتاب تاريخ على بن الحسين و محمد بن على الباقر و جعفر بن محمد الصادق و موسى بن جعفر الكاظم صلوات الله عليهم و فضائلهم و معجزاتهم، كتاب تاريخ على بن موسى الرضا و محمد بن على الجواد و على بن محمد الهادى و الحسن بن على العسكرى و احوالهم و معجزاتهم صلوات الله عليهم، كتاب الغيبة و احوال الحجة القائم صلوات الله عليه، كتاب السماء و العالم و هو يشتمل على احوال العرش و الكرسى و الافلاك و العناصر و المواليد و الملائكة و الجن و الانس و الوحوش و الطيور و سائر الحيوانات و فيه ابواب الصيد و الذباحة و ابواب الطب، كتاب الايمان و الكفر و مكارم الاخلاق، كتاب الآداب و السنن و الاوامر و النواهى و الكبائر و المعاصى و فيه ابواب الحدود، كتاب الروضة و فيه المواعظ و الحكم و الخطب، كتاب الطهارة و الصلاة، كتاب القرآن و الدعاء، كتاب الزكاة و الصوم و فيه اعمال السنة، كتاب الحج، كتاب المزار، كتاب العقود و الايقاعات، كتاب الاحكام، كتاب الاجازات و هو آخر الكتاب و يشتمل على اسانيدنا و طرقنا الى جميع الكتب و اجازات العلماء الاعلام رضوان الله عليه اجمعين.

وضعيت كتاب‌

در آخر هر جلد، فهرست مطالب و هم‌چنين رموز كتب مورد استفاده، ذكر شده است.

ترجمه‌هاى زيادى از بحار موجود است، از جمله:

1. ترجمه‌اى توسط يكى از علماى هندوستان براى شاه‌زاده سلطان محمد بلند اختر.

2. ترجمه‌اى با نام« عين اليقين»، از حاج شيخ محمد تقى آقا نجفى اصفهانى، متوفاى 1332 ق.

3.« كشف الأسرار»، از سيد اسماعيل موسوى زنجانى.

4.« بنادر البحار» كه ترجمه و تلخيص بحار است، از سيد على نقى فيض الاسلام، متوفاى 1406 ق.

5. ترجمه برخى قسمت‌هاى بحار، مانند توحيد مفضل توسط خود علامه.

تذكر: برخى از اين ترجمه‌ها، از يك يا چند مجلد بحار، به صورت پراكنده، صورت گرفته است.

مهم‌ترين و معروف‌ترين اثرى كه پيرامون بحار الأنوار، تا كنون، تأليف شده، كتاب ارزش‌مند« سفينة البحار» است كه توسط محدث كبير، حاج شيخ عباس قمى( متوفاى 1359 ق)، تدوين شده است.

پيرامون اين اثر ارزش‌مند، اقدامات فراوان ديگرى صورت گرفته كه شامل ترجمه‌هاى فراوان، تلخيص‌هاى متنوع، معجم‌هاى گوناگون و مستدركات مختلف است كه به جهت اختصار از ذكر نام آنها خوددارى مى‌كنيم.

نسخه‌شناسى‌

1. كتاب بحار الأنوار، اولين بار، در 25 جلد رحلى منتشر شد. اين چاپ سنگى، معروف به كمپانى است.

2. چاپ ديگر اين كتاب، توسط دار الكتب الإسلامية، در 110 جلد تهيه شده است. از اين چاپ، به دفعات مكرر افست شده و چاپ موجود در بازار، همين نسخه است.

در يك چاپ از مؤسسه آل البيت( ع) كه افست همان چاپ اسلامية است و در بيروت لبنان تكثير شده، فهرست‌هاى بحار كه جلد 54 55 56 بوده، به آخر كتاب منتقل شده است، بنا بر اين، شماره مجلدات از 54 به بعد، با چاپ اسلامية متفاوت شده است.


معرفی مؤلف

محمد باقر بن محمد تقى بن مقصود على مجلسى، معروف به علامه مجلسى و مجلسى ثانى در سال 1037 هجرى در شهر اصفهان ديده به جهان گشود.

خاندان‌

خاندان علامه مجلسى از جمله پر افتخارترين خاندانهاى شيعه در قرون اخير است. در اين خانواده نزديك به يكصد عالم وارسته و بزرگوار ديده مى‌شود و از نزديكان علامه پس از بررسى تنها علم و فضل مشاهده مى‌كنيم:

1- جد بزرگ علامه، عالم بزرگوار حافظ، ابو نعيم اصفهانى صاحب كتابهايى چون‌«تاريخ اصفهان» و«حلية الأولياء» است.

2- پدر علامه، مولى محمد تقى مجلسى، معروف به مجلسى اول( 1003- 1070 هجرى) صاحب كرامات و مقامات معنوى و روحى بلند است. او محدث و فقيهى بزرگ است و كتابهايى نيز تأليف نموده است.

محمد تقى مجلسى شاگرد شيخ بهايى و مير داماد است. او در علوم مختلف اسلامى تبحر داشته و در زمان خويش مرجعيت تقليد را به عهده داشته است. وى در كنار مرجعيت، از اقامه نماز جمعه و جماعت نيز غفلت نمى‌كرد و امام جمعه اصفهان بود.

از جمله پرورش يافتگان مكتبش مى‌توان به: علامه مجلسى( كه بيشترين استفاده را از پدر خويش برده است)، آقا حسين خوانسارى و ملا صالح مازندرانى اشاره نمود.

3- علامه دو برادر داشت كه آنها نيز مردانى متقى و زاهد بودند به نامهاى ملا عزيز اللّه و ملا عبد اللّه، كه براى تبليغ و نشر علوم اهل بيت عليهم السلام به هندوستان رفت و ساكن آنجا گرديد.

4- خاندان علامه مجلسى نه تنها مردانى عالم و دانشمند به جامعه تحويل داده، بلكه زنان اين خاندان نيز پا به پاى مردان خويش قدم برداشته‌اند.

علامه مجلسى چهار خواهر داشت كه آنان نيز هر يك داراى تأليفات و تحقيقات ارزنده‌اى در علوم اسلامى مى‌باشند. از جمله تأليفات آنان مى‌توان به: شرح كافى، المشتركات فى الرجال، شرح شرايع الإسلام، شرح مطالع و شرح قصيده دعبل خزائى اشاره نمود.

همسران اين زنان عالم و بزرگوار نيز از علماى بزرگ بودند. كسانى همچون ملا صالح مازندرانى، ملا ميرزاى شيروانى، ملا على استرآبادى و ميرزا محمد فسايى.

5- علامه مجلسى داراى 5 پسر بود كه همگى از محضر علم و معارف پدر بهره‌مند شدند و به مدارجى بالا دست يافتند.

6- دامادهاى علامه هم كه 5 نفر بودند از طلاب و فضلاى آن زمان بودند و علامه با عنايتى خاص نسبت به دامادها، دختران خويش را به ازدواج آنان درمى‌آورد.

علاوه بر اينها خاندانهاى بزرگى از علماى آن عصر مرتبط با علامه مجلسى بودند، مانند وحيد بهبهانى، بحر العلوم، طباطبايى بروجردى، ميرزا عبد الله افندى صاحب رياض العلما، شهرستانى و...

مقام علمى‌

علامه مجلسى آنچنان شهرتى در علوم مختلف اسلامى دارد كه محتاج هيچ بيان و توضيحى نيست. نام علامه مجلسى چون آفتابى بر آسمان فقاهت و اجتهاد مى‌درخشد.

علامه مجلسى از جمله بزرگانى است كه از جامعيت خاصى برخوردار بود. او در علوم مختلف اسلامى مانند تفسير، حديث، فقه، اصول، تاريخ، رجال و درايه سرآمد عصر بود. نگاهى اجمالى به مجموعه عظيم بحار الأنوار اين نكته را بخوبى آشكار مى‌سازد.

اين علوم در كنار علوم عقلى همچون فلسفه، منطق، رياضيات، ادبيات، لغت، جغرافيا، طب، نجوم و علوم غريبه از او شخصيتى ممتاز و بى‌نظير ساخته است.

نظرى گذرا به« كتاب السماء و العالم» در بحار الأنوار اين جامعيت را بخوبى نمايان مى‌سازد.

برخى علامه مجلسى را در طول تاريخ اسلامى از حيث جامعيت در علوم و فنون گوناگون بى‌نظير دانسته‌اند.

علامه ريزبينى و نكته سنجى‌هاى بسيار زيبايى پيرامون روايات مشكل دارد. بيانهاى علامه در ذيل روايات و آيات قرآن بسيار دقيق و زيبا است و كمتر مى‌توان در آنها خطا و اشتباهى يافت.

علامه مجلسى، علاوه بر علومى چون روايات اهل بيت عليهم السلام در فقه نيز تبحرى بالا داشته، گرچه اكثر مجلدات فقهى بحار مجال پاكنويس شدن نيافته است.

شخصيت معنوى‌

علماى دين نه تنها از استاد خود درس علم و دانش مى‌آموزند، بلكه سير و سلوك معنوى خويش را زير نظر اساتيد عارف بالله سپرى مى‌نمايند. علامه مجلسى همزمان با طى مدارج علمى و سريعتر از آن مدارج معنوى و كمالات روحى را پيمود تا آنجا كه مصداق واقعى‌«عالم ربّانى» گشت.

اين ادعا با مرورى بر سجاياى اخلاقى ايشان كاملا روشن مى‌شود.

از جمله خصائص بارز اخلاقى علامه مى‌توان به اين موارد اشاره نمود:

1-ياد خداوند: شاگرد گرانقدر او« سيد نعمت اللّه جزائرى» در مورد استاد خود گفته است: علامه هيچگاه از ياد خدا غافل نبود و تمام اعمالش را با قصد قربت انجام مى‌داد.

2-زيارت: علامه به« زيارت» ائمه هدى عليهم السلام اهميت فراوان مى‌داد و با وجود مشكلات آن زمان و امكانات بسيار ابتدايى براى مسافرت، چندين بار به زيارت ائمه عراق، بقيع و مشهد مقدس نائل شد و هر بار مدتى طولانى در جوار آن بزرگواران سكنى گزيد.

او چند بار نيز به حج خانه خدا مشرف شد.

3-توسل: توجه خاص به توسل به معصومين عليهم السلام باعث گرديد علامه مجلسى پيرامون ادعيه و زيارات مطالب فراوانى در بحار الانوار بياورد و بجز آن، چند كتاب مستقل نيز در موضوع ادعيه و زيارت تأليف نمايد از جمله:

«زاد المعاد» كه مرجعى مهم در كتب ادعيه متأخر است و«تحفة الزائر» و ترجمه‌هايى از زيارت جامعه كبيره و دعاى سمات و...

4-زهد و پارسايى: يك ويژگى بسيار مهم در زندگى اين بزرگ مرد، زهد و پارسايى و ساده زيستى اوست. علامه در عهد صفوى مى‌زيست و شيخ الاسلام حكومت صفوى بود و در يك كلام، تمام امكانات دولت در اختيار او بود، اما با همه اينها زندگى شخصى علامه در نهايت زهد و سادگى سپرى مى‌شد.

5-تواضع: تواضع علامه مجلسى از ديگر خصائص اوست. علامه هيچگاه به مقام اجتماعى و بالا و پايين بودن موقعيت يا سنّ افراد نگاه نمى‌كرد.

او از سيد على خان مدنى، شارح گرانقدر صحيفه سجاديه مطالب فراوانى در بحار آورده است و مى‌دانيم كه سيد على خان 15 سال كوچكتر از علامه بوده و از حيث مقام و منزلت اجتماعى هم به او نمى‌رسيد.

خلاصه اينكه جمع شدن همه اين خصائص روحى و كمالات معنوى با علم و دانش گسترده علامه، از او شخصيتى ممتاز ساخته بود كه در تاريخ به دشوارى مثل و مانندى براى او پيدا مى‌شود.

اوضاع سياسى‌

علماى بزرگوار شيعه در طول تاريخ با وجود فشارها و محروميت‌ها و اختناقهاى فراوان زحمات ارزنده‌اى كشيده و آثارى گرانبها به يادگار نهاده‌اند. آنان با خون دل خوردن‌ها و زحمات طاقت فرسا نهال تشيع را آبيارى نمودند و اين ميراث عظيم پيامبر صلى الله عليه و آله را به ما رساندند.

در اين بين هر گاه اوضاع نسبتا مساعدى فراهم مى‌شد و فشارها بر عليه شيعيان كم مى‌شد شاهد شكوفايى بى‌نظير فقها و علما و فيلسوفان شيعه هستيم.

از جمله اين موقعيتها عصر شيخ مفيد و شيخ طوسى را در حكومت آل بويه مى‌توان برشمرد. همچنين دوره صفويه و زمان علامه مجلسى شاهدى صادق بر اين گفتار است.

علامه مجلسى با عنايت به انتساب شاهان صفويه به تشيع و اينكه آنان خود را منسوب به ائمه اطهار عليهم السلام مى‌دانستند بيشترين استفاده را در جنبه‌هاى مختلف نمود. تأليف بزرگترين دائرة المعارف حديث شيعه در غير چنين زمانى و با عدم امكانات اقتصادى بسيار دشوار مى‌نمود.

سالشمار

علامه مجلسى در زمان شاه عباس اول كه مردى با سياست و با كفايت و در عين حال، مردى سنگدل و بى‌رحم بود متولد شد.

زمانيكه شاه صفى پس از او به حكومت رسيد، عراق از قلمرو حكومت ايران جدا شد.

پس از شاه صفى، شاه عباس دوم كه 9 سال داشت به حكومت رسيد و در مجلس تاجگذارى او بود كه علامه از او خواست شراب خوارى و فروش آن و برخى اعمال منكر ديگر ممنوع شود. او هم به توصيه‌هاى علامه عمل كرد، اما رفته رفته، او نيز چون ديگر شاهان آلوده شراب و... شد.

منزلت اجتماعى‌

علامه مجلسى در ميان مردم از نفوذ بى‌سابقه‌اى برخوردار بود. او با علم سرشار و نفوذ معنوى و بيان سحر انگيز خود مردم را از ميخانه و قهوه‌خانه‌ها به مساجد كشاند و در عهد او مساجد از رونق خاصى برخوردار بودند. خصوصا در ماه مبارك رمضان و شبهاى قدر جمعيت بى‌سابقه‌اى به مساجد روى مى‌آوردند.

علامه در سلاطين صفوى هم نفوذ بالايى داشت. او كه سياستمدارى مقتدر بود، با تدبير خويش در زمان سلاطين بى‌كفايت صفوى كشور را از حمله و تجاوز دشمنان حفظ نمود. دقيقا پس از وفات علامه مجلسى بود كه كشور دچار هرج و مرج شد و افغانها به ايران حمله كردند و حكومت صفويه را سرنگون نمودند. او با استفاده از اقتدار اجتماعى و سياسى خويش بسيارى از نسخه‌هاى كمياب كتب قدما را استنساخ كرد و ميراث عظيمى از تشيع را از نابودى نجات داد.

مسلك علمى‌

علامه مجلسى روشى معتدل ما بين اصولى و اخبارى داشت. او در عين اينكه محدثى بزرگ بود به علوم عقلى هم توجهى خاص داشت.

او از جمله بزرگانى است كه علوم عقلى همچون فلسفه را خوانده و از اساتيد اين علوم محسوب مى‌گشت و در عين حال همه چيز را در منبع و سرچشمه وحى يافت و تمام همت خويش را به نشر روايات معصومين عليهم السلام اختصاص داد. تنها حساسيت علامه به انحرافات در دين بود. او كه در زمان خويش شيوع صوفيگرى را مى‌ديد دست به مبارزه‌اى قاطعانه با تصوف زد و در اين مسير با استعانت از اهل بيت عليهم السلام به پيروزى چشمگيرى نائل شد.

لقب« علامه»

علامه، محمد باقر مجلسى اين لقب پر افتخار را از بزرگانى همچون وحيد بهبهانى، علامه بحر العلوم و شيخ اعظم انصارى اخذ كرده است. اين بزرگان كه هريك دريايى متلاطم از علوم و معارف اسلامى هستند با ديدن مقام و منزلت علامه مجلسى اين لقب را در مورد او به كار بردند و به حق او علامه عصر خويش بود.

شيخ الاسلام اصفهان‌

علامه مجلسى در سال‌1098 از سوى شاه سليمان صفوى به سمت شيخ الاسلامى اصفهان منسوب شد. شيخ الاسلام بالاترين و مهمترين منصب دينى و اجرايى در آن عصر بود.

او قاضى و حاكم در مشاجرات و دعاوى بود. تمام امور دينى زير نظر مستقيم او انجام مى‌گشت و تمام وجوهات به محضر او فرستاده مى‌شد شيخ الاسلام سرپرستى درماندگان و ايتام و... را نيز برعهده داشت.

نكته مهم در اينجا آن است كه علامه اين منصب را با اصرار و التماس شاه پذيرفت و در همان مجلس، شاه چند بار كلمه التماس را بر زبان آورد تا علامه راضى به پذيرفتن اين منصب گردد.

علامه تا پايان عمر خويش عهده دار اين وظيفه مهم بود.

اساتيد

متأسفانه با آنكه اطلاعات ما در مورد زندگى علامه مجلسى فراوان است، پيرامون اساتيد او اطلاع كمى در دست داريم. البته مشايخ روايت علامه را مى‌شناسيم اما اينكه علامه محضر درسى چه كسانى را درك كرده مبهم است.

از جمله اساتيد و مشايخ نقل علامه‌اند:

1- پدرش محمد تقى مجلسى( متوفاى 1070 هجرى) كه استاد علامه در علوم نقلى بوده است.

2- مرحوم آقا حسين خوانسارى( متوفاى 1098 هجرى)، فرزند آقا جمال كه استاد علامه در علوم عقلى بوده است.

اين دو بزرگوار اساتيد علامه هستند، اما مشايخ نقل او:

3- مولا محمد صالح مازندرانى( متوفاى 1086 هجرى) 4- ملا محسن فيض كاشانى( متوفاى 1091 هجرى) 5- سيد على خان مدنى صاحب شرح معروف بر صحيفه سجاديه عليه السلام( متوفاى 1120 هجرى) 6- شيخ حرّ عاملى مؤلف كتاب وسائل الشيعه( متوفاى 1104 هجرى).

لازم به ذكر است كه اين دو تن علاوه بر اجازه‌هايى كه به علامه داده‌اند از ايشان اجازه هم گرفته‌اند بنا بر اين جزء شاگردان علامه نيز محسوب مى‌گردند.

شاگردان‌

بيش از يكهزار نفر از طلاب و دانش پژوهان از محضر پر فيض علامه مجلسى استفاده نموده‌اند. علامه اجازهاى فراوانى نيز به شاگردان خويش داده است.

از جمله شاگردان علامه‌اند:

1- سيد نعمت اللّه جزائرى 2- جعفر بن عبد اللّه كمره‌اى اصفهانى 3- زين العابدين بن شيخ حرّ عاملى 4- سليمان بن عبد الله ماحوزى بحرانى 5- شيخ عبد الرزاق گيلانى 6- عبد الرضا كاشانى 7- محمد باقر بيابانكى 8- ميرزا عبد الله افندى اصفهانى مؤلف محترم رياض العلماء 9- سيد على خان مدنى مؤلف گرانقدر رياض السالكين( شرح صحيفه سجاديه عليه السلام) 10- شيخ حرّ عاملى 11- ملا سيما، محمد بن اسماعيل فسايى شيرازى 12- محمد بن حسن، فاضل هندى و...

تأليفات‌

علامه مجلسى عمرى بسيار پر بركت داشت. او در عمر 73 ساله خويش بيش از يكصد كتاب به زبان فارسى و عربى نوشت كه تنها يك عنوان آن بحار الأنوار است با 110 جلد و عنوان ديگر مرآة العقول با 26 جلد.

حدود 40 كتاب نيز به ايشان نسبت داده شده است.

اولين تأليف علامه را كتاب‌الأوزان و المقادير ياميزان المقادير دانسته‌اند كه در سال‌1063 تأليف شده. آخرين تأليف ايشان هم كتاب‌حق اليقين‌ است مربوط به سال‌1109 هجرى، يعنى يك سال قبل از وفات ايشان.

برخى كتب علامه عبارتند از:

1-بحار الأنوار، كه يك مجموعه بزرگ روايى و تاريخى است و در ضمن آن تفسير بسيارى از آيات قرآن كريم هم آمده است.

2-مرآة العقول‌، شرح كافى ثقة الاسلام كلينى است در 26 جلد.

3-ملاذ الأخيار، شرح تهذيب شيخ طوسى است در 16 جلد.

4-الفرائد الطريفة، شرح صحيفه سجاديه عليه السلام است.

5-شرح أربعين حديث‌، كه از بهترين كتب در اين موضوع مى‌باشد.

6-حق اليقين‌، در اعتقادات است و به زبان فارسى نوشته شده. علامه چندين كتاب كلامى ديگر نيز دارد.

7-زاد المعاد، در اعمال و ادعيه ماهها( فارسى) 8-تحفة الزائر، در زيارات( فارسى) 9-عين الحياة، شامل مواعظ و حكم برگرفته از آيات و روايات معصومين عليهم السلام( فارسى) 10-صراط النجاة 11-حلية المتقين‌، در آداب و مستحبات روزانه و در طول زندگى( فارسى) 12-حياة القلوب‌ در تاريخ پيامبران و ائمه عليهم السلام در سه جلد( فارسى) 13-مشكاة الأنوار، كه مختصر حيات القلوب است( فارسى) 14-جلاء العيون‌ در تاريخ و مصائب اهل بيت عليهم السلام( فارسى) 15-توقيعات امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف همراه با ترجمه آنها.

16- كتب فراوانى بعنوان ترجمه احاديث خاص مانند ترجمه توحيد مفضل و...

17- كتبى در موضوع ترجمه ادعيه و زيارات همچون زيارت جامعه كبيره و دعاى سمات و...

18- رساله‌هاى فراوان فقهى كه به جهت اختصار از آنها نام نمى‌بريم كتابهايى نيز در موضوعات مختلف از قبيل تفسير، رجال، تراجم و... از علامه به يادگار مانده است.

نكته قابل توجه در آثار علامه مجلسى آن است كه ايشان اكثر عناوين كتبش را كتابهاى فارسى تشكيل مى‌دهد و اين نكته توجه علامه را به هدايت جامعه خويش كه فارسى زبان بودند بخوبى نشان مى‌دهد.( گرچه كتب عمده و منبع، همچون بحار الأنوار و مرآة العقول عربى هستند).

وفات‌

چراغ عمر علامه مجلسى پس از73 سال نور افشانى در شب 27 رمضان سال‌1110 هجرى در شهراصفهان‌ خاموش گشت و جهان از فيض وجود اين عالم گرانمايه محروم شد.

علامه هنگام مرگ كارهاى نيمه تمامى داشت كه موفق به اتمام آنها نشد از قبيل تكميل بحار الأنوار، نوشتن مستدرك البحار و... گرچه پس از ايشان شاگردان و ادامه دهندگان اين راه پر فروغ خدمات ارزشمندى ارائه نمودند، اما جاى خالى يك عالم فرزانه را هيچكس و هيچ چيز پر نمى‌كند.