استفاده شده در:
روایات ذیل آیاتروایات ذیل آیات این تفسیر، به صورت کامل در نرم افزار وارد شده است
تفسیر البرهان از جامع ترین تفاسیر روایی شیعه می باشد
تفسير البرهان اثر علامه سيد هاشم بحرانى از تفاسير بنام شيعه مىباشد.
انگيزه تأليف
مؤلف با چينش سه مقدمه انگيزه خود را بيان مىدارد:
1- همه بر شرف و بلند مرتبگى شأن قرآن، واقفند و مىدانند كه نجات در تمسك به آن است، بحث، تلاوت و تفكر در معانى آن، سبب حيات قلبها و علم و عمل بدان، سبب تخلص از سختىهاست.
2- به اسرار و حقايق پنهان آن با عقول معمولى نتوان رسيد، بايد از اهل ذكر كه اهل تنزيل و تأويل قرآنند، اخذ نمود.
3- ديدم كه مفسرين و علماء، به آراء ديگرانى غير از اهل بيت عصمت« عليهم السلام» رو آوردهاند، در حاليكه بايد در فهم اسرار و حقايق قرآن تا آشكار شدن تأويل و تفسير اهل بيت« عليهم السلام»، توقف نمود به همين جهت براى فهم نظرات تفسيرى و بيان اهل بيت« عليهم السلام» در تأويل و اسرار كتاب الهى، اقدام به جمع آورى روايات تفسيرى وارده از آنها نمودم.
نسخ و چاپهاى تفسير« البرهان»
كتاب حاضر غير از چاپهاى سنگى قديم، در شكل جديد چند بار طبع گرديده است. از جمله چاپ حروفى در 5 جلد( يك جلد مقدمه و 4 جلد تفسير) توسط مؤسسه اسماعيليان قم، مؤسسه الوفا- بيروت در 4 جلد، كتابفروشى اسلامية، تهران در 5 جلد، مؤسسه الرسالة بيروت در سال 1403 ه. ق.
چاپ جديدى در پنج جلد به قطع رحلى توسط مركز چاپ و نشر مؤسسه بعثت تهران با تحقيق گروه بحثهاى اسلامى مؤسسه و مقدمه محققانه استاد آيت ا... شيخ محمد مهدى آصفى، صورت گرفته است.
استاد آصفى در مقدمه خود به مباحث ذيل اشاره دارند: 1- سه ديدگاه در تفسير 2- نياز به تفسير براى فهم قرآن 3- حجيت ظواهر قرآن 4- سه عامل مهم از عوامل ايجاد كننده ضرورت تفسير 5- تاريخ تفسير( در مراحل سهگانه) و بايستههاى مرحله سوّم 6- خطوط و اصول كلى تفسير اهل بيت« عليهم السلام» الف) تنزيه خداوند از تجسيم ب) تنزيه انبياء( ع) از گناه ج) محال بودن رؤيت خداوند د) نظر اهل بيت( ع) در هدايت و ضلالت ه) نظر اهل بيت( ع) در حير و تفويض و) تفسير قرآن به قرآن 7- روشهاى تفسيرى الف) تفسير به رأى ب) تفسير به مأثور 8- تفسير البرهان 9- مصادر روايى تفسير البرهان 10- نقد و نظر 11- جعل در روايات اهل بيت« عليهم السلام»
اقدامات انجام گرفته در تحقيق( از طرف گروه بحثهاى اسلامى مؤسسه بعثت)
1- اصلاح و تصحيح بعضى مصادر.
2- مقابله تفسير با نسخههاى خطى و ثبت اختلافها.
3- استخراج احاديث از كتابهايى كه مصنف از آنها نقل كرده و مقابله آنها با مصادر احاديث و ثبت اختلافها.
4- تصحيح اسانيد و اسماء راويان و اعلام.
5- ضبط اسماء راويان و اعلام مختلف با حركات و اعراب.
6- اشاره به ارجاعات مصنف( تقدّم، يأتى).
7- حذف اضافات نسخه خطى( كه از مؤلف نبوده است) از اصل كتاب و قرار دادن آنها در پرانتز.
8- ترتيب دادن( نوشتن) مستدرك البرهان، در آياتى كه مصنف ذكر نكرده است با توجه به مجموعههاى روايات تفسيرى مانند بحار الانوار، تفسير نور الثقلين و...
9- ضبط صحيح نص روايى همراه با شرح مفردات مشكل.
10- دقت بر پاورقىها و هماهنگى آن با متن و روايات مطرح شده.
نسخههاى خطى
1- نسخهاى در كتابخانه وزيرى يزد به شماره( 5998)- 2- نسخهاى در كتابخانه مركزى دانشگاه تهران به شماره( 844) 3- نسخهاى در دار الكتب قاهره شماره( 19109 ب) 4- نسخهاى در كتابخانه فيضيه قم( 39- 40- 16 تفسير) 5- نسخهاى در كتابخانه عمومى آيت الله حكيم، عراق شماره( 690) 6- نسخهاى در كتابخانه دانشكده ادبيات دانشگاه تهران به شماره( 457) 7- نسخهاى در كتابخانه دانشكده الهيات دانشگاه تهران شماره 20 ب و 25 ب 8- نسخهاى در كتابخانه آستان قدس رضوى مشهد شماره 83- 91 9- نسخه كتابخانه مدرسه عالى شهيد مطهرى تهران( 2057).
در اين تحقيق، مؤسسه بعثت از نسخههاى ذيل استفاده نموده است:
1- نسخه موجود در كتابخانه دانشكده الهيات دانشگاه تهران.
2- نسخه موجود در كتابخانه آستان قدس رضوى مشهد مقدس.
3- نسخه موجود در كتابخانه مدرسه عالى شهيد مطهرى، تهران.
4- نسخه چاپ سنگى سال 1302 هجرى 5- نسخه چاپ حروفى در چهار جزء،( و يك مقدمه) چاپ موسسه اسماعيليان قم.
در پايان هر جلد، فهرستى از سورههاى مطرح شده در آن به ترتيب آيات تفسير شده هر سوره محتويات آن جلد را نمايان مىكند.
ساختار
مرحوم علامه آقا بزرگ تهرانى در جلد 3 صفحه 93 الذريعة مىنويسد:« علامه بحرانى، در تفسير« البرهان» بسيارى از احاديث رسيده از اهل بيت« عليهم السلام» در تفسير قرآن را جمع نموده است».
صاحب روضات الجنات در جلد 8 ص 181 به بعد مىنويسد:« سيد هاشم بحرانى در كتاب البرهان، مقدارى از اخبار وارده در تفسير را از كتب قديمه غريبه و غير آن جمع نمود.» مؤلف در مقدمه خود مىنويسد: كتاب« البرهان»، شما را بر بسيارى از اسرار علوم قرآن آگاه مىسازد. برخى مسائل علوم شرعى، قصص و اخبار انبياء( ع) و فضائل اهل بيت امامت« عليهم السلام» را براى شما، روشن مىگرداند. و در خاتمه كتاب مىفرمايد: اين كتاب مشتمل بر بسيارى از روايات تفسيرى اهل بيت« عليهم السلام» مىباشد و شامل كثيرى از فضايل آنها و آيات نازله در شأن و حق آنها و در برگيرنده بسيارى از علوم احكام و آداب، قصص انبياء و علوم ديگرى است كه در كتاب ديگرى نخواهيد يافت.
در مقدمه مىنويسد: من روايات را از كتب معتبر، قابل اعتماد و مورد رجوعى، انتخاب كردم كه مؤلفين آنها از مشايخ معتبر و علماى منتجب هستند.( در مقدمه 16، مصادر كتاب و مولفان آنها را بيان مىكند) مىفرمايد: اغلب روايات را از طريق اماميه نقل كردهام، ولى در آنجايى كه روايات اهل سنت موافق روايات اهل بيت« عليهم السلام»، يا در بيان فضائل اهل بيت« عليهم السلام» هستند، از آنها نيز نقل نمودهام. از ابن عباس نيز مقدار كمى در تفسير آيات، نقل كردهام، زيرا او شاگرد حضرت على عليه السلام بوده است.
مىنويسد: در جايى كه در تفسير آيات روايت صريح و مستندى از اهل بيت« عليهم السلام» نيافتم، آنچه را على بن ابراهيم قمى( كه فردى ثقه مىباشد) در تفسير خود آورده، نقل كردهام، زيرا، تفسير او منسوب به امام صادق« عليه السلام» مىباشد.
آيت الله شيخ مهدى آصفى در مقدمه خود بر تفسير برهان مىنويسد: برهان از بهترين تأليفات علماى شيعه در اين باب است، اين تفسير شامل روايات اهل بيت« عليهم السلام» در تفسير قرآن است و مصنف زحمت زيادى براى جمع و تنظيم اين احاديث از مصادر روايى متعدد، متحمل شده است، نظير تفسير نور الثقلين.
در واقع دو تفسير همعصر« البرهان» و« نور الثقلين» اقدام به جمع آورى و تنظيم روايات تفسيرى اهل بيت« عليهم السلام» نمودهاند، كه قبل از آن، اين عمل انجام نگرفته بود، با اين تلاش، مجموعه تفسير روايى ارزشمندى در اختيار محققين قرآنى قرار گرفت.
در بخش« نقود و مؤاخذات» مىنويسد: با وجود تلاش علمى فراوان در تفسير البرهان، اين كتاب بخشى از روايات ضعيفه در غلو و تحريف را دربر دارد. به نظر مىرسد كه، مصنف محترم اقدام به تصفيه و جداسازى احاديث ضعيف ننموده است، با اينكه اهتمام نموده، ولى اقدام او كافى نبوده است. ايشان از مصادرى كه متهم به وضع و ضعف هستند، استفاده نموده است، و نيز رواياتى نقل نموده كه، از حيث سند، ضعيف و از حيث متن، مضطرب مىباشند، بنابراين مىتوان گفت:« البرهان» يك تلاش علمى مفيدى است، كه راه را براى محققين آشنا به نصوص، عارف به ضعف و اضطراب روايات و توانا در استخراج صحيح از سقيم، هموار كرده است.
شكى نيست كه وجود روايات ضعيف و مضطرب از اهميت كار سيد بحرانى نمىكاهد، همانگونه كه« بحار الانوار» مرحوم مجلسى، داراى روايات ضعيف و مضطرب مىباشد، امّا وجود آنها از اعتبار و عظمت تلاش مجلسى و خدمتى كه به كتابخانه تشيع نمود، نمىكاهد.
منتهى، جمع آورى و تنظيم، مرحله اول كار است، مرحله دوم، تنقيح و تصفيه آثار تفسيرى مرويه از اهل بيت« عليهم السلام» و جداسازى صحيح از غير آن و مرحله سوم، استخراج و استنباط اصول و خطوط كلى شيوه تفسيرى اهل بيت« عليهم السلام» مىباشد. بدون تكميل هر سه مرحله، نمىتوان از روايات تفسيرى اهل بيت« عليهم السلام» بهره فراوانى برد. بنابراين براى افراد غير متخصص در شناخت روايات، بسيار مشكل به نظر مىرسد كه بتوانند با استناد به روايات ايندو مجموعه تفسير روائى( البرهان و نور الثقلين)، قطع به نظر تفسيرى ائمه« عليهم السلام» پيدا كنند.
آيت الله معرفت در« التفسير و المفسرون» صفحه 330- 331 مىنويسد:« سيد هاشم بحرانى از محدثين فاضل و متتبعين روايات و گردآورندگان اخبار محسوب مىشود. ايشان در اين گردآورى هيچگونه اظهار نظرى در جرح، تعديل، تأويل روايات مخالف عقل و نقل صريح يا جمع منطقى روايات مخالف و معارض، نمىنمايد.
و اين شيوهاى است كه اكثر اخباريين برگزيدهاند. او در تفسير خود به كتبى اعتماد كرده است كه از حيث استناد به معصوم« عليهم السلام» متزلزل بوده، اعتبارى به آنها نيست، و نيز از كتبى نقل نموده كه مملو از روايات جعلى مىباشند، علاوه بر اينكه برخى روايات نقل شده داراى ضعف اسناد و با مرسله مىباشند. در إسناد روايات به معصومين« عليهم السلام» طريقه احتياط را پيش نگرفته است، در جايى كه حديث، منسوب به امام( ع) است، آن را به امام( ع) نسبت مىدهد. اضافه بر اينكه تمام آيات قرآن را در بر نمىگيرد. با اين وصف البرهان در نوع خود، مجموعه كم نظيرى است كه لابلاى آن، روايات هدايت بخش اهل بيت« عليهم السلام» به محققين تيزبين و نقّاد، ارائه خواهد شد.» آقاى سيد محمد على ايازى در« المفسرون حياتهم و منهجهم» ص 201 مىنويسد:« مؤلف از جمله اخباريين است كه تفسير را فقط با روايات واصله از اهل بيت« عليهم السلام» جايز مىدانند، تفسير از طريق تدبر و اجتهاد و ذوق را منع، و تفسير به رواياتى غير از روايات منقول خودشان را نهى كردهاند.» ايشان ضمن اشاره به اينكه غرض مؤلف در« البرهان»، فقط جمع آورى و تنظيم روايات بوده و نسبت به جرح و تعديل و تصحيح آنها، اقدامى انجام نداده است، مىنويسد:« مقدمه اين تفسير متعلق به تفسير ديگرى به نام« مرأة الانوار و مشكوة الاسرار» تأليف ابو الحسن العاملى الاصفهانى بوده است كه از حيث ديدگاه با« البرهان» تناسب دارد.» در دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى جلد 1 ص 475 درباره شيوه مؤلف آمده:« شيوه وى در اين كتاب چنين است كه ابتدا به نام سوره و محل نزول، فضيلت سوره و تعداد آيات، اشاره مىكند، آنگاه آياتى را كه داراى روايت تفسيرىاند، ذكر كرده، روايات مربوط به هر آيت قرآنى را به دنبال آن نقل مىنمايد. البرهان مقدمهاى دارد در شانزده بخش كه تكامل يافته مقدمه« الهادى» است، يعنى تمام آنچه، بحرانى در آنجا آورده، اينجا هم هست به اضافه چند پرسمان ديگر. ضمنا چنين بر مىآيد كه بحرانى باور باطل« تحريف قرآن» را پذيرفته بوده و اين از البرهان قابل برداشت است.
بحرانى در نقل روايات يكدست عمل نمىكند، در برخى موارد علاوه بر سند روايت به نام كتاب و مؤلف آن نيز اشاره مىكند و در بعضى به ذكر نام كتاب و مؤلف بسنده مىنمايد و در مواردى فقط نام مؤلف را مىآورد. گفتنى است كه در گوشه و كنار از راويان اهل سنت هم نقل حديث كرده است. روى هم رفته،« البرهان» از نگريستنىترين تفسير نامههاى روايى شيعه به شمار مىرود.
بنابراين مصنف بسيارى از روايات اهل بيت« عليهم السلام» را كه در تفسير آيات آمده، رواياتى كه در آن آيات به عنوان شاهد و مؤيد مطلبى، آورده شده، رواياتى كه بدون در بر گرفتن نص قرآنى، با مضمون خود، دلالت بر تفسير آياتى بنمايد و رواياتى كه مصداقى از مصاديق آيه را بيان مىكند جمع آورى نموده است.
در باب نقل اسرائيليات نيز بايد گفت: ايشان سعى نموده از نقل آنها خوددارى نمايد، ولى براحتى مىتوان ردپايى از اينگونه روايات را لابلاى تفسير ايشان مشاهده كرد.
مقدمه مصنف داراى 16 باب يا به تعبيرى، 17 باب به شرح ذيل مىباشد:
1- بابى در فضل عالم و متعلم.
2- بابى در فضل قرآن.
3- بابى در فضل ثقلين.
4- بابى در فضل اينكه هر آنچه انسانها به آن نيازمندند در قرآن موجود است« و فيه تبيان كلّ شىء».
5- بابى در اينكه كسى جز ائمه( ع) قرآن را همانطور كه نازل شده جمع نكردهاند، و تأويل آن نيز از آنهاست.
6- بابى در نهى از تفسير به رأى و جدال.
7- بابى در اينكه قرآن، ظاهر و باطن، عام و خاص، محكم و متشابه و ناسخ و منسوخ دارد و پيامبر« صلى الله عليه و آله و سلّم» و اهل بيت عليهم السلام، اينها را مىدانند. و اينان راسخون در علمند.
8- بابى در تقسيم قرآن از جهت نزول.
9- بابى در اينكه قرآن« باياك اعنى و اسمعي يا جارة» نازل شده است.
10- بابى در آنچه راجع به ائمه« عليهم السلام» نازل شده است.
11- بابى در تكميل باب قبل و نهى از تفسير بدون علم.
12- بابى در معناى ثقلين از طريق اهل سنت.
13- بابى در علت عربى بودن قرآن و معجزه بودن آن و تازه بودن هميشگى قرآن.
14- بابى در اينكه هر آنچه مخالف قرآن است، مردود مىباشد.
15- بابى در اولين و آخرين سورههاى نازل شده.
16- بابى در ذكر كتب و منابع تفسير البرهان 17- بابى در بيان مقدمه تفسير قمى كه على بن ابراهيم ذكر كرده است.
مصنف چند موضوع را نيز در انتهاى كتاب آورده است:
1- بابى در تأويل متشابه قرآن 2- باب در فضل قرآن 3- بابى در اينكه حديث اهل بيت« عليهم السلام» صعب و مستصعب است 4- بابى در وجوب تسليم شدن در برابر روايات اهل بيت« عليهم السلام»
منابع تفسير« البرهان»
مؤلف محترم در مقدمه، باب 16، منابعى كه تفسير خود را از آنها اخذ نموده، معرفى نموده است.
منابع مقاله كتابشناسى
1- اعيان الشيعة سيد محسن امين چاپ دار التعارف للمطبوعات، بيروت، لبنان به تحقيق حسن امين. جلد 10
2-« التفسير و المفسرون فى ثوبه القشيب» تأليف استاد آيت الله محمد هادى معرفت نشر الجامعة الرضوية للعلوم الاسلامية، دو جلد چاپ اول 1377 شمسى- مشهد مقدس.
3-« الذريعة الى تصانيف الشيعة» تأليف شيخ آقا بزرگ طهرانى چاپ دار الاضواء بيروت، لبنان جلدهاى 3، 18، 24 و 25.
4-« المفسرون حياتهم و منهجهم» تأليف سيد محمد على ايازى مؤسسه چاپ و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى چاپ اول 1373 شمسى، تهران.
5- تفسير« البرهان» تأليف: سيد هاشم بحرانى چاپ مؤسسه بعثت، قم به همراه مقدمه آيت الله محمد مهدى آصفى، 5 جلد.
6- دائرة المعارف تشيع به كوشش جمعى از انديشمندان حوزه و دانشگاه نشر سعيد محبى تهران چاپ اول جلد سوم و چهارم.
7- دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى به كوشش بهاء الدين خرمشاهى، انتشارات دوستان تهران، چاپ اول پاييز 1377 در 2 جلد.
8- روضات الجنات تأليف محمد باقر موسوى خوانسارى، چاپ انتشارات اسماعيليان در 8 جلد، جلد هشتم.
9- كتابنامه بزرگ قرآن كريم به تلاش شيخ محمد حسن بكايى چاپ مركز فرهنگى نشر قبله تهران، چاپ سوم جلد سوم.
« علامه سيد هاشم بحرانى» فرزند سيد سليمان حسينى بحرانى و معروف به« علامه بحرانى» در نيمه اول قرن يازدهم در روستاى كتكتان از توابع شهر توبلى كه پايتخت علمى و سياسى بحرين در آن عصر بود به دنيا آمد. گر چه تاريخ تولد وى به طور دقيق به دست نيامده است اما بر اساس برخى از دلايل، تاريخ تولدش را بين سالهاى 1030 تا 1040 ق ياد كردهاند.
اين كشور از اولين دوران طلوع خورشيد اسلام هماره از پايگاههاى مستحكم مسلمانان بهويژه شيعيان جهان بوده و در طول تاريخ، فرزانگان، دانشمندان و فقهاى بسيارى از آن ديار برخاسته، خدمات بىشمارى نسبت به اسلام انجام دادهاند.
پس از عراق و ايران، سومين و عظيمترين حوزه علميه شيعه در جهان اسلام، بحرين بوده است.« توبلى» شهر مركزى و حاكمنشين آن روز بحرين به سبب مركزيت سياسى و موقعيت علمى خود، شهرتى بسزا يافته بود. در آن ايام شيخ محمد بن ماجد بن مسعود بحرانى، مرجعيت و رهبرى علمى و معنوى آن نواحى را به عهده داشت.
موقعيت ممتاز فرهنگى، سياسى و جغرافيايى بحرين، متجاوزان و قدرتمندان زورگو را بر آن داشت تا هر بار با تهاجم به اين خطه پرحاصل، خسارات جانى و مالى بىشمارى به اهالى اين منطقه وارد سازند. اين تهاجمات، عرصه را بر علما و دانشمندان تنگ كرد بهطورىكه موجب مهاجرت آنان به كشورهاى همجوار بهويژه ايران و عراق گرديد. فرزندان محدث بحرانى از كسانى بودند كه در غائله سوم بحرين به ايران هجرت كرده، به اصفهان رفتند.
سيد بحرانى پس از چندى تحصيل در زادگاهش راهى نجف اشرف شد و از استادان آن حوزه استفاده فراوان برد و سالها بعد با رسيدن به مقام علمى و معنوى اجتهاد، بزرگ مرجع آن حوزه گشت. گرچه سال ورودش به نجف، به صورت دقيق مشخص نيست اما به يقين در سال 1063 ق نزد استاد بزرگ نجف، فخرالدين طريحى به دانشاندوزى مشغول بوده است. او پس از چندى به زادگاهش بحرين بازگشت و بعد از رحلت شيخ محمد بن ماجد بحرانى عهدهدار منصب مرجعيت و رهبرى دينى و علمى مردم گرديد.
علامه بحرانى كه فقيهى گرانمايه و صاحب تاليفات بسيار ارزشمندى در فقه، اصول، رجال و مانند آن بود زمانى از ادامه تحقيق و تاليف در فقه منصرف شد و به يكباره توجه ويژهاى نسبت به تدوين آثار اهل بيت( ع) پيدا كرد و با تمام توان و سرعت و دقت فراوان، به اين امر مهم پرداخت.
سرانجام وى در سال 1107 ق در روستاى نعيم جان سپرد و پيكرش به روستاى توبلى منتقل گشت و در مقبره ماثنى، در جوار مسجد معروف آن سامان به خاك سپرده شد.
اساتيد:
سيد بحرانى در دوران تحصيلات خويش از محضر استادان گرانقدرى بهرهمند گشت كه از آن جملهاند:
1. شيخ فخرالدين طريحى نجفى( متوفى 1087 ق)
2. سيد عبدالعظيم بن عباس استر آبادى
شاگردان:
شاگردان و راويان بسيارى از سيد هاشم بحرانى اجازه نقل حديث دريافت كردند كه به برخى از آنان اشاره مى شود:
1. شيخ محمد بن حسن حر عاملى، مؤلف كتاب« وسايل الشيعه»
2. شيخ محمود بن عبدالسلام المعنى
3. شيخ عبدالله بن على بن احمد بحرانى( متوفى 1148 ق)
4. سيد محمد بن على سيف الدين عطار بغدادى
5. شيخ على مقايى بحرانى
6. شيخ حسن بحرانى
روش علمى و تحقيقى:
علامه بحرانى در تدوين كتابهاى روايى و حديث، از روشهاى برجسته و علمى خاصى استفاده مى كرد كه اشارهاى اجمالى به آنها ضرورى مى نمايد:
1. استفاده از روايات اهل سنت براى اثبات امامت على( ع) و ديگر امامان معصوم( ع) به گونهاى كه او حديث منزلت را از طريق يكصد سند از دانشمندان اهل سنت با ذكر نام كتاب و مدرك آنها نقل كرده است.
2. استفاده از نسخههاى متعدد و عبارات متفاوت يك حديث براى صحيحتر مشخص شدن و گويايى حديث.
3. تحقيق و تصحيح سند احاديث براى پيدا كردن روايات صحيح: او در اين زمينه كتاب تهذيب شيخ طوسى را بررسى و تحقيق كرد و اغلاط بسيارى را كه در رجال و سند اخبار بود مشخص ساخت و اثر خويش را« تنبيهات الاريب فى رجال التهذيب» ناميد.
4. دستهبندى و تبويب احاديث از ديگر كارهاى مهم و لازمى بود كه در سيره نيكوى سيد قرار داشت. او دراينباره كتاب« ترتيب التهذيب» را كه مربوط به تهذيب شيخ طوسى بود به رشته تحرير درآورد و آن را به بهترين روش تدوين و دستهبندى كرد.
كوششهاى جانفرساى اين محقق توانمند، عالمان و سيرهنويسان بلندپايه را بر آن داشت تا همگان اعتراف كنند كه در تاريخ تشيع كسى جز علامه مجلسى مانند او ديده نشده است و بلكه در برخى موارد از جمله تحقيق در سند تصحيح آن، امتيازاتى دارد كه در نوع خود بىنظير بوده و ايشان دراينباره از مصادرى حديث نقل كرده كه علامه مجلسى به آنها دست نيافته است.
آثار:
علامه آثار ارزشمندى را در موضوعات متفاوت علوم اسلامى به يادگار نهاد كه به برخى از آنها اشاره مى شود:
1. البرهان فى تفسير القرآن
2. اللوامع النورانيه فى اسماء على و اهل بيته القرآنيه
3. نورالانوار فى تفسير قرآن
4. اصول و اعتقادات
5. امامت
6. اثبات الوصيه
7. التحفه البهيه فى اثبات الوصيه لعلى عليه السلام
8. سلاسل الحديد و تقيد اهل التوحيد
8. غايه المرام و حجة الخصام فى تعيين الامام من طريق الخاص و العام
9. مدينه المعاجز الائمه الاثنى عشر و دلائل الحجج على البشر
10. تفضيل الائمه( ع) على انبياء عدا نبينا محمد( ص)
11. حليه الابرار فى احوال محمد و آله الاطهار( ع)