فهرست عناوین

مشخصات کتاب


لسان العرب

لسان العرب

ابن منظور، محمد بن مكرم

استفاده شده در:

علم اشتقاق منابع لغوی

میزان استفاده از این کتاب در پایگاه داده بالقرآن

از این کتاب در چند قسمت از نرم افزار استفاده شده است:

در بخش اشتقاق، برای ریشه نویسی کلمات، از این منبع به صورت مفصل خصوصا در کلمات اختلافی، استفاده شده است

در بخش لغت، یکی از منابع اصلی است

در بخش یافتن مصادر کلمات از این کتاب استفاده شده

در بحث لازم و متعدی بودن ریشه های مختلف از این کتاب به صورت مفصل استفاده شده است

برای یافتن باب کلمات نیز از این کتاب استفاده شده است.


دلایل انتخاب

این کتاب از حیث جامعیت مطالب و عناوین در لغت، به واقع یک موسوعه لغوی بزرگ است

در تدوین مطالب هر لغت نیز، مؤلف سعی کرده است که حتی المقدور همه نظرات را مطرح نماید


معرفی کتاب

ساختار:

« لسان العرب» اثر محمد بن مكرم بن احمد انصارى مصرى مشهور به« ابن‌منظور» و« ابن‌مكرم»، يكى از مهم‌ترين معاجم لغوى عربى است كه حدود هشتاد هزار ماده( بدون در نظر گرفتن مشتقات و مفردات هر ماده) در آن گرد آمده است.

مولف در تدوين كتاب دو هدف اصلى را مد نظر داشته است، يكى غناى در مواد و ديگرى حسن تاليف و نظم نوشتارى مناسب؛ لذا براى اولين بار در تاريخ لغت عربى، كتابى را جمع‌آورى كرده كه هم از جهت حجم و تعداد لغات بى‌نظير و هم از جهت چينش داراى نظم نوشتارى خاصى است.

مولف در تنظيم واژه‌ها همچون جوهرى، روش پايانى- الفبايى را كه همان« روش قافيه‌اى» يا« روش باب و فصل» است، برگزيده است. در اين روش با توجه به حرف پايانى كلمه، آن را بر اساس ترتيب الفبايى در باب مخصوص آن حرف جاى مى‌دهند. سپس با رعايت حرف اول و دوم و سوم و چهارم واژه، آن را در فصلى كه درون اين باب قرار دارد، مى‌نهند. به عبارت ديگر، الگوى اصلى براى يافتن ريشه‌ى سه حرفى« فعل» به اين ترتيب است: اول، لام؛ دوم، فاء؛ سوم، عين. بنابر آنچه گذشت، كتاب 28 باب، و هر باب 28 فصل به شماره‌ى حروف الفبا خواهد داشت. البته در برخى از بابها، شماره‌ى فصول به 28 نمى‌رسد.

گزارش محتوا:

مولف، ويژگى آثار لغوى ديگر را تأكيد بر مآخذ و روايت‌هاى شفاهى و تازگى كار خود را در تكيه‌ى كامل بر كتب لغت مى‌داند. وى به عقيده‌ى خويش توانسته است آراء پراكنده‌ى لغويان مشرق و مغرب را گردآورد و جامعيتى به لسان دهد كه گذشتگان به سبب عدم نقل تمام از ساير لغت‌نامه‌ها، به آن نرسيده بودند. وى اين اثر را بر مبناى تهذيب‌اللغة ابومنصور ازهرى، المحكم و المحيط ابن سيده، الصحاح جوهرى، حواشى ابن برى بر الصحاح و النهاية فى غريب الحديث و الاثر ابن اثر و مواردى از جمهرة ابن دريد( منقول از جمهره) تأليف كرده است. با اينهمه به سبب آنكه منابع اصلى وى محدود به آثار مذكور است، نمى‌توان لسان او را لغت‌نامه‌ى كامل زبان عربى دانست.

وى روى‌هم رفته، چنانكه خود مى‌گويد، در نقل از منابع امين است، جز آنكه غالباً مأخذ قول را ذكر نكرده و گاهى در نقل از متن اصلى عبارتى را انداخته است. همچنين كثرت لغات و شواهد و عدم تلفيق نقلهاى گوناگون، در مواردى سخن او را به آشفتگى و تكرار كشانده است.

نويسنده به روش وضع ريشه تنها در ساده‌ترين شكل آن تكيه دارد و با فعل شروع مى‌كند و از آن به باقى تعريفات منتقل مى‌شود و تعريفات كلمه و اشتقاقات آنرا در معانى كه از آن برمى‌آيد گردآورى كرده سپس سراغ كلمه ديگرى مى‌رود و ساختارها را عيناً تكرار مى‌كند. همچنين مى‌بينم كه قواعد تعريف، نحو، تفسير قرآن و حديث و... را در معجم خود عرضه نموده است.

براى مثال واژه بدأ را به حسب حرف پايانى‌اش در باب الالف المهموز و به لحاظ حرف نخست در فصل الباء جاى داده است. او ماده بسط را در باب الطاء آورده، چون حرف پايانى آن« طه» است و در فصل« باء» قرار داده؛ چرا كه با« باء» آغاز شده است.

همچنين براى حروف، القاب و خاصيت‌هايى را در بابى نقل كرده است. وى همچون جوهرى، معتل واوى و يائى را جدا نكرده است؛ بلكه براى جلوگيرى از اطاله و تكرار آنها در يك باب ذكر نموده است و الف را بر اساس منقلبه‌اش بيان كرده است. وى همچنين بابى را در جلد اول كتاب خود براى تفسير حروف مقطعه قرار داده است و در اين باب همه آنچه را كه از تفاسير ذكر كرده‌اند، آورده است.

مايه‌ى عمده‌ى شهرت ابن منظور لغت‌نامه‌ى بزرگ لسان العرب است. اين كتاب از حيث تفصيل و كثرت مواد لغات و فراوانى شواهد و توجيهات زبانى در ميان قاموسهاى زبان عربى بى‌همتاست.

در جلد اول كتاب مولف به واژگانى كه لام الفعل آن حرف الف و ب مى‌باشد، پرداخته و آن را ترجمه نموده است. در ساير مجلدات تا جلد چهاردهم به ترتيب تعدادى از واژگان ذكر شده است.

جلد پانزدهم حاوى تتمه ترجمه واژگانى است كه حرف لام الفعل آن واو و ياء معتل مى‌باشد. در ادامه حرف الف و مجموعه آن را كه 19 باب است ذكر مى‌كند و از حرف الف لين شروع و به اذ و اذا و ذيت ختم مى‌شود، و در آخر 17 واژه از قبيل؛ ظاء، فاء، كذا، كلا، لا، لاى تبرئه، لات، امالا، لاوى، ما، متى، ها، هلا، هنا، هيا، وا، و يا و واژگانى كه تحت اين مجموعه قرار مى‌گيرند را ترجمه نموده است.

كتاب در واقع كتاب مجموعه‌اى از معجمات است مثل: معجم مفردات، معجم معانى، معجم احاديث و روايات و... و صفت موسوعه بودن به‌راستى كه شايسته آن است.

در اين كتاب شواهد زيادى از قرآن كريم و احاديث و اشعار و ضرب المثل‌هاى مختلف آمده است؛ بعضى نكات ادبى و شرح بعضى آيات و احاديث نيز در آن يافت مى‌شود. ذكر نام صاحبان اقوال در جاى‌جاى كتاب به چشم مى‌خورد به طورى كه او سعى كرده در موارد مختلف راويان را ذكر كند.

در پايان مى‌توان گفت با توجه به اين كه ابن منظور روش روايت اقوال پيشينيان را برگزيده است؛ لذا در تحقيق لغوى مى‌توان به آن اكتفا كرد چه اين كه او سعى كرده نظرات مختلف را گردآورى كند. مى‌توان به جرأت گفت با مراجعه به اين كتاب همه اقوال قبل از ابن منظور در آن پيدا مى‌شود؛ بر همين اساس بعضى محققان اين كتاب را كامل‌ترين منبع لغوى براى بررسى لغات مى‌دانند.

وضعيت كتاب‌

لسان العرب نخست در بولاق( 1299- 1308 ق) در 20 جلد با مقدمه‌ى احمد فارس شدياق و بعد از آن بارها به چاپ رسيده است، از جمله در بيروت( 1374- 1375 ق) در 15 جلد و نيز در همانجا( 1389 ق) در 3 جلد بزرگ زير عنوان لسان العرب المحيط با پيوستى از اصطلاحات علمى جديد. در چاپ اخير و برخى از چاپهاى تازه‌تر، ريشه‌ها را مطابق شيوه‌ى رايج به ترتيب حروف نخستين آنها نظم داده‌اند.

از ميان كارهايى كه در نقد و اصلاح اين اثر صورت گرفته است، دو كتاب با عناوين تصحيح لسان العرب از احمد تيمور( قاهره، 1334 و 1343 ق) و تحقيقات و تنبيهات فى معجم لسان العرب از عبدالسلام هارون( بيروت، 1407 ق) قابل ذكرند.

ناشر؛ بيروت‌: دار صادر


معرفی مؤلف

جمال الدين ابو الفضل، جلال الدين ابو العز، محمد بن مكرم بن على بن احمد بن ابى القاسم بن حقبة بن منظور رويفعى انصارى خزرجى آفريقايى مصرى، در محرم سال 630 هجرى به دنيا آمد.

ذهبى زادگاه وى را مصر نوشته است، اما از منابع قديم درباره مولد و سالهاى نخستين زندگى او آگاهى دقيقى به دست نمى‌آيد.

وى لغوى اديب و قاضى مصرى و مؤلف لسان العرب است. بيشتر مآخذ كهن او را« ابن مكرم» خوانده‌اند.

كنيه مشهور وى برگرفته از نام هفتمين جدش منظور بن معافى است.

ابن منظور نسب خود را با 18 واسطه به رويفع بن ثابت انصارى( درگذشت 56 هجرى)، صحابى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، كه در سال 46 هجرى امارت طرابلس غرب را عهده‌دار شد، رسانيده است‌لسان العرب جلد 1 صفحه 263- 264« شدياق» نسبت آفريقايى را كه منابع كهن به وى داده‌اند، دليل بر تونسى بودن او مى‌داند.

برخى نيز به استناد اينكه« رويفع» جد اعلاى او، تا پايان عمر امير طرابلس بوده و خاندان ابن منظور، معروف به آل مكرم، تا سده‌هاى اخير در آن ناحيه شهرت داشته‌اند، زادگاه وى را طرابلس پنداشته‌اند و بعيد دانسته‌اند كه او پيش از تصدى قضاى طرابلس در مصر و يا قاهره به سر برده باشد.

اما نظر به گزارش« صفدى» و« ابن شاكر» و با توجه به آنچه در پژوهش« ابو القاسم محمد كرو» درباره مهاجرت جد او، نجيب الدين على، از تونس به مصر آمده، دليلى قاطع بر ترجيع قول ذهبى كه مصر را زادگاه او دانسته است، وجود دارد.

شخصيت علمى و اجتماعى‌

محمد بن مكرم، مشهور به ابن منظور، دانشمندى بزرگ و لغوى و اديبى مشهور است.

وى در قاهره كاتب ديوان انشا بود و پس از آن منصب قضا را در طرابلس غرب به عهده گرفت.

وى بيشتر عمر خود را در ديوان انشا گذرانده است.

ابن منظور عمرى طولانى داشت و داراى شخصيتى بزرگ بود. افراد فراوانى از او روايت شنيده‌اند.

او كتاب‌هاى ادبى بزرگى را خلاصه كرده است مانند: الأغانى، العقد، الذخيرة، نشوار المحاضرة و مفردات ابن بيطار.

وى كتاب‌هاى تاريخى بزرگى را نيز خلاصه كرده است. او هرگز از كار خسته نمى‌شد. صفدى مى‌گويد: من كتابى در ادبيات نمى‌شناسم كه او خلاصه نكرده باشد.

فرزندش قطب الدين مى‌گويد: وى بعد از وفات، پانصد جلد كتاب به خط خودش بر جاى نهاده است.

بسيارى هم از وى حديث شنيده‌اند كه از آن جمله ذهبى و تقى الدين سبكى را مى‌توان نام برد.

وى از قريحه شعرى نيز بهره داشت. قطعاتى چند از سروده‌هاى او را به نقل صفدى در دست داريم.

مذهب‌

مقريزى، ابن منظور را از فقهاى برجسته شافعى شمرده است، در حالى كه ديگران از جمله: صفدى، ابن شاكر، فوات و سيوطى وى را شيعى دور از تعصب دانسته‌اند.

آقا بزرگ تهرانى در كتاب ارزشمند خود« الذريعة إلى تصانيف الشيعة» مى‌گويد:

امام لغت، جمال الدين، محمد بن مكرم، مشهور به ابن منظور، شيعه است همانگونه كه خود در واژه« وصى» به آن تصريح دارد و سيوطى و محمد بن شاكر نيز به آن شهادت داده‌اند.

ابن منظور در لغت نامه لسان العرب در واژه« وصى» مى‌گويد:

به حضرت على عليه السلام وصى مى‌گويند. زيرا نسب و سبب و عقيده او متصل به آقاى ما حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‌باشد و من مى‌گويم اين صفات آن حضرت است در نزد سلف صالح ما رضى الله عنهم. اما ديگران مى‌گويند در آن حضرت دُعابه بود.

ابن منظور در واژه« دَعَبَ» در توضيح معناى دُعابه مى‌گويد:

اين سخن، سخن عمر است كه گفت در آن حضرت دعابه است يعنى مزاح مى‌كند.

ابن منظور در واژه« ولى» به سخن حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله اشاره دارد كه فرمود:« من كنت مولاه فهذا علي مولاه»، يعنى هر كس من مولاى او هستم على هم مولاى اوست.

وى ظاهراً شيعه بودن خود را پنهان مى‌داشته، چرا كه خود در ديوان انشا و پست قضاوت بوده و نمى‌توانسته شيعه بودن خود را آشكار سازد.

همچنانكه خود در كتاب اخبار ابى نواس همين مطلب را به ابو نواس نسبت داده است. او مى‌گويد: از ميان سخنان ابو نواس كه به دست ما رسيده است بر مى‌آيد كه وى به اهل بيت ميل داشته، اما اين ميل مخفيانه بوده و جرأت اظهار آن را نداشته است. نقل شده كه روزى به ابو نواس گفتند چرا در مدح على بن موسى الرضا عليه السلام چيزى نمى‌گويى. او پاسخ داد كه مثل من چگونه در مدح مثل آن حضرت سخن بگويد و بعد اشعارى سرود كه اين بيت از جمله آنهاست:

... أنا لا أستطيع مدح إمام كان جبريل خادما لأبيه...

يعنى من نمى‌توانم مدح امامى را بگويم كه حضرت جبرئيل خدمت گذار پدر بزرگوارش( حضرت على عليه السلام) بوده است.

اساتيد

ابن منظور نزد علماى فراوانى به فراگيرى علم و دانش پرداخته است و از بسيارى از آنان روايت نقل مى‌كند مانند:

1- عبد الرحمن بن طفيل 2- يوسف بن مخيلى 3- صابونى 4- ابن مقير 5- مرتضى بن حاتم و...

شاگردان‌

علماى فراوانى نيز از محضر درس او بهره برده‌اند و از او روايت مى‌كنند كه از آن جمله مى‌توان ذهبى و تقى الدين سبكى را نام برد.

تأليفات‌

ابن منظور نويسنده‌اى پر كار بود و به سبب كتابت مداوم در آخر عمر نابينا شد.

صفدى از قول فرزند وى قطب الدين، دست نوشته‌هاى بازمانده از او را 500 جلد نوشته است.

وى به مختصر كردن كتاب‌هاى مفصل علاقه داشت. از سخن مبالغه آميز صفدى كه گفته است: در ميان كتب مفصل ادبى چيزى نمى‌شناسم كه او آن را مختصر نكرده باشد، مى‌توان به فراوانى تلخيص‌هاى او پى برد.

آثار چاپ شده‌:

1- لسان العرب، كه مشهورترين كتاب اوست.

اين كتاب نخست در بولاق( 1299- 1308 قمرى) در 20 جلد با مقدمه احمد فارس شدياق چاپ شد.

بعد از آن بارها تجديد چاپ شد و چاپهاى متعددى از آن به عمل آمد. از جمله در بيروت( 1374- 1375 قمرى) در 15 جلد و نيز، در همانجا سال 1389 قمرى در 3 جلد بزرگ تحت عنوان« لسان العرب المحيط» با پيوستى از اصطلاحات علمى جديد.

در چاپ اخير و برخى از چاپهاى تازه‌تر اين كتاب، ريشه‌ها را مطابق شيوه رايج به ترتيب حروف نخستين آنها نظم داده‌اند.

2- سرور النفس بمدارك الحواس الخمس اين كتاب گزيده‌اى از« فصل الخطاب» احمد بن يوسف تيفاشى است كه در بيروت( سال 1980 ميلادى) به كوشش احسان عباس به چاپ رسيده است. جزء نخست اين كتاب نيز با عنوان« نثار الأذهار في الليل و النهار و أطائب أوقات الأصائل و الأسحار» جداگانه در استانبول( سال 1298 قمرى) و بعد از آن در سال 1988 ميلادى با حواشى احمد عبد الفتاح تمام، در بيروت چاپ شده است.

3- مختار الأغاني في الأخبار و التهاني، گزيده‌اى از« الأغاني» ابو الفرج اصفهانى است.

اين اثر به كوشش جمعى از محققان در قاهره( سال 1384- 1385 قمرى) در 8 جلد و پس از آن در بيروت( سال 1386- 1387 قمرى) و در دمشق( سال 1971 ميلادى) در 12 جلد به چاپ رسيده است.

ابن منظور در اين كتاب فصلى طولانى در استدراك اخبار ابو نواس افزوده است كه به گفته خود او، ابو الفرج آن را از قلم انداخته يا بعدها از نسخه‌هاى كتاب افتاده است.

چاپهاى جداگانه‌اى از اين بخش در قاهره( سال 1924 ميلادى) با حواشى محمد عبد الرسول و در بغداد( سال 1952 ميلادى) به كوشش شكرى محمد احمد صورت گرفته است.

4- مختصر تاريخ دمشق ابن عساكر ابن منظور در اين كتاب علاوه بر حذف بيشتر اسانيد، به تلفيق اخبار پرداخته است. بخشهاى افتاده از نسخه‌هاى كتاب ابن عساكر را در اين اثر مى‌توان يافت.

چاپ اين كتاب از سال 1404 قمرى، به كوشش عده‌اى از محققان در دمشق آغاز شده و تا كنون مجلداتى از آن انتشار يافته است.

آثار خطى‌ 1- اختصار كتاب الحيوان جاحظ.

2- لطائف الذخيرة، كه تلخيصى است از« الذخيرة في محاسن أهل الجزيرة» ابن بسام كه نسخه‌اى از آن در كتابخانه بايزيد استانبول موجود است.

3- مختار الطبقات الكبير ابن سعد ازهرى.

نسخه‌اى از آخرين جزء آن به خط ابن منظور در دار الكتب موجود است.

4- مختصر الجامع لمفردات الأدوية و الأغذية ابن بيطار. نسخه‌اى از اين كتاب در دار الكتب موجود است.

5- مختصر ذيل تاريخ بغداد، كه خلاصه‌اى است از ذيل سمعانى بر تاريخ خطيب بغدادى. صفدى اختصار تاريخ بغداد و ذيل ابن نجار بر آن را به ابن منظور نسبت داده است.

6- مختصر نشوار المحاضرة و أخبار المذاكرة قاضى تنوخى. نسخه‌اى از اين كتاب در آمبروزيانا موجود است.

7- المنتخب و المختار في النوادر و الأشعار.

8- الرجال.

9- أخبار أبي نواس.

10- حياة أبي نواس.

11- ديوان در ميان آثار ديگر او، از اختصار زهر الآداب حصرى، صفة الصفوة ابن جوزى، يتيمة الدهر ثعالبى و اختصار العقد الفريد ابن عبد ربه نيز ياد شده است كه در فهرستهاى موجود از آنها نشانى نيست.

وفات‌

سرانجام پس از عمرى خدمت به جهان علم و دانش و اسلام و مسلمين، جمال الدين، ابو الفضل، محمد بن مكرم در ماه شعبان سال 711 ق در مصر وفات يافت و او را در روستاى« قرافه» در نزديكى شهر قاهره به خاك سپردند.